یادداشت
گفتگو و گزارش

اختلال پانیک چیست؟روانشناس و استاد دانشگاه یاسوج دکتر فریبرز نیکدل در گفت و گوی با اَفتونیوز پاسخ می دهد

با توجه به شدت گرفتن حملات هراس و پانیک در سطح جامعه تصمیم گرفتیم با روانشناس و استاد دانشگاه یاسوج دکتر فریبرز نیکدل در این رابطه گفت و گویی داشته باشیم که حاصل این گفت و گو به شرح زیر است

اختلال پانیک چیست؟روانشناس و استاد دانشگاه یاسوج دکتر فریبرز نیکدل در گفت و گوی با اَفتونیوز پاسخ می دهد

اَفتونیوز| با توجه به شدت گرفتن حملات هراس و پانیک در سطح جامعه تصمیم گرفتیم با روانشناس و استاد دانشگاه یاسوج دکتر فریبرز نیکدل در این رابطه گفت و گویی داشته باشیم که حاصل این گفت و گو به شرح زیر است:

اَفتونیوز: حملات پانیک که امروزه در سطح جامعه مشاهده می کنیم به چه حملاتی گفته می شوند و علت و درمان این حملات به چه صورت است؟

دکتر نیکدل: ما انواع اختلال داریم و یکی از این اختلالات را اختلال اضطراب می گوییم و این دسته اختلالات جز اختلال های شایع هستند و خیلی از افراد در زندگی حداقل یک بار این اختلال را تجربه کردند یکی از این اختلال های اضطرابی را اختلال وحشت زدگی یا پانیک می گوییم این نوع اختلال نشانه هایی دارد و یکی از مهم ترین نشانه های آن این است که فرد یک دوره کوتاهی ترس یا بیمناکی شدید را تجربه می کند فرد یقین دارد که به زودی اتفاق هولناکی رخ می دهد یک حمله رخ می دهد و یک سری نشانه های جسمانی مثل افزایش ضربان قلب،  ،نامنظمی تپش قلب،عرق کردن ، احساس تنگی نفس یا احساس خفگی ، احساس بستگی راه گلو ،ناراحتی در قفسه سینه، لرزش یارعشه ،سرگیجه ،ضعف ،سردی بدن ،حالت تهوع یا ناراحتی شکمی ،احساس عدم تعادل و سایر نشانه هایی از این قبیل را به همراه دارد در حملات شدید تر پانیک، فرد فکر می کند در حال مرگ است یا راحت تر بگویم فوران ناگهانی ترس یا ناراحتی شدید که چند دقیقه هم طول می کشد و به اوج می رسد و شدیدتر هم می شود و از علائم جسمانی که ذکر کردم ۴ مورد هم رخ دهد نشان دهنده اهمیت موضوع است و خطرناک است و همه تا حدودی این حملات هراس را تجربه می کنند اما تعداد کمی هستند که می گویند این اختلال را دارند اگر این دو حالت زیر  وجود داشته باشد می گوییم افراد به اختلال پانیک دچار هستند : اولین حالت نگرانی یا دلواپسی مداوم درباره احتمال حمله های وحشت زدگی بیشتر و پیامدهای آن را فرد با خود داشته باشد یعنی مداوم با خود بگوید نکند حمله تکرار شود و یا پیامدهای آن تکرار شود و یکی از نگرانی های افراد این است که نکند تعادل خود را از دست بدهند ،بر زمین بیفتند یا حمله قلبی رخ دهد نگران دیوانه شدن خود هستند یا نکند من نتوانم وضعیت را کنترل کنم و دوباره بر زمین بیفتم و در شدیدترین حالت فرد به ترس از مرگ می رسد که نکند من بمیرم و کسی نباشد من را نجات دهد اگر این احساسات یک ماه یا بیشتر همراه فرد باشد می گوییم فرد دچار اختلال پانیک هست .

نشانه ی دوم این است که در رفتار اجتماعی فرد تغییراتی ایجاد میشود و در اجتماع حضور پیدا نمی کند یعنی تغییر چشمگیری در رفتارهای روزمره فرد ایجاد می شود و مهم ترین تغییر عدم حضور در جمع  است که به آن ازدحام هراسی یا آگورافوبیا می گویند در این حالت فرد به خاطر نگرانی های مداومی که دارد نمی خواهد در جمع قرار بگیرد از بازار و حضور در اجتماع می ترسد چون نگران تکرار حمله است .

پس در این دو صورت ما می گوییم فرد دچار حملات پانیک است در غیر این صورت همه مواردی از حمله هراس را تجربه کرده ایم و جای نگرانی کمتری دارد.

اختلال های پانیک یا وحشت زدگی بر اثر تحریک بخش سمپاتیک دستگاه عصبی رخ میدهد و مغز ما به صورت خودکار این کار را انجام می دهد وقتی دچار ترس می شویم برای بقا یک سری رفتارها انجام می دهیم مثل رفتارهایی که گذشتگان ما در جنگ و گریز انجام می دادند، برای انرژی بیشتر نیاز به تنفس تندتر داریم و دستگاه عصبی ما خودمختار برای کسب انرژی بیشتر این موارد را انجام می دهد و این نشان می دهد که حملات پانیک پایه زیستی دارد که تحریک بخش سمپاتیک دستگاه عصبی ما این کار را انجام می دهد و ما خود انتخاب نمی کنیم بلکه بخش سمپاتیک دستگاه عصبی به صورت خودمختار این کار را انجام می دهد و نشانه های جسمی که در بالا ذکر کردم را بروز می دهد .

در بعضی از ما قسمت سمپاتیک دستگاه عصبی ما( دستگاه فعال کننده برانگیختگی بدن) به نشانه ها حساستر است یا به اصطلاح روانشناسی آسیب پذیری زیست شناختی این افراد بیشتر است و به زبان ساده تر مغز بعضی افراد به نشانه های ترس حساس تر از بقیه افراد است و مغز دچار خطا می شود و تا اینجا روال عادی است که طی می شود اما از این به بعد اگر به این نشانه ها واکنش شدید نشان دهیم مشکلات ما شروع می شود .

در خیلی از ما مغز در تشخیص نشانه های ترس دچار خطا می شود و ترس شدید را نشان دهد و بخشی در مغز است که مسئول مدیریت ترس ما است و این بخش ممکن است گاهی درست عمل نکند یا حساسیت بیشتری برای بقا از خود نشان دهد بنابراین این نشانه ها را نشانه خطرناک تر می بیند و بخش سمپاتیک دستگاه عصبی ما نشانه های جسمی ذکر شده را از خود نشان دهد و وقتی ما این اتفاقات را می بینیم و حس می کنیم باعث تداوم این حملات و برگشت حملات می شود.

این مغز ما است که برای حفظ تعادل و بقا کارهایی انجام می دهد و مغز در حال فعالیت است و ممکن است گاهی هم مغز دچار خطا شود و در بعضی افراد واکنش های افراطی به این اتفاقات رخ دهد که خطرناک است مثلا پزشک خود را مدام تغییر می دهند تست های مختلف پزشکی را انجام می دهند که مطمئن شوند که ار لحاظ جسمی سالم است و مشکلی ندارد .

یکی از مهم ترین نکته هایی که باید در بحث حملات پانیک گفت این است که ممکن است خیلی از ما رگه های ارثی واکنش پذیری شدید زیست شناختی را داشته باشیم اما  دلیل اینکه چرا در بعضی افراد به اختلال می انجامد این است که ما در خانواده ها یاد گرفتیم که به مسائل بسیار ساده، واکنش افراطی نشان دهیم یا ساده تر بگویم رویدادهای ساده در خانواده را فاجعه می دانیم و این مورد را به فرزندان خود نیز آموزش می دهیم.

فاجعه اندیشی ،مصیبت بار دیدن رویدادها و اتفاقات ساده را بچه ها یاد می گیرند .

کاری که برای پیشگیری می توانیم انجام دهیم این است که خطاهای شناختی خود را اصلاح کنیم و به فرزندان خود آموزش دهیم که  رویدادها یک مسئله هستند و این مسئله راه حل دارد وحل مسئله ای اندیشیدن مهم است و باید تفکر ما مبتنی بر تفکر حل مسئله ای باشد یعنی الان مسئله من چیست و چه راهکارهایی وجود دارد و راهکارها را به کار ببریم و اگر راهکار جواب نداد دوباره برگردم مسئله را تعریف کنم و راهکار را پیدا کنم و راهکار را دوباره اجرا کنم .

زندگی بشر پر از رویدادها است و آن افرادی موفق هستند و به این حملات و سایر اختلال ها مبتلا نخواهند شد که رویدادها را مصیبت بار نبینند .

ما ساده ترین اتفاقات را فاجعه می بینیم مثلا فرزند ما به مدرسه رفته و نمره کمی گرفته این موضوع فاجعه نیست و یک مسئله است که باید حل شود.

فاجعه بار ندیدن  ،مصیبت بار ندیدن اتفاقات از کودکی به بچه ها یاد می دهد که این فقط یک مسئله است درست است که رگه ها را دارد اما خطاهای شناختی را کنترل می کند و باعث میشود در مواجهه با کوچک ترین رویدادها، همه چیز را فاجعه نبیند .

پس بهترین راهکار این است که به فرزندان خود  آموزش دهیم حل مسئله ای فکر کنند .

در حملات پانیک ممکن است فرد چنان دچار حملات شدید و تکرار این حملات باشد که راه رهایی خود را در مرگ ببیند و به خودکشی نیز فکر کند .

اما باید بدانیم حملات پانیک قطعا قابل درمان است و همانطور که گفتم همه ی ما ممکن است چنین حملات هراسی را تجربه کنیم و با مراجعه به روانشناس باید متوجه شویم که در چه سطحی هستیم پس بهترین راهکار مراجعه به روانشناس متخصص است کسی نمی تواند خود حملات پانیک را درمان کند ممکن است با رجوع به پزشکان مختلف ،آزمایش های مختلف ، سی تی  اسکن، ام ار آی ،سعی در آرام کردن خود داشته باشد اما راه به جایی نمی برد و بهترین راه مراجعه به روانشناس متخصص مطرح در این زمینه است .

در بحث رژیم غذایی ترک مواد غذایی مثل کافئین با توجه به تاثیری که روی مغز ما دارد تا حدودی به بهبود کمک کند اما درمان دائمی  نیست و همواره رجوع به روانشناس متخصص بهترین راه درمانی است .

بهترین شیوه پیشگیری از وقوع این حملات این است که ما شیوه ی برخورد با رویدادها را کنترل کنیم یعنی ما هیجانات افراطی در برابر رویدادها را به فرزندان خود یاد ندهیم هیجان باید متناسب با رویداد باشد همه ما باید ناراحت و حتی عصبانی شویم اما خشم بیش از حد در برابر یک اتفاق به ما یاد خواهد داد که این اتفاق فاجعه است .

 

افتونیوز: مهم ترین برهه زندگی جوانان امروزی دوران کنکور است چقدر این دوران را در شروع این حملات یا عامل این حملات موثر می دانید؟

دکتر نیکدل :در کشور ما کنکور را تعیین کننده ترین مرحله ی زندگی فرد می دانند و به بچه ها آموزش می دهند اگر در کنکور موفق نشدی از زندگی ساقط می شوی و تمام زندگیت به خطر می افتد و رعب آورترین و ترسناک ترین رویداد زندگی را کنکور قرار می دهند و بقای دانش آموز را به کنکور ربط می دهند و بنابراین فردی که خود حساسیت پذیری بیشتری نسبت به وقایع دارد در این برهه این حساسیت خود را نشان می دهد و هر نشانه ای را در این زمان فاجعه می داند مثلا در جلسه کنکور مداد را عامل بقای خویش و اتلاف وقت می داند یا زنگ تلفن همراه را چون عامل بقا می داند پس نسبت به آن واکنش شدید دارد و علت این موضوع این است که ما کنکور را برای خود تبدیل به فاجعه می کنیم پس بنابراین خیلی از افراد در زمان کنکور دچار این حملات می شوند .

هر اختلالی که در ما رخ می دهد ممکن است زمینه های آن در ما وجود داشته باشد اما یک عامل که در اصطلاح روان درمانی به آن ماشه چکان یا شروع کننده می گویند باعث شروع این اختلال می شود و یکی از مهم ترین اتفاقاتی است که خیلی از اختلال ها به ویژه اختلال وحشت زدگی را شروع می کند کنکور است  و این در حالی است که خیلی از افراد در جامعه هستند که ممکن است اصلا در کنکور شرکت نکنند پس اگر ما کنکور را به شکل فاجعه ببینیم و آن را در معنای حقیقی که یک چالش است و باید آن را پشت سر بگذاریم نبینیم عاملی برای شروع حملات هراس است و باید توجه کنیم که در یک جامعه قرار نیست همه پزشک شوند و جامعه به مشاغل دیگر نیز نیاز دارد و بهترین رشته لزوما پزشکی یا دندانپزشکی نیست و بهترین رشته ،رشته ای است که فرد در آن موفق باشد خیلی از فرزندان ما تمایلی به انتخاب یک رشته خاص را ندارند و ما با اجبار سعی در هدایت آن ها به سمت رشته خاص داریم و همین شروعی برای اختلال است که فرد تصور می کند کنترلی بر زندگی خود ندارد و گاهی مشاهده می کنیم بعضی پدر و مادرها بیان می کنند که ما کنکور دادیم و به این اختلال هایی که روانشناسان میگویند دچار نشدیم و خوب درست است چون ما نمی دانیم چه افرادی حساسیت پذیری بیشتری دارند باید با همه افراد یکسان برخورد کنیم چون افرادی که حساسیت بیشتری دارند اگر خطاهای شناختی خود را کنترل نکنند به اختلال دچار خواهند شد .

اَفتونیوز: توصیه آخر شما برای مخاطبین رسانه ما چیست؟

دکتر نیکدل: سبک زندگی در استان ما سبک خاصی است و واقعیت این است که سبک زندگی ما نه مدرن و نه مبتنی بر سنت است و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم کنکور،رقابت ، شغل یابی و نبود شغل مناسب جزء اجزای ضروری زندگی امروز است حتی اگر نخواهیم مدرن زندگی کنیم .

در گذشته نگاه بدین صورت بود که به محض اینکه بزرگ می شدیم در هر جایی سکونت داشتیم شغل والدین را انتخاب می کردیم اگر پدر ما کشاورز، صنعتگر یا دامدار یا هر شغل دیگری داشت ما همان راه را ادامه می دادیم و دغدغه و استرسی نبود .

امروزه چالش ها بیشتر شده و رقابت برای به دست آورن شغل بیشتر شده شغل ها کم و جمعیت جویای کار زیاد شده بنابراین خود این اتفاق باعث می شود انسان ها نگران آینده خود باشند و استرس مداومی را تجربه کنند خیلی مهم است به فرزندان خود یاد دهیم که خودشان استرس هایشان را به شیوه ای سالم مدیریت کنند و تفکر حل مسئله ای را به فرزندان خود آموزش دهیم چون زندگی سراسر اتفاق است و زندگی چیزی نیست جز مجموعه ای از اتفاقاتی که برای هر کدام از ما رخ می دهد که گاهی اتفاقات مثبت و گاهی منفی و گاهی چالش برانگیزند مثل کنکور که به خودی خود نه مثبت است و نه منفی است و صرفا یک چالش است بعضی از افراد این چالش را با موفقیت پشت سر می گذارند و افرادی که با موفقیت طی نکرده اند به معنای پایان زندگی نیست بلکه به معنای این است که باید مسیر دیگری را آغاز کنند و یادمان باشد که برای هر اتفاقی راه حلی وجود دارد .

یادمان باشد هیچ چیزی در دنیا ثابت نیست نه موفقیتی که به دست آورده ایم ثابت می ماند و نه شکست هایمان ثابت می مانند بنابراین می توانیم در هر جایی و هر نقطه ای از زندگی که قرار گرفتیم دوباره شروع کنیم و پیامد مناسب تری را رقم بزنیم .

به همه افراد توصیه می کنم که به بچه ها سخت نگیرید و باور کنید این اشتباه است که فکر می کنیم نسبت به دوران ما راحت تر هستند قطعا ما راحت تر بودیم .

سطح دغدغه و استرس بچه های امروزی بیشتر است و تاکید ما ،فشارهای ما و عدم توجه به سلایق و توانمندی های آنان و فشار برای قبولی در رشته خاص باعث می شود افرادی که به لحاظ زیست شناختی، استرس پذیری بیشتری نسبت به رویدادها داشته باشند در موقعیت های استرس زا به خصوص کنکور این حساسیت به صورت اختلال نشان دهد.

ما باید با فرزندانمان در کنار راهنمایی ها و اطلاعاتی که لازم است به آن ها دهیم ، متناسب با علایق و توانمندی های خودشان رفتار کنیم.

نکته ی آخر اینکه همه ی ما گاهی نیاز به استفاده از خدمات روانشناختی داریم و امیدوارم هم استانی های ما به این نکته توجه کنند .



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها