-
در مذمت آیینهای سوگواری؛ وقتی مرگ به تماشا بدل می شود
علی ضامنی پور -
فرماندار کهگیلویه و بازتعریف جلسات شورای اداری؛ از هماهنگی تا مطالبهگری جدی
ناشناس -
از نقد تا اقدام؛حلقه گمشده مدیریت در چرام
حسن کریمی -
تفنگ و فرهنگ
حافظ یعقوبی -
شهامت اهل واسطه گری و فریبکاری نیست
موسی اخلاقینسب -
«غلامرضا پناه» از دریچه روانشناسی رهبری؛ تحلیل یک مدیر تحولآفرین با تکیه بر نظریههای سرمایه
عنایت شیخی -
مردم آزاری با قولهای ورشکسته دولتها و مدارس غیرانتفاعی
پیام واحد -
رشد بی رویه و بی ضابطه مدارس غیر انتفاعی
رضا حیدری -
موحد، تناقضات بین عمل و جایگاه نمایندگی مردم
علی صاحبی -
حملات به بهرامی؛ ناآگاهی یا انتقامجویی سیاسی؟
یادداشت مخاطبان
ابراهیم گستان از نفت تا فروغ
ابراهیم گلستان تا سال ۱۳۳۰ در اداره اطلاعات و انتشارات شرکت نفت انگلیس و ایران میماند تا آنکه با برپایی نهضت ملی، بساط شرکت نفت انگلیس و ایران جمع میشود. به تهران برمیگردد و به تولید خبر میپردازد. در ۱۳۳۳ پدیده کنسرسیوم نفت پدیدار میشود. هنرمند عزیز ما بخش تبلیغات، فیلم، عکس و خبر کنسرسیوم را عهدهدار میگردد

۱۳۰۱ در خانوادهای با تجمل در شیراز به دنیا آمد. هوش و استعداد ذاتی داشت. به گونهای که تا ۱۴ سالگی زبان عربی و فرانسه را آموخت. زبان انگلیسی را نیز در همین دوران فرا گرفت. هوش، استعداد، گرایش به هنر و خانواده کافی بود تا او را ابراهیم گلستان ایران، چیزی مانند همین ابراهیم کند. اما او ابراهیم تا به این حد نبود.
در ۱۳۲۱ با صادق هدایت در تهران آشنا شد. آشنایی با هدایت او را به خانه مصدق راه مینمود. یک سال بعد این اتفاق افتاد.
ابراهیم گلستان در همان سالهای ۲۱ یا ۲۲ مجذوب جذبا جذبی حزب توده شد و دانشگاه را رها کرد. پایش به اردوگاهی کشیده شد که هدایت و مصدق اما آنجا نبودند. برایشان کارها کرد و روزنامهها نوشت. حتی در روزنامههای شوروی هم گاهی نوشتهای از او ترجمه و چاپ میشد. نامش و کارش و روزنامهاش به نام «رهبر» را که نگاه بکنی سر از جایی به نام فرقه دموکرات آذربایجان
در میآوری.
همه اینها یعنی چپ، شوروی، استالین و حزب توده. اما سرانجام فصل جدایی رسید. گلستان در سال ۱۳۲۶ از حزب توده جدا میشود زیرا به این برداشت میرسد که در میان افراد حزب باندبازی، جاهطلبی و رفتار ناسالم وجود دارد.
در همان سال ۲۶ است که بزرگوار از میانه اردوگاه چپ و سوسیالیستی، به ناگاه در وسط راست لیبرال، در میانه آبادان، در شرکت نفت انگلیس و ایران حاضری میزند. مترجم دایلن توماس میشود. مجله و روزنامه منتشر میکند. فیلم و تبلیغات برای شرکت پرآوازه انگلیسی میسازد.
ابراهیم گلستان تا سال ۱۳۳۰ در اداره اطلاعات و انتشارات شرکت نفت انگلیس و ایران میماند تا آنکه با برپایی نهضت ملی، بساط شرکت نفت انگلیس و ایران جمع میشود. به تهران برمیگردد و به تولید خبر میپردازد. در ۱۳۳۳ پدیده کنسرسیوم نفت پدیدار میشود. هنرمند عزیز ما بخش تبلیغات، فیلم، عکس و خبر کنسرسیوم را عهدهدار میگردد.
در سال ۱۳۳۶ عبدالله انتظام مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران میشود، گلستان که در این زمان «استودیو سینمایی گلستان» را در قیطریه تهران راهاندازی کرده بود، برای شرکت ملی پروژههای تبلیغاتی میگیرد و چیزهایی میسازد که البته جای سوال دارد.
همه باور دارند که ویژگی اول و مهم گلستان هوش استثنایی و سرشارش بود. آنگونه که در شرکت نفت انگلیس در آبادان وقتی برای نخستین بار فرم.های هوشسنجی آوردند، او در میان صد نفر از برجستگان و مقامهای شرکت نفت، رتبه نخست را بدست آورد و در راس فهرست قرار
گرفت.
ما از چنین شخصی حرف میزنیم که اتفاقا شخصیتش با نفت، با شرکت انگلیس و ایران، با کنسرسیوم، با رویال داچ شل و با شرکت ملی نفت ایران عجین و آغشته است.
پس ابراهیم گلستان، باهوشترین فرد آبادان و پیچیده در امواج نفت است.
چنین شخصیتی وقتی به تهران میآید، چه چیزی احداث میکند؟ موسسه سینمایی گلستان. بله
حاصل چه میشود؟ چند فیلم و چند مستند و چند اثر و البته فروغ فرخزاد.
چه میتوانست احداث کند؟
بله او میتوانست شرکتی مانند استاندارداویل کالیفرنیا بیافریند.
او میتوانست یک رویال داچ شل کوچک در همان لندن به ثبت برساند.
او میتوانست راکفلر نفت ایران و منطقه و جهان بشود. بله او میتوانست.
اما چه کرد؟ با فروغ نرد عشق باخت. او را رنجاند. با دیدن ۴ ۵ جزامی در یک گوشهای، خانهای به وسعت ایران را سیاه نشان داد و در موج و مرجان و خارا هم مردمان را از اینهمه نصیبی نمیدید جز شیاری کفآلود.
نگاه او در موج و مرجان و خارا، مردمان و ماهیان و بزها در دیار دریا دوراند از غم اندیشه؛ نه جویای رازند و نه میسازند؛ سپرده به تقدیر محیطاند و زندگی در بند غریزه میسپارند.
البته در همین موسسه سینمایی است که شعلههای فروغ در او میگیرد و ابراهیم را به دنیای قصهها میبرد تا بماند.
ابراهیم گلستان از ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۶ در نفت از شرکت نفت انگلیس و ایران به کنسرسیوم و از آنجا به شرکت ملی نفت ایران جا عوض میکند ولی انگار نه انگار که در نفت خانی آمده و خانی رفته است.
گزارههایی مانند نهضت ملی، خلع ید، ۳۰ تیر، کودتای ۲۸ مرداد اینها هیچ در سیر طریقت او در امواج نفت جایی ندارد.
او که از سال ۱۳۴۶ به انگلستان رفته و ۵۰ به ایران برگشته بود، سرانجام از ۱۳۵۶ یا ۷ برای همیشه زیستن در دیار دیگر را برمیگزیند.
میگویند او در سال ۱۳۶۰ یکی از مشهورترین و جذابترین خانههای انگلستان برای عکاسان و فیلمبرداران به نام «سرای وایکهرست» را خرید تا پس از طی قرنی از تاریخ، در واپسین روز مرداد ۱۴۰۲ در
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 هفت هزار تن بذر اصلاحشده برای کشت پاییزه در کهگیلویه و بویراحمد تامین شد
- 2 ۹ درصد جمعیت کهگیلویه و بویراحمد سالمند است
- 3 رشد ۶ برابری کشفیات ماینرهای غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- 4 قاچاقچی لوازم دندانپزشکی و موبایل در یاسوج نقره داغ شد
- 5 خرید و ذخیرهسازی گندم در کهگیلویه و بویراحمد بیش از ۶۰ درصد کاهش یافت
- 6 معاون جدید پیشگیری از جرم دادگستری کهگیلویه و بویراحمد منصوب شد
- 7 تقدیر و تشکر خانواده «شهید ایزدپناه» از ابراز همدردی مردم
- 8 متلاشی شدن باند حفاری غیرمجاز در یاسوج/ یک تبعه بیگانه دستگیر شد
-
رضایی: معوقات آبداران پرداخت شد / هشدار نسبت به تنش آبی در ۶۳۹ روستای استان
-
فشار ازدواج؛ زخمی خاموش بر شانهی دختران کهگیلویه و بویراحمد
-
فراخوان ششمین جشنواره بینالمللی ستارههای صحنه منتشر شد/ جزییات
-
آیین باشکوه بزرگداشت حافظ در دانشگاه یاسوج برگزار شد
-
ابلاغیه مساله ساز مدیر درمان تامین اجتماعی استان علیه مردم و داروخانه ها
-
استاندار کهگیلویه و بویراحمد: پاسداشت مفاخر استان از حسین پناهی تا فریدون داوری
-
استاندار اسبق استان در دولت مسیولیت گرفت/ حکم قایمپناه برای «موسی خادمی»
-
پیشرفت طرح پلیاتیلن سنگین شرکت صنایع پلیمر گچساران به مرز ۵۰ درصد رسید/ آمار اشتغال در این طرح از ۸۰۰ نفر عبور کرد
-
مهر تایید قلعهنوعی بر عملکرد فوتبالیست هماستانی/ «کسری طاهری» به تیم ملی فوتبال دعوت شد
-
فاصله توسعه ای گچساران با کهگیلویه؛ مدیریت زنان یا فاصله بین دو طرز تفکر؟
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!