-
نخبه کشی در کهگیلویه؛ نقض بدیهیترین اصل منطق در استانداری کهگیلویه و بویراحمد
حسن کریمی -
از پایان تاریخ تا دموکراسیِ محتضَر
محسن خرامین -
نا-ظفرمندیِ توسعه: اربابِ مردم یا نمایندۀ آنها؟
حسین موسوی -
روابط عمومی؛ تجلی فهم، تفسیر و راهبریِ اجتماعیِ
صیاد خردمند -
تأملی بر اقدامات پوپولیستی دولتها در استان کهگیلویه و بویراحمد
حسن کریمی -
چگونگی ایجاد تعلیمات عشایری از آغاز
سید ساعد حسینی -
تاجگردون؛ وکیل یا ولینعمت؟
یادداشت مخاطبان -
به اعماق برگرد «شیوا»
امراله نصرالهی -
وقتی شایستهسالاری قربانی تبعیض و روابط میشود
حسن کریمی -
دهن کجی شبکه دنا به جامعه ورزش استان و مردم کهگیلویه
سید ابوصالح دانشفر
موقعیت ما در پسا انتخابات هزار و چهارصد و دو!
خاتمی رای نداد اما تحریم انتخابات را تبلیغ نکرد تا وارد اپوزسیون نشود. او همراه مردمی که رایشان دیده نشد رای نداد تا رای ندادنش دیده شود و با صدای بلندِ "رای ندادن" بگوید دیگر بس است؛ این شعر قافیه ندارد و این راه به ترکستان است.

افتونیوز - حامدِ وکیلی
انتخابات مجلس دوازدهم تمام شد. انتخاباتی که رکورد عدم مشارکت را زد. نزدیک به شصت درصد مردم در این انتخابات شرکت نکردند. این درحالی بود که همه توان تبلیغی نظام جهت بالا بردن مشارکت مصرف شد. حتی رهبر نیز بارها از مردم و خواص خواست که باهر دلخوری بیایید و در اقدامی بی سابقه ایشان و همه دستگاه های نظام اعلام کردند اگر *تغییر* میخواهید بیایید رای بدهید. اما مردم نیامدند. به گمانم این عدم حضور با عدم حضورهای پیشین نیز متفاوت است. چه تفاوتهایی؟
۱- انتخابات نودوهشت در پسِ چند اتفاقِ غیرمنتظره بود. اعتراضات دی ماه نودوشش، خروج ترامپ از برجام و آغاز جنگ سنگین اقتصادی، اعتراضات آبان نودوهشت و ماجرای هواپیمای اوکراینی به ناگاه ملت به پاخاستهی اردیبهشت نودوشش را در شوک فرو بُرد. پدیده عجیب ویروس کرونا نیز این شوک را عمیقتر کرد و بهنوعی جامعه به کما رفت. بنابراین عدم مشارکت نودوهشت به گمانم بیشتر محصول کمای اجتماعی بود. همه چیز خیلی سریع و غیرمنتظره غبارآلود شد. با این حال بخشی از جامعه (که در اقلیت بود)، تمایل داشت این تحولات را به "مشکل مدیریتی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان" فروکاهد و با شعار تغییر مدیریت وعده نجات بدهد. آنچه در ادعاهای قالیباف و سپس رئیسی دیدیم از این جنس بود.
۲- سال هزاروچهارصد اما به نظرم جامعه کمی به خود آمد و از کما خارج شد. جامعه ایران در هزاروچهارصد با چشمان باز رای ندادند. به یاد دارم پارهای نظرسنجیها اینگونه بود که میزان امیدواران به رئیسی را بیش از میزان طرفدارانش نشان میداد. یعنی بسیاری از ملت که به رئیسی حتی رای ندادند (بهنظرم اینان عمدتاً در انتخابات شرکت نکردند) اما کمی به توفیق او امید داشتند. کسانی که معتقد بودند اگر حاکمیت یکدست شود موانع حاکمیتی جهت اتخاذ تصمیمات مهم مرتفع میشود. بنابراین داوطلبانه از ورطه انتخابات رخت خود را بیرون کشیدند. این عقیده البته چندان عجیب نبود. رئیسی علناً وعده احیای برجام میداد. برخی اخبار از ارسال پیغامهای غیرعلنی اصولگرایان به آمریکا خبر میداد مبنی براینکه صبر کنید با دولت ما بهتر توافق میکنید! درواقع هر تصمیم مهمی که دولت روحانی میخواست اتخاذ کند با موانع حاکمیتی روبرو میشد؛ تصور میشد این موانع با دولت رئیسی برطرف میشود. دولتی که ازقضا وعده بسیاری از این تصمیمات مهم را هم میداد. از این روی میتوان گفت بخش زیادی از عدم مشارکت در هزاروچهارصد، بهنوعی مشارکت در پروژه یکدست سازی حاکمیت با هدف یا آرزوی ترغیب حاکمیت به تصمیمات سخت ملّی بود.
۳- همه این اتفاقات افتاد اما آن نشد که باید؛ و شد آنچه شد. حکومت به اعتراف خود در دام جنگ اوکراین افتاد (رجوع کنید به مصاحبه اخیر امیرعبدالهیان) و فرصت احیای برجام را ازدست داد. در داخل نیز هیچ تصمیم بزرگ و مهمی گرفته نشد. مسئله خودرو حل نشد. بروکراسی و نظام اداری تحول نیافت و همچنان در ناکارآمدترین شکل خود باقی است. حتی پس از جنبش زن زندگی آزادی این تصور ایجاد شد که حکومت (باتوجه به نداشتن موانع حاکمیتی و وعدههایی که در میانه اعتراضات داد) دست به اصلاحات اساسی خصوصاً در میزان آزادیهای اجتماعی میزند اما درست عکس آن عمل کرد و حدود این آزادیها را تنگتر کرد. آمارها از هرجهت رفوزه شدنِ حاکمیت یکدست را نشان میدهد. هسته سخت قدرت چنان به این امر آگاه است که برای ترغیب جامعه به حضور پای صندوق رای، از وعده "تغییر" سخن میگوید. یعنی متوجهاند که وضع موجود نامطلوب است و ملت طالبِ تغییر اند. اما چرا وعده تغییر از سوی عالیترین مقامهای این نظام به باورِ مردم ننشست؟
۴- کارنامه حکومت در این دهه نشان داده نه گزینه رای اعتراضی و نه سناریوی حاکمیت یکدست، قدرتِ تغییر وضع موجود را ندارد. اساساً نهادهای انتخابی زیر فشار نهادهای انتصابی از کارکرد افتادهاند. حتی اصلاح طلبان برای آخرین اتمام حجت پیش از ثبت نامها چندینبار میخواستند با آقای خامنهای دیدار کنند اما موفق نشدند. میخواستند به ایشان بگویند که وضع به بن بست رسیده و اگر عزم تغییر دارد بخواهند که لوازم آن فراهم شود. بهگمانم آقای خامنهای میدانست که اینان چه میخواهند بگویند و عامداً دست رد به سینهشان زد. چراکه نظر او متفاوت است. ازنظر رهبر، وضع موجود هرچند نیاز به تغییر دارد اما نهچندان که حاجت باشد تصمیم سخت بگیرد. از دید او جامعه باید از همین روزنههای کوچک و آب باریکه نیمبندِ انتخابات استفاده کنند؛ و از نظر ایشان همین برای تغییر مکفی و بسنده است.
۵- حقیقتاً این چیزی نیست که ما به رهبر جمهوری اسلامی منتسب کنیم. خود ایشان بارها تصریح و تاکید کردهاند که سقف اختیارات دولت و مجلس در چه حد است. هیچگاه شان سیاستگذاری برای این نهادها قائل نبوده. او بارها گفته است که دنبال مدیرانی میگردد که بتوانند در شرایط تحریم کشور را اداره کنند. این یعنی سیاستِ تحریمسازِ موجود قرار نیست تغییر کند، بلکه بقیه باید خود را با این سیاست سازگار کنند. فرقی هم نمیکند که دولت سوپر انقلابی احمدینژاد، دولت اعتدالی روحانی، دولت کاملاً خودیِ رئیسی هم در سایه تحریم نتوانند کشورداری کنند؛ هرچه پیش آید سیاست ایشان تغییر نمیکند. وقتی سقف ظرفیت نظام از همه جناحها به میدان میآید اما توان اداره کشور در سایه یکسری راهبردهای کلان را ندارد بدان معناست که این راهبردها غلط است. اما باز ایشان باهرتجربهای تمایلی به تغییر این راهبردها ندارد. اینکه میبینید هر شارلاتانی مانند وزیر کار سابق (عبدالملکی) میتواند با وعده توسعه کشور در شرایط تحریم از ایشان دلبری کند بخاطر همین اراده ایشان است. درواقع ایشان شعری سروده و از دولتها و مجالس میخواهد که قافیه آن را جور کنند. یک نفر از درون جمهوری اسلامی باید میایستاد و میگفت که این شعر قافیه ندارد؛ و محمد خاتمی گفت. خاتمی رای نداد اما تحریم انتخابات را تبلیغ نکرد تا وارد اپوزسیون نشود. او همراه مردمی که رایشان دیده نشد رای نداد تا رای ندادنش دیده شود و با صدای بلندِ "رای ندادن" بگوید دیگر بس است؛ این شعر قافیه ندارد و این راه به ترکستان است. بنابراین بخش زیادی از عدم مشارکت در این انتخابات، متفاوت بود با عدم مشارکتهای قبلی؛ اگر نودوهشت حاصل شوک و استیصال بود، اگر هزاروچهارصد حاصل بن بستِ اصلاحات صندوق محور بود، معنای "رای ندادن" هزاروچهارصدو دو، این بود که این بن بست باید شکسته شود و راهِ جدیدی گشوده شود؛ راهِ جدیدِ تحولخواهی. این رای ندادن، برای دفاع از حق رای بود. اگر اصلاحاتِ دوم خردادی از صندوق رای بیرون آمد و امروز به بنبست رسیده، تحولخواهیِ جدید اما از این صندوق بیرون نمیآید. نه حاکمیت امروز صدای صندوقها را میشنود و نه این صندوق دیگر صدایی دارد.
منبع: اینستاگرام نویسنده
(مطلب منتشر شده نظر نویسنده است و انتشار آن در سایت افتونیوز به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نمیباشد)
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 نقره داغ ۹۳۰ خودروی متخلف در کهگیلویه و بویراحمد
- 2 وجود ۹۱۲ خانواده دارای فرزند چندقلو در کهگیلویه و بویراحمد
- 3 هزار کنتور برق در کهگیلویه و بویراحمد تا پایان امسال هوشمند میشود
- 4 کاهش بارندگی و آسیب جدی به مزارع کهگیلویه و بویراحمد
- 5 گره کور بلوار جمهوری یاسوج با ورود دستگاه قضایی باز شد
- 6 پیام تبریک نادر منتظریان به فرمانده جديد سپاه استان
- 7 ۶ مجروح در پی تیراندازی در عروسی
- 8 نبود بالگرد مشکل جدی مهار آتشسوزی جنگلهای کهگیلویه و بویراحمد است
-
احترام به مردم به شیوه شبکه دنا! / از غیب شدن مجری تا عدم حضور شهردار یاسوج!
-
مدیرکل میراث فرهنگی: اشیا تاریخی به درستی نگهداری نمیشوند/ برای تکمیل موزه نیاز به اعتبار داریم/ کاروانسرا و بافت تاریخی دهدشت احیا میشوند
-
حضور دو نماینده سابق و اسبق بویراحمد در مراسمهای عمومی/ فعالیتهای انتخاباتی «روشنفکر» و «زارعی» شروع شد؟!
-
کار جالب یک مرکز درمانی در راستای مسئولیت اجتماعی/ «درمانگاه صدرا» جور شهرداری یاسوج را کشید!
-
کمانه سیاست تهاجمی تاجگردون به خودش/ آقای تاجگردون! از صف اول نمایشها بترسید نه از جوانان گچساران و باشت!
-
پیشرفت طرح صنایع پلیمر گچساران از ۴۴ درصد عبور کرد/ جزییات
-
توضیحات فرماندار لنده در خصوص احیای معدن فسفات قیام
-
تشریح جزئیات تسهیلات ودیعه مسکن در کهگیلویه و بویراحمد
-
انتصاب عضو هیئت مدیره شرکت معدنی و صنعتی «گهر زمین»/ عکس و سوابق
-
معاون سیاسی استاندار: استادیوم قلعهرئیسی حدود ۹۰ درصد پیشرفت داشته اما هنوز افتتاح نشده است/ عمر مفید پروژه های نیمه تمام استان در حال از دست رفتن است/ پارسائی: آمده ام به ورزش استان خونی تازه تزریق کنم
نظرات ارسالی 2 نظر
درود بالاخره حامد کمی از پوستهی اصلاحطلبی بیرون اومد و به واقعیات اشاره کرد
پاسخبا توجه به احترام به نظر همه بزرگان عزیز میگن تاخدانخوادبرگ درختی به زمین نمی افته به نظر من خداوند متعال أنقدراین دوبزررگواررادوست داشت که نمی خواست انسان بزرگ وباصداقتی مانندسیدقادر لاهوتی ومردبزرگ وصاف صادقی وبی ریاحی چون استادمحمودمنتقیان بابه راه یافتن به مجلس که اکثریت آنان که وقتی به خانه ملت راه پیدا میکنند همه نعمت الهی وهمه وعده های که به مردم دادان فراموش میکنند خداوند مهربان نخواست این یکی شدن صورت بگیرد هرچند که درقلب هم یکی بودن و همیشه مانند دوبرادربودن
پاسخ