یادداشت
گفتگو و گزارش

بخش سوم از سلسله یادداشت های محمد بهرامی


طایفه‌گرایی نه طایفه‌دوستی آری/ حکایت ترکستان و سیاست عشیره ای

علاوه بر تعلقات جغرافیایی یا همان جغرافیاگرایی، طایفه‌گرایی نیز از موانع توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد است.

طایفه‌گرایی نه طایفه‌دوستی آری/ حکایت ترکستان و سیاست عشیره ای

اَفتونیوز| محمد بهرامی در یادداشتی نوشت؛ همان‌طور که در بخش‌های پیشین این سلسله‌یادداشت‌ها اشاره کردیم، جغرافیاگرایی، طایفه‌گرایی و سیاست‌بازی سه عامل توسعه‌نیافتگی کهگیلویه و بویراحمد هستند و برای دستیابی به توسعه لازم است از هر سه عامل یاد شده عبور کنیم. در بخش نخست به جغرافیاگرایی و در این بخش به طایفه‌گرایی می‌پردازیم.

قبل از هر چیز باید بین قوم و طایفه تمایز قائل شد. منظور از قوم، گروهی از انسان‌هاست که اعضای آن دارای ویژگی‌های نیایی و اصل و نسبی یکسان هستند. همچنین گروه‌های قومی اغلب دارای مشترکات فرهنگی، زبانی، رفتاری و مذهبی هستند که ممکن است به نسل‌های قبل‌تر برگردد یا بر اساس عوامل دیگری به وجود آمده ‌باشد.  

بر اساس چنین تعریفی همه مردم استان کهگیلویه و بویراحمد زیرمجموعه قوم لر قرار می‌گیرند؛ البته اگر لرها را یک قوم بدانیم. چرا که برخی معتقدند لرها نه یک قوم، بلکه گروه محلی هستند. لازم نیست وارد این جزئیات شویم. با فرض اینکه لرها یک قوم هستند، بحث خود را پیش می‌بریم.  

اما در سطحی پایین‌تر، بخش‌های مختلف استان را می‌توان طایفه نامید که از نظر خانوادگی به یکدیگر نزدیک هستند. البته همان‌طور که برخی تاریخ‌نگاران معتقدند همه بخش‌های استان دارای یک نیای مشترک هستند و نمی‌توان آن‌ها را قوم‌های مختلف دانست.  

بنابراین نام آن را هر چه بگذاریم، همگی دارای یک نیا هستند. ولی از سوی دیگر، در این نیای مشترک، وصلت‌ها، نزدیکی‌ها و گروه‌بندی‌های متفاوتی در طول زمان شکل گرفته که نام آنها را طایفه می‌گذاریم.

متأسفانه به جای اینکه بر شباهت‌ها و مؤلفه‌های مشترک بین همه ساکنین این استان تأکید کنیم، اغلب بر تفاوت‌ها تأکید می‌شود. همین موضوع است که گاهی اوقات باعث ستیزه و تضادهای برون‌گروهی می‌شود.  

پررنگ کردن تفاوت‌ها که از آن به عنوان طایفه‌گرایی نام می‌بریم، پیامدهای بسیار نامطلوبی به دنبال دارد. نکته اول اینکه منافع جمعی کل ساکنین استان لطمه می‌بیند و در نتیجه به خوبی تأمین نمی‌شود. دوم، منافع جمعی قطعه قطعه شده و بدون تناسب بین آن‌ها توزیع می‌شود. در یک دوره فردی از یک طایفه قدرت پیدا می‌کند و همه منابع را به سمت طایفه خود می‌برد. غافل از این‌که شاید در بین سایر طوایف شایستگانی باشند که بتوانند کمک‌های مؤثری به توسعه استان داشته باشند. بنابراین تفکر طایفه‌گرا، طایفه خود را محور تمام تصمیم‌گیری‌ها می‌داند.  

عبور از طایفه‌گرایی از ملزومات اساسی توسعه است. در مقابل، طایفه‌دوستی که از آن در سنت ما به عنوان صله رحم یاد شده، نه تنها مانع توسعه نیست، بلکه نوعی سرمایه اجتماعی است که می‌تواند در خدمت توسعه قرار گیرد. بنابراین مخالف ما با اصل طایفه نیست، بلکه با طایفه‌گرایی است. از این رو به جای طایفه‌گرایی می‌توانیم به سمت طایفه‌دوستی برویم. در طایفه‌دوستی، افراد طایفه خود را دوست دارند، اما آن را بر سایر طوایف ارجح نمی‌دانند.  

در دوره‌های گذشته کهگیلویه و بویراحمد تفکر طایفه‌گرا رشد بسیار زیادی داشته است. برخی نیز خواسته و یا ناخواسته به آن دامن می‌زنند. دامن زدن به این جهت‌گیری‌ها، سرجمع به کاهش سرمایه اجتماعی برون‌گروهی می‌انجامد که در نتیجه آن، طوایف مختلف استان از یکدیگر بدبین می‌شوند.  

در چنین بستری است که رفتارهای سیاسی، رنگ و بوی عشیره‌ای به خود می‌گیرند و به جای آن‌که اقدامات سیاسی، خرد جمعی را در نظر بگیرند، منافع طایفه‌ای را معیار خود قرار می‌دهند. هر چند این عامل می‌تواند باعث افزایش مشارکت سیاسی شود. اما از طرف دیگر، به تضادهای اجتماعی دامن می‌زند.  

تاریخ نشان داده سیاست عشیره‌ای حتی اگر در یک مدت کوتاه بتواند برای گروهی از افراد رشد ایجاد کند، اما به دلیل شکنندگی‌اش، این رشد دوام نخواهد داشت و در درازمدت مانع توسعه همه‌جانبه استان می‌شود. در واقع هر چند گروهی سود می‌برند، اما جمع کثیری از مردم از این منافع محروم می‌شوند و در طولانی مدت نیز رشد همان گروه با موانعی روبه‌رو می‌شود.

در واقع اگر بخواهیم به توسعه همه‌جانبه و پایدار دست یابیم، باید از تعلقات طایفه‌ای و طایفه‌محوری عبور کنیم. چرا که طایفه‌گرایی، سیاست عقلانی را به شدت کمرنگ می‌کند. هیچ جامعه‌ای نیز در نبود عقلانیت نتوانسته است به توسعه دست یابد.  

باید از ظرفیت همه نیروهای انسانی این استان بدون تعلقات طایفه‌ای استفاده کرد. نکته مهم این است که به طور کلی نباید طایفه را محور اقدامات سیاسی قرار داد. برخی برای این‌که همه طوایف را راضی نگه دارند، مناصب را بین آنها تقسیم می‌کنند. این اقدام نیز عقلانی نیست. لازم است به طور کلی تعلقات طایفه‌ای را نادیده گرفت و صرفاً تخصص و

شایستگی را ملاک عمل قرار داد. در این صورت است که می‌توان دل در گرو توسعه داشت.

البته عبور از طایفه‌گرایی برای توسعه، شرط لازم است و به تنهایی کافی نیست. زمانی می‌توانیم از وضعیت موجود عبور کنیم که در کنار عبور از طایفه‌گرایی، عبور از جغرافیاگرایی و سیاست‌بازی‌های مرسوم نیز کلید خورده باشد.

 



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها