یادداشت
گفتگو و گزارش

پاسخی به مطلب احترام به رای مردم به جای نبش قبر حوادث گذشته

یکی از مخاطبین این پایگاه خبری در پاسخ به مطلب احترام به رای مردم به جای نبش قبر حوادث گذشته مطلبی به شرح زیر ارسال کرده است :

 پاسخی به مطلب احترام به رای مردم به جای نبش قبر حوادث گذشته

اَفتونیوز| یکی از مخاطبین این پایگاه خبری در پاسخ به مطلب احترام به رای مردم به جای نبش قبر حوادث گذشته انتشار یافته در یکی از پایگاه های خبری، مطلبی به شرح زیر ارسال کرده است :

«تا نشانِ سُمِ اسبت گم کنند /// ترکمانا، نعل را وارونه زن»

«وَ قَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ‌ وَ عِنْدَ اللَّهِ‌ مَکْرُهُمْ‌ . آنها نهایت مکر خود را به کار زدند؛ و همه مکرها نزد خدا آشکار است»

مطلبی را به عنوان «ماجرای وزارت نفتي شدن حاج آقای موحد» در رسانه های استان منتشر کردم که بر اساس مشي نویسندگي، قضاوت را به مردم وانهادم. اما آنگونه که معمولِ جریان حاج آقای موحد است و هيچگاه خود را ملزم به پاسخگویی به افکار عمومی نمي دانند، گروه در حد و اندازة واتساپ راک نیوز و دهدشت نیوز،به اصلاح، نعل وارونه زدند. يعني چي؟

آنگونه که در دانشنامه های زبان فارسی آمده است، ضرب المثلِ نعل وارونه زدن به ۴ معنی بکار می رود که عین عبارت این است؛

۱-  یعنی با فریب و نیرنگ، کسی را گمراه ساختن.

۲-  به کسانی می گویند که همیشه دنبال نقشه کشیدن برای دور کردن ذهن ها از خطای خویش هستند.

۳-  این ضرب المثل را برای افراد منافق، خطاکار و دشمنان به کار می برند زیرا کسی که کار خطایی انجام نداده باشد هرگز در پی گمراه کردن دیگران نمی رود.

۴-  این ضرب المثل یک نوع جنگ نرم را نشان می دهد؛ زیرا در ظاهر، چیز فراهم است و افراد به دنبال راهی می روند که واضح و بی عیب است (طبق رد پاهای اسب) اما غافلند که در پس این کار هیچ مقصد درستی در پیش نیست و آخر هم مجبورند به راه خودشان برگردند(زیرا نعل اسب برعکس بوده) اما همانطور که این افراد سرگرم راه رفتن اشتباه هستند، دشمن به هدف خود رسیده است. (دزد فرار کرده).

اولاً نیوز های باقی مانده در جریانِ فکر ستیز و آزادی گریز، مغلطه های زیادی را به هم پیوست دادند تا بدون پاسخ دادن به اصل موضوع و مطالبة جوانانی که همواره در پاردوكسِ تصميمِ سه نوع خودکار، تحقير بودند و اجازه نداشتند به علت العلل هاي خودکشی، اعتیاد و گوجه چینی بپردازند، حق طلبی را نبش قبر نامیدند تا بر ذهن مردم، نعل وارونه بزنند.

رسانه هایي که باید پاسخی متقن و قابل هضم را برای مخاطبین منتشر کنند، رفتارِ غلطِ دیگر نمایندگانی که اتفاقاً تجربۀ بدتر از حاج آقای موحد برای مردم حوزۀ انتخابیه خود داشتند را، ناخواسته تأييد و براي توجيه خيانتِ صورت گرفته به جوانانِ كهگيلوية بزرگ، مُحق مي شوند. اينكه جوانان بيكار و مستأصل در تأمين مايحتاج اولية زندگي شان بدانند كه نماينده آنها به جاي دفاع از حقوق شان، پيگيري انتقال به وزارتِ سرمايه داران بود، نبش قبر است؟ آيا نبايد بدانيم كه چرا نمايندة ۲۰ ساله مان در هيچ كميسيوني كه بتواند گرهي از مشكلات و محروميت مان باز كند، نبوده و نرفته و شايد او را نخواسته اند؟ نبايد والدين صادق و متدين و مستمندي كه آرامش و امنيت اجتماعي شان، از ترس خودكشي فرزندانِ بيكار و مغفول ماندة خود به مخاطره افتاده است، بدانند كه وكيل شان در مجلس، بيش از آنكه به دنبال آيندة مردم و محروميت منطقه باشد، به فكر رفاه دورانِ بازنشستگي خود و فرزندانش است؟ آيا تكرار تخلفِ آقايان زارعي و انصاري نمايندگان بويراحمد و ممسني يعني آقاي موحد مصونيت از گناه شد؟ اگر قرار باشد از محروميت نپرسيم، از بي توجهي اش به مردم ديشموك و بيدانجير و ممبي و سرفارياب و توگبري و مورخاني و لنده و ... نپرسيم، از چرايي اقدامات ۱۰۰۰ روزه اي كه ۱۶ سال به طول كشيد تا مهندس هاشمي پور آمد هم نگويبم، از معادني كه به خارج از استان بارگيري مي شوند نپرسيم، از نقش محوريشان در مرزبندي بويراحمد و ثلاث هم ندانيم، از كشته هاي جاده سوق- دهدشت، لنده- سوق، كت- ليكك، سرفارياب- سادات امام زاده علي(ع)، دهدشت- چرام، دهدشت، فيلگاه هم نپرسيم، مُردة قبرتان تكريم مي شود؟

چرا عوامل اصليِ در متن بنده را فراموش كرديد و به فرع آن پرداختيد؟ چرا از دستاوردش در ميزباني از سيدمحمد خاتمي ننوشتيد؟ چيزي جز تفرقه و كينه توزي در اصل جريان اصلاح طلبي براي كهگيلويه بزرگ داشت؟ آيا ادعاي «اگر خودم و خانمم باشيم، قبولم» يا «با اختلاف ...... رأي قبولم»، يا «هاتفي به خوابم آمد و گفت قبولم»، دال بر خوي استبدادي و بي توجهي به نظر و رأي مردم نيست؟ مسلماً يا با مردم شوخي مي كنيد كه صددرصد غلط است و يا باورتان بر اين است كه عين استبداد و نگاه از بالا به مردم داشتن ثواب است كه اسفندِ ارغواني نزديك است. به موضوع «شانس» اشاره داشتيد، چرا از «دام» نگفتيد؟ وقتي در طول ۲۰ نمايندگي دستاوردي براي توسعه نداريد كه بيان كنيد، جملة «هيچ حريفي ياراي رقابتش را ندارد»، منطقي شد؟ همين ژستِ ژورناليتسي، مفسر مردِ مستبد نيست؟ چرا از مفهوم جملة منفي، صفت موجه براي خود درست مي كنيد؟ مگر امام علي(ع) توانست در مقابل مكر معاويه تاب بياورد و جماعتش را متقاعد كند؟ حضرت علي(ع) مكر نمي دانست يا ايدة مكارانه نداشت؟ معبدِ كاهنان و راهبان نباشيد. قرار نيست كه رسانه منبع القاي هجويات و نشر مغالطه ها باشد.

رسانه بايد واقعيات را بگويد و دل مردم را به نور حقيقت آشنا كند. مهمترين وظيفة شما طبق بند «الف» ماده«۲» رسالت مطبوعات و رسانه، «روشن ساختن افکار عمومی و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم در یک یا چند زمینه (اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، کشاورزی، فرهنگی، دینی، علمی، فنی، نظامی، هنری، ورزشی و نظایر اینها)، است. آيا فرار از افشاي حقيقتِ «وزارت نفتي شدن موحد»، حكايت از دستپاچگي من دارد يا دست بوسي شما؟

آيا هنگام آن نرسيده است كه متوجه غفلت ها و نعل وارونه زدن بر فهم مردم بشويد؟ آيا فكر مي كنيد كه اين استقبال مردم بويژه جوانان از رسانة متعهد، اجازة موج سواري جريان عزت ستيز را به ايده هاي نيهليسم(پوچ گرايي) و سپتي سيسم(شك در واقعيت) خواهد داد؟

يقين بدانيد كه به لطف خداي عليم و كثرتِ رويش هاي خودجوش و پويش هاي علمي جوانانِ كهگيلوية بزرگ، اسفند ۱۴۰۲، پايان استبدادِ منفعت طلبي و آغاز رنسانسِ توسعه طلبي خواهد بود.

صبا ساداتی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها