یادداشت
گفتگو و گزارش

مروری بر «اندیشه ایرانشهر و انحطاط آن» در نظام فکری سید جواد طباطبایی (قسمت دوم)

باری، طباطبایی باور دارد ورود به دنیای جدید، باید از معبری باشد که از سنت ریشه می گیرد. باید سنت و مولفه ها و عناصر آن را شناخت و با نگاه انتقادی از دل آن اندیشه نو استخراج نمود.

مروری بر «اندیشه ایرانشهر و انحطاط آن» در نظام فکری سید جواد طباطبایی (قسمت دوم)

اَفتونیوز| امید نوروزی اصل در  زنجیره یادداشتی در رابطه اندیشه ایرانشهری  نوشت،

  باری، طباطبایی باور دارد ورود به دنیای جدید، باید از معبری باشد که از سنت ریشه می گیرد. باید سنت و مولفه ها و عناصر آن را شناخت و با نگاه انتقادی از دل آن اندیشه نو استخراج نمود.

تاریخ ایران باستان، عجین با عظمت و اقتدار است. یک امپراطوری طولانی گسترده که فرازهای بسیاری داشت و فرودهای کمتر. اما اداره کردن این گستره تمدنی، به مدت چندین قرن، مستلزم وجود یک نظام فکری سیاسی سازنده است. این فکر سیاسی نظام یافته «اندیشه ایرانشهر» نام دارد که از عهد هخامنشیان آغاز و در عصر ساسانیان به بلوغ خود رسیده بود.

اساس ایده ایرانشهر، وجود شاه آرمانی در راس ساختار سیاسی است. شاهی که باید برخوردار از «فره ایزدی» باشد. چنین شاهی نمی تواند مطلق العنان و مبسوط الید باشد چرا که فره ایزدی در او به امانت نهاده شده و دوام یا باز ستاندن آن وابسته به عملکرد اوست. پادشاه در راس نهاد سیاست است و حامل شریعت و نماینده خدا در زمین. دین و دولت در شخص شاه به وحدت می رسند و امور سیاسی و دینی با هم پیوند می یابند. به کارگیری خرد و عقلانیت، رعایت مصلحت، دیوان‌سالاری کارآمد، تساهل و تسامح با فرهنگ های دیگر، همزیستی مسالمت آمیز و رعایت اصل وحدت در عین کثرت، دیگر عناصر اندیشه سیاسی ایرانشهر بودند.

شکست ساسانیان و سلطه اعراب، اندیشه سیاسی ایرانشهری را به محاق برد. لابد آثار مکتوب بسیاری نابود شد و دو قرن سکوت بر ایران سایه افکند. البته این سکوت، سرد نبود و آتش اندیشه، فکر و دغدغه ایرانی در خاکستر آن نهان شده بود. نظریه سیاسی خلافت اسلامی اعراب و شیوه حکمرانی ابتدایی آنها، ناتوان تر از آن بود که برای اداره این قلمرو گسترده تاراج شده به کار آید و به ناچار دست به دامان ایرانیان شدند.  اندیشه ایرانشهری مجدد احیا و به کار گرفته شد. ترجمه آثاری چون کارنامه اردشیر بابکان، و دیگر آثاری چون خدای نامه، نامه تنسر و کلیله و دمنه توسط ابن مقفع از پهلوی به عربی، حضور خاندان ایرانی - برمکیان و نوبختی- در دیوان‌سالاری و تلاش شاعران و اهل ادب در زنده نگه داشتن زبان فارسی و تبدیل آن به زبان دربار را می توان از عوامل دوام اندیشه ایرانشهری در سده های نخستین بعد از حمله اعراب شمرد.

در قرون اولیه بعد از اسلام به خصوص در فاصله قرون سوم تا پنجم حجم آثار ارزشمند علمی و فکری تولید شده چنان بود که طباطبایی به تبعیت از مورخان دیگر آن را «عصر زرین فرهنگی ایران» نامید.

اما این پیوستگی اندیشه ایرانشهری دوام پیدا نکرد و مسیری که ایران پیمود بر خلاف مسیر خطی پیشرفت بعد از رنسانس غرب بود. اگر دوره زرین یاد شده را رنسانس ایرانی بنامیم بعد از آن و به تدریج عناصر اندیشه ایرانشهری دچار زوال شدند و فکر ایرانی روی خط انحطاط قرار گرفت.ورود به دوره صفوی همراه بود با بی خبری از تحولات فکری جهان جدید. منطق تحولات جدید غرب مفهوم نشد و پروبلماتیک ایران آغاز شد. نه اندیشه ایرانشهری زوال یافته می تواند به کار آید و نه فکر جدیدی قابل ارائه است. بنابراین ایران، تهیدست، پای در عصر جدید می گذارد.

اما نظام اندیشه سیاسی در ایران پسا اسلام چگونه بود و چرا تحلیل رفت؟ طباطبایی اندیشه سیاسی را نظامی منسجم از مفاهیم می داند که مناسبات و روابط قدرت را شرح می دهد. او با صورت بندی تاریخ اندیشه ایران، سه نوع اندیشه سیاسی را در ایران پس از اسلام ردیابی می کند؛ شریعت نامه نویسی، فلسفه سیاسی و سومی سیاست نامه نویسی.

شریعت نامه ها در قلمرو فقه قرار دارند که به ضرورت اجرای شرع در مناسبات می پردازند. این رسائل به دنبال طرح نظریه ای برای «خلافت» بودند که با منازعه میان شیعیان و سنیان دچار بحران حاد شده بود.

فلسفه سیاسی، نوعی از اندیشیدن است که مناسبات قدرت را به پرسش می گیرد.  فلسفه سیاسی آن عصر در ایران، آمیزه ای از فلسفه یونانی و اسلامی است. مهمترین پرچمدار آن فارابی بود که رساله «مدینه فاضله» را نوشت. طباطبایی، فارابی را نخستین و واپسین فیلسوف دوره اسلامی می خواند چرا که بعد از او هر چه نوشتند تنها حاشیه ای بر رساله او بود. کورسوی فانوس فلسفه سیاسی در ایران به تدریج فروکش نمود و خاموش شد.

سیاست نامه ها، از نظر طباطبایی، مهمترین صورت اندیشه سیاسی در ایران است. در سیاست نامه ها بر خلاف شریعت نامه ها و نظریه خلافت؛ اولا انتقال قدرت از خداوند به پادشاه بی واسطه صورت می گیرد و دوما دنیا فرع بر آخرت و مزرعه آن محسوب نمی شود....

 

ادامه دارد



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها