پرونده ویژه ۱۹ آبان گچساران؛


تقی شریعتی: آقای تاجگردون در میان معلم‌ها فعال بود/ اعلامیه‌های امام را به گچساران و دهدشت می‌بردم/ جوان و آرمان‌خواه بودیم!

تقی شریعتی یکی دیگر از افرادی است که نامش در وقایع ۱۹ آبان گچساران می‌درخشد و در تمام روایت‌ها بدون شک نام وی و پدرش محمدابراهیم شریعتی وجود دارد. تقی شریعتی دانشجوی دانشگاه شیراز و از فعالین دانشجویی این واقعه بود. در راستای بیان شفاهی تاریخ این واقعه این سایت خبری گفت و گویی در مورد این واقعه با دکتر تقی شریعتی به شرح زیر داشته است:

تقی شریعتی: آقای تاجگردون در میان معلم‌ها فعال بود/ اعلامیه‌های امام را به گچساران و دهدشت می‌بردم/ جوان و آرمان‌خواه بودیم!

افتونیوز| تقی شریعتی یکی دیگر از افرادی است که نامش در وقایع ۱۹ آبان گچساران می‌درخشد و در تمام روایت‌ها بدون شک نام وی و پدرش محمدابراهیم شریعتی وجود دارد. شریعتی دانشجوی دانشگاه شیراز و از فعالین دانشجویی این واقعه بود.

در راستای بیان شفاهی تاریخ این واقعه این سایت خبری گفت و گویی در مورد این واقعه با دکتر تقی شریعتی به شرح زیر داشته است:

شروع وقایع ۱۹ آبان

در واقع از دو روز قبل شروع شد یعنی ۱۷ آبان و ۱۸ آبان مواردی از تجمع بود. ۱۸ آبان در مسجد صاحب‌الزمان  تعدادی از مردم جمع شده بودند و در آن زمان هم مدارس تعطیل بود،  تعدادی از اوباش با چوب و چماق به اطراف مسجد اومدند و سنگ‌پرانی میکردند و شعار به نفع شاه می‌دادند. نیروی ضربت نیز آمده بود و  بلندگو که از داخل مسجد شعار داده می‌شد به رگبار بستند  و حمله کردند و تعدادی از ما که جلوی در استاده بودیم به داخل رفتیم و مقداری کتک خوردیم. روز بعد یعنی ۱۹ آبان قرار شد در مسجد شهیدان به نشانه جنبه اعتراضی تجمع کنیم و تلگراف به مراجع بزنند و از وضعیتی که به وجود آمده بود شکایت کنند.

برنامه‌ریزهای رفتن به مسجد شهیدان چه کسی بود؟!

آقای محمدزید بهبهانی، بهرام تاجگردون، محمدابراهیم شریعتی و خود من هم آن زمان دانشجو بودم و چند نفر دیگر از جوانان بخاطر ندارم که تصمیم‌گیری می‌کردیم ولی افراد اصلی که تعیین کننده‌ی این بودند که چه کاری انجام دهیم، آقای بهبهانی و چند نفر دیگر از جمله بهرام تاجگردون بودند. البته همه این افراد در همه تصمیم گیری ها شرکت نداشتند. مثلاً آقای تاج گردون مدتی را که در زندان بودند حضور نداشتند.

روز ۱۹ آبان یک جمعیتی در مسجد شهیدان جمع شدند و جمعی که در بالا ذکر شد در حال تهیه تلگراف برای ارسال به مراجع بودند و تعدادی از جوانان نیز بیرون بودند، من بلندگو دستم بود و به خاطر اینکه اتفاقی نیفتد در حال نوعی مدیریت جمعیت بیرون مسجد  بودم. مردم شعار می‌دادند و در این بین تعدادی افرادی که به آن‌ها چماق به دست  می‌گفتند سنگ‌پرانی می‌کردند و از این طرف مردم جواب می‌دادند. پشت سر این‌ها نیروی ضربت آمد و با کمی فاصله از مسجد شهیدان فعلی(مسجد شرکت نفت در گذشته می‌گفتند) ایستاد، این‌ها اخطار دادند متفرق شوید کسی اعتنایی نکرد تیراندازی کردند و شهید کیامرثی جلوی درب مسجد تیر خورد، جوانانی که بیرون ایستاده بودند بعد از تیراندازی به طرف درب مسجد هجوم آوردند. این جمع بیشتر به تهیه تلگراف سرگرم بودند و شهید سیدنجف بلادیان از بلندگوی مسجد شعار میداد و بلاخره، تیری از درب عبور کرد و در شبستان به دیوار اصابت کرد و به شهید بلادیان اصابت کرد. شهید مذکورپارسی هم بعدا در محوطه شهید شد. شهید امینی در شهر به شهادت رسید. شهید کیامرثی کارگر شرکت‌های خارجی بود. شهید مذکور پارسی دانشسرایی بود، دانشسرای عشایری یا تربیت‌معلم که ایشان آنجا درس می‌خواند.

اعتراضات ۱۹ آبان و نفت ارتباطی داشتند؟!

شرکت نفت آن‌وقت اعتصاب کرده بود یا بعدش اعتصاب کردن و این اعتراضات بهم متصل بود. تعدادی از کارگران شرکت نفتی‌ که اعتصاب کردند  می‌گفتند اگر حقوق نگیریم زندگی سخت است. پدرم از بهبهان و بازاری‌ها پول جمع می‌کرد و خودم از بهبهان به یاد دارم پول آوردم و به عده ای از کارگران داده می شد که در مضیقه قرار نگیرند.

برای تهیه پول چه کسی در بهبهان به شما کمک می‌کرد؟!

از مرحوم حجه الاسلام سیدمحمدحسین موسوی روحانی انقلابی بود از طریق ایشان پول می‌گرفتیم.

معلم‌های فعال چه کسانی بودند؟!

آقای تاجگردون در میان معلم‌ها فعال بود و حتی مدتی که آقای تاجگردون و مقام را گرفتند و مدتی زندان بودند،  ولی یکی دو معلم دیگر و علی الخصوص تاجگردون نقش تعیین کننده‌ای در میان معلم‌ها و دانش آموزان داشتند و در باشت نیز نقش داشتند. البته دبیرانی که گرایش چپ داشتند در بین فرهنگیان فعالیت می‌کردند ولی در برنامه‌های شهر و اعتصابات و تظاهرات نقشی نداشتند.

مرحوم علی خواجوی، جلیل خواجویان، خورشیدی، شاهپور بهمنی، مظفر بهمنی، امرالله احمدی (در آن زمان دانشجو بود) نیز فعالیت داشتند

بازاری های فعال چه کسانی بودند؟!

محمدابراهیم شریعتی، شهید سیدنجف بلادیان و در اصفهانی‌ها حاج منصوری، حاج عباس مختاریان حاج مهدی موسوی و چند نفر دیگر از جمله اوس علی کفاش ،بود

آیا خانم‌ها نیز فعالیت انقلابی داشتند؟!

چند نفر از خانم‌ها فعال بود که ما با آن‌ها ارتباط داشتیم و کلاس نیز برای آنان برگزار می‌کردیم، که بهتر است اسم نبرم فعال بودند.

از فعالین دیگر چه کسانی را به یاد دارید؟!

آقای  نجیبی که دانشجو بود پسر مرحوم حاج نجیبی،موسی شرافتی ،شهید پرهون و رحیم پرهون نیز فعال بودند.

هدف از تجمع ۱۹ آبان چه بود؟!

۱۹ آبان قرار بود به مراجع تلگراف بزنند و از این وضعیت و فشارهایی که هست شکایت کنند و از امام خمینی رضوان الله حمایت کنند. یکی از تصمیم گیران به جوانان گفتند به شهر بروید و مشروب‌فروشی‌ها را  خراب کنید من خودم این کار را نکردم و موافق نبودم ولی به یاد دارم بانک صادراتی که بغل سینما بود آن را غارت می‌کردند و البته افراد سودجویی بودند که  سواستفاده می‌کردند. من در این موارد همراهی نکردم و از کنار سینما عبور کردم چون می‌دانستم بعدش اتفاقاتی رخ می‌دهد و یکی از جوانان حاضر که متوجه شده بود  گفت داری فرار می‌کنی ؟

وضعیت بعد از ۱۹ آبان چگونه بود؟!

عده‌ای از دست‌اندرکاران تحت تعقیب قرار گرفتند من خودم به منزل که رفتم مدت زیادی نگذشته بود که ژاندارم‌ها برای دستگیری‌ام آمدند و چون خانه ما دو در دارد از در دوم خارج شدم و سر فلکه منزل مرحوم باشتی که فرزندش محمدتقی باشتی همکلاس من بود و آقای تاجگردون و تعدای از بچه‌ها آنجا بودند. من به آنجا رفتم و بعد گفتند بروید که اینجا اوضاع خطرناک است از آنجا به محله لبنان فعلی و منزل یکی از گناوه‌ای ها رفتم و آن‌ها هم احساس امنیت نمی‌کردند و به خانه‌ی حاج منصوری رفتم و چند روز آنجا بودم و سپس به ماهشهر منزل عمویم رفتم و حتی محله لبنان هم آمدند و پیگیر بودند.

۹ نفر را در این قضیه دستگیر کردند؛ محمدابراهیم شریعتی، محمدزید بهبهانی، جزایری(امام جماعت مسجد شهیدان)، یکی از فرزندان آقای جزایری، حاج‌ حیدر مختاریان، حاج عباس مختاری این افراد دستگیر شدند و با هلی‌کوپتر به زندان کارون منتقل شدند . فکر می‌کنم آقای باطولی نیز در این جریان دستگیر شد.

انفجار لوله‌های نفت

آقای احمد خورشیدی، جلیل خواجویان و علی خواجوی بیشتر در این زمینه کار کردند. فکر میکنم احمد خورشیدی از عموی خودش که‌پیمانکار بود دینامیت می‌گرفتند.

قبل از رسیدن به ۱۹ آبان فعالیت‌های انقلابی بیشتر به چه سمتی بود؟!

قبل از رسیدن به ۱۹ آبان ما به غیر از اعلامیه جلساتی مثل تفسیر قرآن یا بر نامه‌های دیگر داشتیم که در این جلسات آقای ذوالفقار صابری، خورشیدی، جلیل خواجویان و چند نفر دیگه بودند.اعلامیه‌های امام را می‌آوردیم و تکثیر میشد و دستگاه تکثیر تهیه شده بود و مدتی منزل سید مهدی رضوی و بعدش به دست جلیل خواجویان و برادرش سپرده شد.

یک خاطره از پخش اعلامیه تعریف کنید

آذرماه بود من با شهید صدرالله فنی که از دانشجویان دانشگاه شیراز بود تعداد زیادی اعلامیه امام را داشتیم و اعلامیه‌ها در ساک من بودند. اتوبوس خراب شد و من ناچار شدم پشت وانت بشینم و به گچساران بیایم و شهید فنی با اتوبوس آمد چون جا نبود، پاسگاه بوستان ما را گرفتند ژاندارمها به سربازها گفتند تفتیش کنید یک سرباز اعلامیه‌ها را پیدا کرد و باز کرد و متوجه شد که اعلامیه است ولی لو نداد و گفت جزوه درسی است.

بعد که آمدیم فردا صبح شرایط خیلی امنیتی بود به همراه شهید صدراله فنی (بعدها در زمان جنگ فرمانده سپاه قدس بود) یک فرد نابینایی بود جوان و قلچماق بود یک پولی به او دادیم و گفتیم این‌ها را به مغازه‌ها بده،چون خودمان کاملا شناخته شده بودیم، ایشان چند مغازه اعلامیه‌ها را داد و دیگه ادامه نداد. شهید فنی رفت و چند ساعت بعدش ژاندارمی به مغازه آمد و گفت ساواک شما و پدرتون را خواسته بعدازظهر به ساواک رفتیم و آنجا بازجویی شدیم ولی نگه نداشتند و برگشتیم.

ماه رمضان سال ۱۳۵۷ چگونه‌ گذشت؟!

در ماه رمضان همان سال آقای مصباحی مقدم و معلمی به گچساران آمده بودند، آقای مصباحی مقدم  مسجد صاحب الزمان و معلمی  مسجد بیت‌العباس بودند و شب‌ها معمولا جوانان جمع می‌شدند و بعضی شب‌ها شعار داده می‌شد و بیشتر در مسجد صاحب الزمان این اتفاقات رخ می‌داد.

در مسجد صاحب‌الزمان بیشتر آقای بهرام تاجگردون و چند نفر از جوانان فعال بودند و اعلامیه پخش می‌شد.

آقای مصباحی مقدم از طرف آیت‌الله گلپایگانی آمده بود و ایشان مخالف فعالیت ما نبود و بچه‌ها هم با ایشان در ارتباط بودند ولی روی منبر خیلی صحبتی نمی‌کرد بیشتر از نهج البلاغه می‌گفت وقتی این کارها انجام میشد نهی هم نمی‌کرد.

ایشان و پدرم (چون جز هیئت امنای مسجد صاحب الزمان بود) بعد از این قضیه ساواک خواست و تهدید کردند.

در شهرهای اطراف هم فعالیت داشتید؟

ما در گچساران بیشتر اعلامیه پخش می‌کردیم ولی به یاد دارم یک بار خودم به دهدشت رفتم‌ و یکی از همشهری‌های ما آقای پیدایش که در دهدشت مغازه داشت در آنجا فعال بود ولی ارتباط زیادی با اشخاص دیگر نداشتم.

این همه فعالیت کردید و اذیت شدید برگردید به گذشته همین فعالیت‌ها را انجام می‌دهید؟

من پشیمان نیستم و سخت معتقدم که واقعا رهبری امام بی‌نظیر بود.

 فکر می‌کنم انقلاب اجتناب ناپذیر بود نه امام میخواست انقلاب کند و نه ما در مخیله خود انقلاب می‌گنجید منتها  این فکر انقلاب از اندیشه دکتر شریعتی نشات می‌گرفت و گروه‌های چپ هم این قضیه را تشدید می‌کردند.

من فکر میکنم اگر به همان زمان بازگردیم ممکن است یک مقدار عاقلانه‌تر و با فکر بیشتر این کار را انجام می‌دادیم و شاید آن زمان اطلاعات نداشتیم و خیلی نمیدانستیم که در کشور چه می‌گذرد، خفقان عجیبی بود و واقعا راهی جز این برای ما که آرمان‌خواه و جوان بودیم، نبود. بلاخره می‌دیدیم که اتفاقاتی رخ می‌دهد.

ما بعد از انقلاب اشتباهاتی داشتیم و این اشتباهات در شهرهای کوچک بیشتر بود قرار نبود روحانیون بدین گونه امور اجرایی را به عهده بگیرند .

 قرار نبود........  قرار نبود ..... ولی شد آنچه شد و سرمایه‌های اجتماعی در اثر شیوه حکمرانی به شدت ضعیف شده است و کشور با ابر بحران‌ها دست و پنجه نرم می‌کند.

گفتگو و تنظیم: مریم پارسا



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها