یادداشت
گفتگو و گزارش

سید محمد خاتمی: باید به خواست ملت تمکین کرد

سيدمحمد خاتمي»، رييس جمهور پيشين در آستانه چهل و چهارمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي پيامي صادر کرد

سید محمد خاتمی: باید به خواست ملت تمکین کرد

اَفتونیوز _ «سيدمحمد خاتمي»، رييس جمهور پيشين در آستانه چهل و چهارمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي پيامي صادر کرد که متن کامل آن به نقل از خاتمي مديا در پي ميآيد: در آستانه چهل و چهارمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي قرار داريم. فارغ از ارزيابي انقلاب و بررسي علت هاي گريزناپذير و آثار و نتايج آن اگر واقع بين باشيم درمي يابيم که انقلاب‌‌(سال ۵۷) واقعه اي مهم در تاريخ پرفراز و نشيب ملت شريف ايران بوده است؛ انقلابي که گرچه فراگير بود ولي نسل جوان در پيروزي و بعد، پاسداشت دست آوردهاي آن و نيز نگاهباني از تماميت ارضي و استقلال ميهن نقشي ممتاز داشت، از جمله مقاومت حماسي در جنگ تحميلي و نيز پايداري ملت در برابر رنج هاي ناشي از توطئه و تحريم و جنگ و ترور و نيز حکمراني نامناسب ستودني است. جوان ديروز سرشار از شوق و ايمان و اميد دلبستگي به انقلاب و اميدوار به وعده هائي بود که داده شده بود و نيز آرمانهائي که آن چنان که بايد، محقق نشد و نه تنها آئين و انديشه که حتي زندگي معمولي و روزمره نيز آسيب فراوان ديد و نتيجه اينکه: جوان امروز سخت عاصي و معترض است، نه فقط آنکه در ميدان بوده است و اعتراض او با سرکوب و برخورد نامناسب روبرو شده است، بلکه دلهاي انبوهي از جوانان و حتي نسلهاي پيشين که در صحنة اعتراض نبودهاند با معترضان بوده است ولو اينکه پاره اي شيوه ها و رفتارها را نميپسنديدهاند. ميتوان گفت که آنچه امروز آشکار است، نارضايتي گسترده است و اشتباه بزرگ نظام حکمراني کشور اينست که جلب رضايت بخش کوچکي از جامعه را که به خود وفادار مي داند به قيمت افزايش نارضايتي اکثريت جامعه که گرفتار مشکلات فراوان است و متأسفانه اميد به آيندة بهتر را از دست داده است، مدّ نظر قرار داده است. جامعه از جهات مختلف دچار بحران است. هرچند که نقش دشمني ها، فشارها و بدخواهيهاي قدرتهاي بزرگ و وابستگان آنها در ايجاد اين وضع ناگوار موثر بوده است ولي بنظر من ريشه اشکال و مشکل در درون است. خواست اساسي ملت که طي حدود دو قرن شکل گرفته است عبارت بود از رهائي از استبداد، استعمار و وابستگي و بي عدالتي و عقب ماندگي و آنچه در جهت ايجابي مي خواست، آزادي، استقلال، پيشرفت و عدالت بود. و انقلاب، جمهورياسلامي را براي تأمين اين خواست تاريخي پيشنهاد داد. جمهوري يعني همانکه در دنيا هست و انتظاري که روشنفکران، آگاهان و فعالان سياسي و مدني از وجه اسلاميت نظام داشتند، اسلامي بود (که در عرصه حيات اجتماعي) با موازين جمهوريت مردم سالار سازگار باشد و در ارتکاز عمومي هم از “جمهوري اسلامي” چنين برداشتي بود. باري آنچه در عمل پيش آمد خلاف وعده ها و انتظار و خواستي بود که ميثاق ملي برآن قرار گرفته بود. خوشبختانه امام در اواخر عمرشان اجمالاً انحراف را پذيرفتند و آن را استثناءهايي ناشي از خطرات بنيان کني چون جنگ تحميلي دانستند که متوجه انقلاب و کشور بود و گفتند که بنا است همه به قانون برگرديم. امّا با کمال تأسف اين استثناءها که استثناءهاي ديگر هم به آن افزوده شد در نظر و عمل، اصل به حساب آمد و قاعده، به محاق رفت يا مورد کم اعتنائي واقع شد. مشکل اصلي که موجب بحران هاي بزرگ شده است و دشمن از موقعيت فراهم آمده براي فشار به ملت و کشور و تأمين منافع مشروع و غيرمشروع خود سوء استفاده مي کند عبارتست از گذر از جمهوريت نظام و گرايش به ناجمهوريت حکومت به اصطلاح اسلامي ولي با نام جمهوريت. احساس عمومي اينست که اوضاع بد است و اگر دشمني و توطئه عليه کشور و مردم و نظام وجود دارد بيشتر سوء استفاده از اين نارضايتي است که احياناً به صورت هاي مختلفي از اعتراض رخ مي نمايد؛ اعتراضي که ريشة غالب آنها ناديده گرفتن تغييرات پردامنه جامعه ايراني و بي توجهي به خواست عمومي در تغيير شيوه هاي حکمراني است. در اين ميان آنچه سايه شوم خود را بر جامعه افکنده است يک دو قطبي است: از يک سو پنداشته و پياپي تکرار مي شود که همه چيز خوب و عالي است و اگر اشگالي هست ناشي از رويکرد و عملکرد غيرخودي ها و نيز توطئه دشمن غدّار است: آنچه هست عين نظام و اسلام است و حفظ آن از اوجب واجبات و نقد و اعتراض نسبت به آن خروج از رِبقه شهروندي (که نظراً و عملاً هم آن را قبول ندارند) و مستحق هرگونه برخورد با آن و همين امر سبب افزايش نارضايتي و فاصله بيشتر ميان حاکميّت و مردم و روآوردن جامعه به فروپاشي است. در قطب ديگر همه چيز سياه و وحشتناک جلوه داده مي شود و مشکل اصلي را خود نظام و راه حل را براندازي آن مي داند. هرچند اعتراضها نسبت به نابساماني ها در حوزه هاي مختلف قابل درک است ولي با اندک تأملي مشخص ميشود به لحاظ توازن قوا و امکانات و تواني که حکومت دارد براندازي (مکانيکي) آن ممکن نيست و شعار براندازي بهانه بيشتر پديد مي آورد براي ايجاد تنگناها و محدوديت هاي فضاي آزاد و افزوده شدن آسيب هاي فراوان بر آسيبهاي پيشين. بر فرض که جرياني پيدا (يا تدارک ديده شود) که امکاناتي را فراهم آورد و ننگ وابستگي به بيگانه اي را که ابداً آزادي و پيشرفت ملت و کشور مدّنظر او نيست بپذيرد، حاصل کار جز آشفتگي، هرج و مرج و جنگ داخلي و خون و خرابي و آسيب ديدن بيشتر کشور و افزوده شدن بر رنجهاي تابسوز ملت نخواهد بود و ايران عزيز به سرنوشتي بدتر از آنچه در بسياري از کشورها پيش آمده است دچار خواهد کرد. بايد راهي را جز آنچه در اين دو قطب نموده مي شود جستجو کرد. و به نظر من «اصلاح خود» هم در ساختار و هم رويکرد و هم رفتار، کم هزينه ترين و پرفايده ترين راه برون رفتن از بحران است. من اجمالاً بارها آشکارا و تفصيلاً در نامه ها و پيامهايي که بخصوص در دو سه سال اخير داشتهام، نظرات خيرخواهانه خود را مطرح کرده ام. در اينجا به صراحت ميگويم که بايد به توقع و خواست ملت تمکين کرد و ملت را فراتر از نسل ما و نسل هائي که در انقلاب و حتي اصلاحات حضور داشتند دانست. اصلاح خود نام ديگر دفاع از همان آرمانها و خواست هائي است که ملت داشته و از جمله در انقلاب آن را آشکار کرده است و نه بازگشت به آن شيوه از اصلاحاتي که در اثر سرسختي حاکميّت و نيز خطاهاي خود ناتمام ماند. من نيز نه به سوداي بازگشت به قدرت، بلکه براي گشودن راهي به سوي مهار بحران و عبور از تنگناها آنچه را گفته و نوشته ام در اينجا به نوعي تکرار مي کنم: ۱- لزوم اهتمام به انسجام ملي و به حساب آوردن همة گرايشها ۲- پايان دادن به تنش ها و درگيري ها در جامعه و آرامش بخشيدن به افکار عمومي  ۳- آزادي زندانيان سياسي و اعلام عفو عمومي نسبت به همه افراد و جريانها. ۴- اصلاح روند و رويه قضائي کشور به ويژه در فرآيند بازجوئي ها ۵- آزادي اطلاع رساني و حمايت از رسانه هاي آزاد و مستقل و حمايت از حضور و فعاليت آزادانه و مسئولانه احزاب ۶- مبارزه با فساد در همه اشکال ۷- گامي ديگر در جهت اصلاح ساختار  ۸- اصلاح سازوکار تشکيل مجلس خبرگان ۹- اصلاح شوراي نگهبان با فراهم آوردن امکان حضور فقيهان روشن بين ۱۰- بازگرداندن مجلس به جايگاه واقعي خود ۱۱- اصلاح سازوکار تشکيل مجمع تشخيص مصلحت نظام  ۱۲- بازگرداندن نيروهاي نظامي به جايگاه و مسئووليت اصلي خود  ۱۳- اصلاح رويکرد سياست داخلي با اولويت دادن به توسعه همه جانبه ۱۴- تغيير سياست خارجي از ديپلماسي انزوا گرا و ترسان در مواجهه ديپلماتيک ۱۵- حاکم کردن شايسه گزيني و شايسه سالاري و تعطيل سلطه پنهان و آشکار امنيتي و نظامي

و سخن آخر اينکه اصلاح طلبي به شيوه و روال تجربه شده اين شيوه اصلاح طلبي اگر نگوييم ممتنع شده است دست کم به صخره ستبر بن بست برخورد کرده است و مردم هم حق دارند از آن مثل خود نظام حاکم نوميد شوند. در اين برهه از زمان نبايد خود را اسير اصطلاحات و نيز تقسيم بندي هاي طبيعي يا مصنوعي کرد. اصلاح طلبان بخشي از جامعه متکثر هستند. فراوانند افرادي که در جبهه اصولگرايان بوده و هستند و نيز وابسته به جبهههاي نام و نشان دار يا بي نام و نشانند و نيز بسيارند نخبگان، انديشمندان و وطنخواهاني که خود را وابسته به جبهه اي نمي دانند ولي از اوضاع ناراضي و نسبت به آينده کشور نگرانند و خواستار تغيير ساختار و رويکرد و رفتارند ولي براندازي را به خصوص با خطراتي که براي مردم و کشور دارد توصيه نمي کنند.

اگر راه اصلاح خواهي و اصلاح طلبي به شيوه سابق به بن بست رسيده است و اگر اصلاح طلبي ظرفيتي بيش از اصلاح طلبان به معناي متعارف دارد- که دارد، مي توان گفت و اميدوار بود که اگر اين جزيره هاي جدا از هم به هم بپيوندند و خود را در کنار مردم و آشنا با دردهاي مردم و دغدغه دار نسبت به کشور و صلاح آن نشان دهند و بيلکنت زبان و با شفافيت و نيز با اتخاذ شيوه هاي مدني خشونت پرهيز صداي خود را به جامعه و حاکميت برسانند شايد ( و البته شايد) حاکميت را هم وادار به تغيير رويه و پذيرش اصلاح گردانند و اين يعني نزديک شدن به همان وعده هايي که انقلاب داده بود و مي تواند خود هموار کننده راه اصلاح اساسي به تناسب خواسته هاي جامعه امروز و باعث بقاء و دوام ايران عزيز باشد. و چنينباد!

<h۳> </h۳>

 



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها