یادداشت
گفتگو و گزارش

«کوچ هنوز هم تنها راه نجات است»

«کوچ هنوز هم تنها راه نجات است»

افتونیوز - روشنا جهانگيرفام

"نگاهي به رنجهاي كهگيلويه، كارنامه بي كفايتي مسئولاني كه براي زادگاهشان دلسوز نبودند." میراث ماندگار دوران شکوه و شوکت ساسانیان، اکنون شهر کوچکی است با نام دهدشت در منطقه گرمسیری استان کهگیلویه و بویراحمد. شهری لرنشین با جمعیتی قريب به 50 هزار نفر که هرروز از تعداد آن كاسته مي شود. گرچه شرايط سخت آب و هوايي و اقتصادي در طول ساليان دراز، مردمان اين شهر كوچك را سخت‌كوش بار آورده است، اما زندگی در هر جغرافیایی، با هر تاریخی، بر مدار نان می‌چرخد و اگر یافتنش دشوار باشد آدمی چاره‌ای جز گریز ندارد. دهدشت رونق خود را در خرابه‌های بلاد شاپور برجای گذاشته و آنچه بیرون از آن بافت تاریخی به چشم می‌خورد گسترش فقر، نابرابری، بیکاری و درماندگی اقتصادی-اجتماعي قشر عظیمی از مردم اين شهر بویژه نسل جوان و تحصيلكرده است. نسلي كه كليد حل مشكلاتشان را لابلاي الفبا جسته‌اند و از اينرو بسياري از آنها تحصيلات عالي خود را در دانشگاه‌هاي معتبر كشور و حتي خارج از كشور گذرانده اند، اما به ناچار دل از ديار خود كنده و در جستجوي شغلي براي گذراندن امورات زندگي راهي شهرهاي دور و نزديك شده‌اند. آنها نيز كه به ناچار مانده اند، سختي ها و مشكلات زندگي در اين شهر را به جان خريده اند.

آنچه كه آمارها و ارقام نشان مي‌دهد و آنچه كه با چشم مي‌توان ديد و فهميد، حكايت از راه درازي دارد كه اين شهر بايد تا رسيدن به توسعه حداقلي بپيمايد.

بيكاري، مانند بسياري از مناطق ديگر كشور، اولين و مهمترين معضل مردم شهرستان كهگيلويه و شهر دهدشت است. صنعت بخش كليدي اشتغال در جوامع است و ناكارآمدي اين بخش در شهرستان كهگيلويه سبب شده است تا آمار بيكاري و مهاجرت نيروي كار در اين شهرستان، قابل توجه و در مرز هشدار باشد.

اين خلاء صنعتي در شهرستان دلايل مختلفي دارد كه شايد بتوان گفت مهمترين آن توزيع نامتعادل و ناعادلانه بخش صنعت در استان كهگيلويه و بويراحمد به تبعيت از توسعه نامتوزان كشور است كه سهم بسيار ناچيزي از اين امكان نصيب اين شهرستان شده است.

از سوي ديگر بدليل اهمال و كم كاري مسئولان در شناساندن ظرفيتهاي شهرستان و پايين بودن سطح شاخص امنيت سرمايه‌گذاري در اين استان سرمايه گذاران تمايلي به حضور در اين مناطق ندارند و حتي سرمايه‌گذاران بومي نيز ترجيح مي‌دهند در خارج از استان فعاليت اقتصادي داشته باشند.

جاي خالي صنعت را كه بايد فرصت‌هاي شغلي براي جوانان تحصيلكرده دهدشت ايجاد كند، شعارها و وعده هاي توخالي پر كرده است. وعده تاسيس پتروشيمي دهدشت كه سالهاست تامين كننده تيترهاي درشت و دهان پر كن كانديداها و نمايندگان مجلس در روزهاي پيش از انتخابات است و همينطور وعده احداث كارخانه سيمان كه خلاهاي شعاري مسئولان استان را پر مي‌كند.(گرچه اين وعده ها نيز خود حكايت از بي خردي تصميم گيرندگاني دارد كه نه به آمايش سرزميني آگاهي دارند و نه به بحران خشكسالي و تخريب محيط زيست اعتقادي!)

روي آوردن به كشاورزي سنتي فرصت سوزي ديگري است كه در نبود اشتغال كارآمد، گريبان گير قشر جوان و تحصيلكرده منطقه است. كشاورزي با الگوهاي سنتي كشت، در دراز مدت تبعات زيست محيطي جبران ناپذيري از جمله كاهش منابع آبي و فرسايش خاك در پي دارد، اما نمي توان صرفاً با شعار و بدون ايجاد فرصتهاي درآمدزايي جايگزين، كشاورزاني را اقتصادشان وابسته به خاك است واداشت تا مسائل زيست محيطي را در اولويت قرار دهند.

از سوي ديگر ضعف زيرساختي در زمينه نگهداري و ذخيره محصولات كشاورزي، نبود صنايع تبديلي، نبود فرصت و امكان صادرات محصول و همچنين نوسانات خارج از اراده كشاورزان كه بر قيمت مواد اوليه و محصول نهايي اثر منفي مي‌گذارد، سبب شده تا بازدهي اين شغل تا حد زيادي پايين بيايد و سرمايه گذاري در اين بخش ريسك بالايي داشته باشد.

در بخش اشتغال در دستگاههاي اجرايي ،عليرغم همگوني قومي حاكم بر استان و شهر دهدشت، اما تبعيض طايفه اي و طايفه گرايي شديدي ديده مي‌شود. نهادهايي كه بايد متولي آموزش و فرهنگ سازي عمومي براي تعديل جو طايفه اي باشند، خود درگير عزل و نصبهاي قومي و قبيله اي هستند. در منشور كاري و اخلاقي مسئولان اين شهرستان شايسته سالاري، استفاده از نيروي متخصص و تحصيلكرده و استفاده از نيروي جوان، جايي ندارد و گويا تنها بند اين منشور داشتن روابط طايفه اي است!

زيرساختهاي ضعيف شهري، از موارد قابل توجه ديگر است كه بخش زيادي از آن ناشي از اهمال كاري شهرداري، بعنوان اولين و مهمترين نهاد و متولي ايجاد رفاه براي شهروندان، در سطح شهر كاملا مشهود و بي نياز از بازگويي مجدد است.

ساكنان شهر از اوليه ترين امكانات رفاهي و تفريحي محروم اند. نبود فضاي سبز كافي، كمبود امكانات تفريحي كه بتوان اوقات فراغت را با آن پر كرد، وضعيت نامناسب معابر و محله ها، بي توجهي به سيستم بهداشت محيط در سطح شهر و موارد بسيار ديگري كه شاهدي بر كم كاري اين نهاد كليدي است.

معضلات اجتماعي آشكار و پنهاني كه زندگي را براي مردم سخت‌تر و پرتنش‌تر كرده است، ديگر مساله قابل ذكر است كه بر ناكارآمدي نهادهاي آموزش و پرورش و بهزيستي مهر تاييد مي‌زند.

ضعف در آموزش همگاني و عدم فرهنگ‌سازي صحيح، آگاهي عمومي مردم درباره خطرات و آسيبهاي اجتماعي را مطابق نياز جامعه امروز افزايش نداده است و اين ناآگاهي منجر به ايجاد و گسترش آسيبهاي اجتماعي جدي مانند طلاق، خودكشي، نزاع هاي دسته جمعي، قتل و اعتياد شده است. براساس اعلام مراجع ذي ربط ميانگين سن اعتياد در شهرستان كهگيلويه به زير 18 سال رسيده است.

با نگاهي به وضعيت اين شهرستان در گذر چند دهه اخير مي‌توان نتيجه گرفت كه از ظرفیت‌های شهرستان کهگیلویه تنها برای زایش رانت و توزیع آن در بین قشر محدودي از جامعه چند صدهزار نفري استفاده و بهره برداري مي‌شود.

وضعیتي كه معلول سیستم ناکارامد مدیریتی و فساد گسترده اعضاي طبقه موسوم به آقازاده‌ها است (كه از قضا هيچگونه تعصب و عِرقي به زادگاه خود ندارند.). همان طبقه ای که گسترش آن مستقیماً وابسته به رای مردم است. نمایندگان مجلس اولین و مهمترین رابط شهرستان کهگیلویه با حکومت مرکزی و دولت هستند. نمایندگانی که بعضاً سابقه 20سال حضور در مجلس داشته اند اما قلمرو لابی گری آنها منحصر به اطرافیانشان بوده و ثمره ای برای شهرستان خود نداشته اند.

وقتی سیستم مدیریتی یک شهر بر پایه لابی گری شکل گرفته باشد، جوان تحصیلکرده جایی برای کار و حضور مفید نمی یابد و به ناچار بايد در جستجوي جايي ديگر باشد.جايي كه ناني يا حداقل نامي براي او به ارمغان بياورد.

نسل پیشین شاید دلبستگی هایی برای ماندن در این شهر داشته باشد، اما برای نسل جدید دلبستگی به آب و خاکی که حتی اولیه ترین نیازهای آنها را برآورده نمی کند، بی مفهوم است.

آینده دهدشت در گرو نسلی است که امروز نااميد و سرخورده، رفتن را بر ماندن ترجیح می‌دهند. نسلی که گرفتار در چرخه باطل، به آیین پیشنیان خود بازگشته اند و کوچ را پیشه کرده اند، اين بار اما نه بر پشت اسب ها و قافله ها كه سوار بر خودروهاي تيزپا كه گريز را ممكن‌تر و آسان‌تر مي‌نمايد.

عکس: صحنه ای از فیلم درب اثر هادی محقق عکاس: امیر مهدی نوری

* كارشناس ارشد جامعه شناسي

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 2 نظر

  • 1 محمد زرین 1400/12/5 4:1:53

    سپاس از شما. بعنوان نسل پیش از شما با شرمساری باید عرض کنم ما هم در سن امروز شما، تلاش خود را کردیم. که امروز دیگر همسالان شما همان دردهای نسل مارا نبینند.. دریغ و درد که حاکمیت هرگز به این جغرافیای خسته نیم. نگاهی هم نداشت. برقرار باشید

    پاسخ
  • 2 دیدبان 1400/12/4 17:48:19

    خودخواسته را تدبیر نیست خودتان انتخاب کردید باید پای لرزش بیاستید

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها