شوخی با آیت الله که بحران انتخابات کهگیلویه را پایان داد

شوخی با آیت الله که بحران انتخابات کهگیلویه را پایان داد

شوخی با آیت الله که بحران انتخابات کهگیلویه را پایان داد

افتونیوز| به یاد «حاج بهمن آرام» مصلح و خیراندیش نیکوکار که «پاک آمد و پاک رفت»

اسفند ۱۳۸۲ پس از برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در شهرستان کهگیلویه و اعلام نتایج اولیه، برخی از افراد به نشانه اعتراض به نتایج آن دوره از انتخابات که با حضور موحد، منطقیان و مرحوم لاهوتی برگزار شده بود در میدان مرکزی شهر تجمع کرده و سپس با حمله خشمگینانه به فرمانداری و برخی از مراکز دولتی و تخریب آنها، اعتراض خود به نتایج انتخابات را نشان دادند.

پس از این واقعه دستگاههای متولی برای جمع کردن این اعتراضها اقدام به دستگیری های گسترده افراد و عمدتا جوانان و نوجوانان و برخی لیدرهای کاندیداها به ویژه هواداران آقای منطقیان و مرحوم لاهوتی کردند. چون این دو در رقابت انتخابات شکست خورده بودند و برخی به زعم خود معتقد بودند این شکست نتیجه تقلب بوده است (هر چند بعدا نتیجه این انتخابات رسما تایید شد)

در این دستگیری و پرونده‌سازی‌های گسترده، برخی نیز به ناحق و بی‌گناه یا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و برخی نیز احکام زندان و ... دریافت کرده بودند. فضای امنیتی گسترده‌ای تا مدتها در دهدشت حاکم بود و برخی افراد نیز احتمالا آن روزها را به یاد می آورند.

این تقریبا خلاصه‌ای بود از وضعیتی که آن روزها در دهدشت حاکم بود.

مدتی بعد آیت‌الله سیدکرامت الله ملک‌حسینی برای سخنرانی یا بازدید از مناطق کهگیلویه به دهدشت سفر کرد. مرحوم ملک حسینی نماینده مجلس خبرگان و نماینده ولی فقیه بود و معمولا در طول سال از این نوع سفرهای شهرستانی را در دستور کار قرار می‌دادند.

آیت الله ملک‌حسینی تقریبا هر وقتی به دهدشت سفر می‌کردند در خانه حاج بهمن آرام مستقر می‌شد. رابطه دوستی و ارادتی که حاج بهمن نسبت به آیت الله داشت مربوط به قبل از انقلاب می شد. حاج بهمن از ۱۳۳۷ تا تقریبا ۱۳۵۹ در تهران ساکن بود و از آن زمانی که توانست برای خود کسب و کاری راه بیندازد و خمس و زکات بپردازد با آیت الله ارتباط برقرار کرده بود و سالانه با حضور در مدرسه خان شیراز به دیدار آقای ملک حسینی می‌رفت و خمس و زکات و موقوفه و پول خیریه و هر وجوه شرعی دیگری بود تقدیم می‌کرد و آیت الله نیز وقتی به تهران سفر می کرد در خانه حاج بهمن ساکن می شد.

با این مقدمه، یکی از خاطره‌هایی که از زبان حاج بهمن شنیدم پس از همان انتخابات جنجالی کهگیلویه شنیدم را بازگو می‌کنم.

جو امنیتی بر شهر دهدشت حاکم بود و از گوشه و کنار شایعات و حرف و حدیث‌هایی از خشونت رفتاری با بازداشت شدگان و اجحاف در حق برخی افرادی که در آن تاریخ اصلا در شهر حضور نداشتند و یا در اعتراض حضور نداشتند و ... زبان به زبان می‌چرخید.

نمی‌دانم دقیقا چه مدت پس از آن انتخابات بود که آیت‌الله ملک حسینی نماینده مجلس خبرگان و نماینده ولی فقیه به دهدشت سفر می کند. به طریق  معمول و عادت پیشین در خانه حاج بهمن ساکن شد. حاج بهمن تعریف کرد که وقتی برای نماز صبح از خواب بیدار شدم آیت‌الله مشغول عبادت بود و من دوگانه صبح را بجا آورده و خوابیدم. حدود سه ساعت بعد از خواب که بیدار می‌شود و صبحانه را برای آقای ملک حسینی به اتاقش می برد، متوجه می شود که آیت‌الله ایستاده و رو به آسمان مشغول دعا و استغاثه و طلب عفو و رحمت است. دقایقی می‌گذرد و همچنان آیت الله به چهار طرف رو می کند و همچنان مشغول است و دعاهایی می‌خواند. پس از اتمام با آیت الله همسفره شده و به شوخی به آیت‌الله می‌گوید: «آقا» تا حالا چند نفر را کشته‌اید!

این سوال تعجب آقای ملک‌حسینی را به همراه دارد. می گوید «بهمن» تو که مرا سالهاست می‌شناسی و این دوستی مدتهای مدیدی برقرار است این چه سوالی است که می‌پرسی؟ ناگفته معلوم است که من کسی را نکشته‌ام.

حاج بهمن ادامه می‌دهد که «آقا» من برای نماز صبح که بیدار شدم شما بیدار بودید و تا الان که حدود سه ساعتی می گذرد همچنان مشغول دعا و و طلب عفو و رحمت از خدا هستید و اگر یک لشکر آدم را کشته باشید باید خدا تا الان شما را بخشیده باشد که با خنده آیت‌الله همراه می‌شود(شوخی)

حاج بهمن گفت در این زمان فرصت را مغتنم شمرده و از وضعیتی که در دهدشت حاکم بود و ظلمهایی که به ناحق به برخی افراد شده بود گفتم و چهره خندان آیت‌الله به شدت درهم رفت. گفت که کاری انجام نمی‌دهم و جایی نمی‌روم تا این موضوع را پیگیری نکنم. سپس گفت تا افرادی که در این موضوع بودند و در حق‌شان اجحاف شده و یا ضرب و شتم شده‌اند نیز به ملاقاتش بیایند. همان اوایل صبح آقای منطقیان که مدتی بازداشت بود و با وثیقه آزاد بود و سپس برخی افرادی که آثار ضرب و شتم بر بدنشان آشکار بود به حضور آیت‌الله می‌رسند و شرح ماوقع و مظالم برخورد رفته را می‌گویند. آقای ملک حسینی با توضیحاتی که از افراد می‌شنوند و با وضعیتی که می‌بیند به شدت عصبانی شده و این وضعیت را ناراحت کننده و غیرقابل قبول می‌داند و با افرادی تماس می‌گیرند.

نمی دانم دقیقا چه مدت و آیت الله با چه کسانی از مسئولان قضایی یا امنیتی استان صحبت کرد اما پس از این دیدارها بود که هم جو امنیتی دهدشت شکسته شد و هم برخی افراد که در بازداشت بودند آزاد شدند و موضوع کامل خاتمه یافت.

شاید برخی عوامل دیگر نیز در خاتمه این غائله انتخابات نیز دخیل بوده باشند که طبیعتا ما از آن بی‌خبریم اما این روایت و خاطره قابل راستی آزمایی است چون هم تاریخ سفر آیت‌الله ملک‌حسینی به دهدشت مشخص هست و هم پایان یافتن موضوع اعتراض انتخابات کهگیلویه و هم افرادی که به آن ملاقات صبحگاهی آمده بودند.

این خاطره از آن جهت مهم بود که احتمالا برخی از مخاطبان آن دوره را به یاد دارند و تا حدودی می‌توانند درک کنند که وضعیت در آن سال به چه شکل بود.

به یاد حاج بهمن آرام عموی عزیز و دوست‌داشتنی که در حد توان و ظرفیت خود، مسیر زندگی افراد زیادی را تغییر داد و دگرگون کرد و توانست با احداث مدرسه و مسجد و کارهای خیریه عمومی و شخصی، قدمی برای توسعه شهر و زندگی بهتر بردارد.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها