سلام ...من خبر نداشتم ک چی شده ...امروز داخل شهر همه مردم خوشحال وشاداب وبا چشم خود امید ب زندگی را در چشم دهه های چهل تا هشتاد دیدم ...در تمام قهوه فروشی هاصحبت از رشادت فرماندار جوان ومردم دار ..امروزب فکر فرو رفتم خدایا چقدر مردم خوبی داریم چرا مسئولین از فرماندار خوب تحصیل کرده استفاده نمیکنند ......یکی از روستاهای مرکزی با دوستش صحبت میکرد و با لبخند میکفت حالا میتوانیم ب فرمانداری دهدشت برویم و کارهای خود را پیگیری کنیم ...شخص دیگر صحبت میکرد که یکی از دوستانم رفته بودجلسه ک فرماندار سابق فقط فقط ... راستی مگر فرمانداری ملک شخصی گروه خاص هست ...یکی از شب شعرهای بلاد شاهپور و دوران ریاست فرهنگ وارشاد فرماندار فعلی ومردم داری اش ...یکی دیگر از سخنرانی خوب و سیاسی اش ...همه خوشحال انگار زمانی بود ک کشور رونق اقتصادی داشت در دوره اصلاحات .....فرماندار جدید دهدشت دکتر دوستان ک‌با واتساپ داشتند سخنرانی اش را گوش میکردند قاطعانه میگفت هر اتفاقی در شهر بیفتند من مسئول هستم ..راستی چرا فرمانداران دوره سیزدهم کهگیلویه با طلبکاری با مردم صحبت میکردند و مشکلات را ب گردن عده ای دیگر می انداختند ....در شهر فقط صحبت از پایان دادن عده ای رانت خوار و بیسواد توسط دکتر باسواد ... حتی استوری جوانان هم همراه با امید وعشق بود ک بعد از سالها در شهر فلک زده دهدشت هر دلی را ارام میکرد ...فرهنگ امد جای سرهنگ ......من با قدم زدن تا ماشین ک سوار بشم برم خونه شور عشق را در چشم جوانان دیدم خودم هم خوشحال شدم .........من دهه چهل ک بازنشسته شدم تا خانه ارام راننذگی کردم ..از ته دل برای فرماندار شجاع دعا کردم ...ب امید فردایی بهتر برای دهدشت مظلوم