یادداشت
گفتگو و گزارش

گچساران و بحرانِ مردمی شدنِ فساد!

گچساران و بحرانِ مردمی شدنِ فساد!

افتونیوز - سید حسین موسوی

1- گفته می شود که دولت های نفتی و حکومت هایی که به رانت منابع بادآورده(نفت و گاز و سایر منابع طبیعی) دسترسی داشته، در معرض و خطر فساد قرار دارند. این دولت ها همچنین مردم را به درآمد حاصل از سرمایه های منابع طبیعی، وابسته می کنند. نتیجه چنین وضعیتی، بی مسئولیتی و تنبلی عمومیِ حاد و فراگیر است و منجر به ظهور اشکال پوپولیسم و حامی پروری می شود. مهم نیست چه کسی سر کار باشد، هر که در ساختار نفتی سر کار بیاید، مسئله اش می شود توزیعِ درآمد. همین که بتواند به خزانه بادآورده دسترسی داشته باشد، رأی می خرد. به میزانی که بتواند تزریق کند، محبوب می شود. این وضعیت هم در ایران و متعاقب آن در شهرستان گچساران، به عنوان یکی از شهرهای نفتی ایران، قابل مشاهده است. پول‌پاشی اصل می‌شود اما بحران‌ها ادامه می‌یابد.

2- چند روز پیش در شهرستان گچساران آزمون استخدامی پتروشیمی برگزار شده است. بنا به مشاهده دوستانی که در این آزمون شرکت کرده‌اند، گویی به هر چیزی شبیه بوده الا آزمون استخدام نیروی کار برای دستگاه دولتی! افراد به همه چیز از جمله ماشین حساب و ... دسترسی داشته اند و از گوشی تلفن همراه و ... هم استفاده کرده‌اند. تقریباً گفته می‌شود هیچ نظم و نسقی بر این آزمون حاکم نبوده و هر کس بنا به دسترسی و امکانی که داشته، از مواهب تقلب و هم‌رسانی و ... بهره برده است. گفته می شود جمعیت بسیار کثیری در این آزمون شرکت کرده‌اند. نوشته‌اند: «اصلا چک نکردن ببینن شخصی که اومده سر جلسه، امتحان خودشه یا کسیو فرستاده جاش»، «یکی از کلاس جفتیمون با موبایل عکس گرفت، سوالارو فرستاد، جوابارو گرفت زد» و ...

3- آزمون پتروشیمی گچساران را می‌توان مدلی از اداره یک جامعه در نظر آورد. مراقبی وجود ندارد یا اگر دارد، چندان حواسش نیست یا تطمیع شده که حواسش نباشد! قوانین ضمانت اجرا ندارند. شهروندان به هیچ قانون حقوقی یا اخلاقی پایبند نیستند. در چنین وضعیتی، ساختاری که یک جامعه را سر پا نگه می دارد، در واقعِ امر فروپاشیده است. این وضعیت موجب می‌شود اعتماد و امنیت روانی همان شهروندان به کل مخدوش شود. به مجرد این اتفاق، با پدیده‌ای مواجه می‌شویم که می‌توان آن را «مردمی شدنِ فساد» نام نهاد. کارها بدون رابطه و رشوه و پارتی و ... سامان نمی‌یابد. تضییع حق دوست و همسایه و همشهری و ... به کسب و کار همگان بدل می‌شود و تنها قانونی که بر چنین جامعه‌ای حکمرانی می‌کند، بی قانونی است.

4- وقتی حاکمیت نتواند نوعی اقتدار مشروع را بر جامعه حاکم کند، وقتی نتواند اعتماد عمومی شهروندان را جلب کند، وقتی شهروندان مشارکت پذیر نیستند و بی‌تفاوتی عمومی در کلیت یک جامعه حکم‌فرما می‌شود، همه چیز روزمره و در زمان حال، جریان می‌یابد. در کنارش، اقتصادی شدنِ همه مناسبات انسانی و اجتماعی، آدم‌ها را به وضعیتی تقلیل می‌دهد که مسئله نان، بشود هویت اصیل آدمی. جوری که یک انسان را بتوان فقط با پول تعریف کرد و توضیح داد. در این وضعیت، هیچ چیز مهم نیست و هر ارزشی، از هر دلالت اخلاقی تهی می‌شود. روابط و نسبت‌ها، حتی نزدیک‌ترین روابط فامیلی و ... با سود و عایدی سنجیده می‌شود. مسئله عمومی می‌شود زنده ماندن اما این زنده ماندن، مسئله‌ای شخصی است. پس همگان به جانِ یکدیگر می‌افتند تا هر کس بیشتر انباشت و مصرف کند.

5- کم کمک شهر تهی می‌شود. موقعیت آدم بودن به عنوان موقعیتی اجتماعی رنگ می‌بازد و بر دوستی‌ها، منطق سود و زیان حاکم می‌شود. آدم‌ها کنار هم قرار می‌گیرند نه برای همدلی، که برای فریب و دغل. پاش بیفتد هر کسی که مدعی است، از همه بدتر است! «مردمی شدنِ فساد» در فقدان هر شکلی از اعتماد، همبستگی اجتماعی، ارزش‌های اخلاقی و ... آخرین تیشه‌ها به جامعه‌ای است در حال احتضار که ناقوس مرگ‌اش مدت‌هاست به صدا در آمده. در چنین وضعیتی، مردم خود همدست و شریک ستم‌اند. هیچ‌کس را نمی‌توان تبرئه کرد چرا که همه متهم‌اند. هیچ‌کس را نمی‌توان تقدیس کرد، چون هر کسی لایی کشیده است. هیچ ارزشی وجود ندارد، چون با پول همه را خریده‌اند. چنین جامعه‌ای حتی اگر دخترانش لوندی کنند، حتی اگر پسرانش خوش‌پوش باشند، حتی اگر مسئولانش «خدمت» را لقلقه کنند، حتی اگر مردم‌اش مصرف کنند و ...، فروپاشیده است. «مردمی شدنِ فساد»، آخرین رؤیاها را برای زندگی نسبتاً باکرامت، خوب و سالم، از بین خواهد برد.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها