«برای زنان امروز»

«برای زنان امروز»

امروز برای بانوان ایرانی ؛ به روایتی بهاری است در آستانه ی بهار،چرا که تولد دخت نبی مکرم اسلام (ص) و به برکت چنین روزی تکریم بانوی ایرانی ، کم از بهار ندارد که این خود بهار جان است و آن دیگری بهار فصل ها.

و خزانی نخواهد داشت البته اگر چنین پاسداشتی برای زن ایرانی تنها محدود به همین یک روز در تقویم نشود ؛ چرا که رسالت تقویم یادآوری است و رسالت صاحبان تقویم ، نهادینه کردن دلیل پاسداشت ها در همه ی روزهای سال است.

بر کسی پوشیده نیست که حضرت زهرا(س) در جامعه ی آن زمان ؛ علاوه بر ایفای نقش مادر و همسر،به عنوان یک مبارز سیاسی و اجتماعی نیز حضور فعال داشته اند و اسوه ی صبر،صداقت،شجاعت،تدبیر،توکل و هر آنچه صفات خوب است بوده اند و لذا نباید فراموش کرد که زنان ما نیز با الگوبرداری از چنین شخصیت برجسته ای ؛ بر توانایی های یک زن واقف بوده اند و در راستای رشد همین توانایی است که برای حضور در همه ی ابعاد جامعه تلاش می کنند.

کاش در این روز یادمان باشد که زنان ما کمترین حقوقشان را هم به یغما سپرده اند برای پایداری نظام خانواده و به تبع آن جامعه.

انسان فراموشکار است،آنگونه که در قرآن هم بارها تاکید شده است ؛ و همین فراموشکار بودن موجب شده تا خلل بسیاری در همه ی ابعاد زندگی برایش پیش بیاید که همه روزه با نمونه هایش روبه رو هستیم.

لیکن چاره چیست ؛ جز مکتوب کردن و تکرار کردن و پرورش دادن ذهن از همان ابتدای کودکی(اهمیت و جایگاه آموزش صادقانه)،برای احترام به انسانها و برای داشتن دیدی انسانی نسبت به همه ی موضوعات.

در ادامه باید گفت که از دیدگاه ارزشهای اخلاقی ؛ تمایزی میان نوع بشر از هر نژاد،ملیت،جنسیت و در هر موقعیت زمانی و جغرافیایی وجود ندارد ، و آگاهی،بصیرت،آزادی،امنیت،پیشرفت و.....حق همه انسانهاست.

اما اندکی در این دسته بندی دقیقتر می شویم و موشکافانه تر به موضوع مینگریم.

با توجه به دیدگاه فوق تفاوتی به لحاظ انسانی میان زن و مرد وجود ندارد و در جامعه بشری هر دو از حقوقی یکسان برخوردارند.

هر چند از ابتدای تاریخ بشر تا گذشته ای نه چندان دور و متاسفانه در برخی نقاط دنیا تا به امروز ؛ قانون برتری قویتر در همه ی ابعاد حکمفرما بوده است و در روابط بشری نیز زن در مقایسه با مرد ازاین قاعده مستثنی نبوده است.

گذار تاریخ همواره از مظلومیت زنان در اجتماع بشری پرده برداشته است،آنچنان که در بسیاری از کشورها زن تنها وسیله ای برای گذران زندگی مرد بود وکوچکترین حق و حقوقی نداشت.

با فاصله ای بیشتر از ابتدای تاریخ ؛ بر جوامع بشری روشن شدکه زنان نیز این قدرت را دارا هستند که همچون مردان در کارزار زندگی حضوری مؤثر داشته باشند.

به تدریج قانون برتری قویتر در برخی جهات کمرنگ شد تا آنجا که برده داری در بسیاری مناطق منسوخ گردید و یا در انگلستان ملکه حکمفرما شد که البته در همین زمان عضویت زنان در مجلس امری عجیب مینمود،وشاید یکی از دلایل آن وجود دیدگاه سنتی در جوامع آن زمان بوده باشد،چراکه معمولا در جوامع اموری که ریشه سنتی داشته اند برای همگان باورپذیرتر بوده است.

نمونه ای دیگر از کمرنگ شدن حضور قانون فوق الذکر البته در یک بعد را میتوان در یونان باستان واکاوی کرد ؛ آنچنان که از متون نمایشی این سرزمین برمی آید زنان حضوری همچون مردان در عرصه های مختلف اجتماع داشته اند،که البته ادبیات هر ملت گستره وسیعی از فرهنگ آن ملت را برمی تاباند.

با پیشرفت بشر در عرصه های گوناگون و باز شدن افق دید آن نسبت به ابعاد مختلف زندگی ؛ به ویژه بر زنان روشن شد که به عنوان یک انسان همچون مردان حقوقی دارند که باید از آن دفاع کنند و تقاضای آنان برای حضور در عرصه های مختلف اجتماع آغاز شد،چنان که ؛ نهضت هایی برای دفاع از حقوق زنان شکل گرفت،ابتدا برای داشتن حق رای،آزادی بیان،داشتن شغل و پس از آن تا همین امروز خواسته های دیگر در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی که همگی جزئی از حقوق انسانی و شهروندی آنهاست.

البته نمیتوان کتمان کرد و انکار؛ که امروزه نیز با شکلی متفاوت از گذشته قانون برتری قویتر ادامه داشته است آن هم در قالب استفاده ابزاری از زنان.لیکن واقف شدن زنان نسبت به اهمیت آگاهی و به ویژه آگاهی از نمود و تاثیر تفکرشان بر همه ی بخش های جامعه چاره ایست بر این درد.

اما به یمن امروز و صرفا جهت یادآوری آنان که دم از اسلام می زنند ولی از یاد برده اند بسیاری از آموزه هایش را ؛ باید گفت که دین مبین اسلام بسیار قبل تر از ایدئولوژی جوامع مذکور و از همان ابتدای ظهور مظلومیت زنان را که تا پیش از آن بسیار مشاهده میشد به ورطه ی فراموشی در حافظه تاریخی جهان فرستاد و با قوانین خود بیان نمود که زن و مرد هیچ یک بر دیگری برتری ندارند و دارای حقوق انسانی یکسان هستند،آن گونه که قبل از ظهور اسلام در میان اعراب زنده به گور کردن دختران امری طبیعی و رایج بود،لکن اسلام آن را منع نمود و از همان آغاز زن را ارزشی والا داد.(اوست آنکس که شما را از نفس واحدی آفرید و جفت وی را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد،سوره نور،آیه۱۸۹)

همچنین دین اسلام؛ از لحاظ اجتماعی،سیاسی و اقتصادی نیز برای زنان حقوقی قائل شده است تا کمترین اجحافی در حق آنان روا داشته نشود،آنچنان که در بیعت پیامبر گرامی اسلام(ص)با زنان حقوق سیاسی آنان بر همگان آشکار شد و توانستند در عرصه های سیاسی نیز حضور یابند(سوره ممتحنه،آیه ۱۲)

از نظر حقوق اقتصادی نیز اسلام زنان را عضوی مهم از جامعه بشری شمرده که حق دارند آن گونه که مایلند از آنچه بدست می آورند استفاده کنند(سوره نساء،آیه ۳۲)

طرح این حقوق ؛ به زنان مقام واقعی بخشید و در هرکجا احکام خاصی برای آنان مطرح شده تنها برای فراهم نمودن آرامش و امنیت آنان بوده است.

در جمهوری اسلامی ایران نیز همواره حضور زنان چه از ابتدای حرکت حرکت عظیم انقلاب اسلامی،چه در جبهه های نبرد حق علیه باطل و چه تا به امروز که زنانی فرهیخته در تمامی ابعاد دارا هستیم خود گواهیست بر توانایی بانوان ما و اینکه این موضوعات دغدغه آنان بوده و هست.

شیرزنانی که هیچ چیز نخواهد توانست آنان را از تلاش برای عزت و پیشرفت خود و کشورشان بازدارد.

لذا شایسته است ؛ آن گونه که زنان فرهیخته ما از هیچ تلاشی برای پیشبرد اهداف جامعه دریغ نمیکنند ،فرصتهای بیشتری درعرصه های سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی - بیش از آنچه اکنون سپرده شده است - در اختیاشان قرار گیرد،چرا که زنان همواره توانایی خود را در همه ی این ابعاد اثبات نموده اند.

اما در تجزیه و تحلیل جامعه به عنوان یک کل ؛ به جزئی کوچک اما بسیار مهم و تاثیرگذار به نام خانواده میرسیم، و کیست که نداند جامعه سالم و پویا در گرو داشتن اجزائی سالم و پویاست.

در این میان زن به عنوان نقطه عطف خانواده همواره وظیفه ای سنگین را عهده دار بوده که ابعاد آن در برخی موارد از نظرها پنهان مانده است.

زن در مقام مادر بیشترین ارتباط با فرزندان را داراست و با تدبیر خویش میتواند افرادی شایسته برای اجتماع تربیت کند.

از دیگر سو در جایگاه همسر دارای نقشی مهم است ؛ ازین نظر که به همان اندازه که میتواند محیطی آرام و سرشار از صمیمیت برای مرد اش فراهم نماید و دوشادوش او خانواده را در مسیر تعالی و رشد قرار دهد،به همان نسبت نیز ممکن است با بی توجهی نتیجه ای عکس به همراه داشته باشد،مضاف بر آن در چنین محیطی فرزندان نیز از روابط والدین الگو برداری میکنند و در آینده آن را خواه ناخواه لحاظ خواهند کرد،لذا در هر دو حالت در نهایت نتیجه آن در جامعه نمود پیدا می کند.

بنابراین باز هم ضرورت آگاهی بخشی به ویژه برای زنان روشن می گردد.

هرچند نمیتوان تاثیرات جامعه بر خانواده را نیز کتمان کرد،تاثیراتی که ممکن است گاها نشاط و پویایی خانواده را تحت شعاع قرار دهد،لکن پرداختن به این مهم در چنین مجالی نمیگنجد، و به ذکر همین نکته اکتفا میکنیم که خانواده و جامعه در تعامل مستقیم با یکدیگر هستند و ضروریست ارتباطی شفاف و ارزش گذاری شده میان آنها برقرار شود.

در ادامه ذکر یک نکته شایان ذکر است ؛ آن هم اینکه زنان براثر توجه بی وقفه و صرف انرژی برای مستحکم نگاه داشتن پایه های خانواده گاها ممکن است نسبت به خود بی توجه شوند.

امروزه علم روانشناسی ثابت کرده است که انسان ؛ اساسا نیاز دارد زمانی را برای خود وقت بگذارد ، به چیستی و چرایی زندگانی خویش بیاندیشد و ابعاد مختلف وجودی اش را رشد بخشد.

حال با این اوصاف اگر چنین فرصتی پیش نیاید و فرد لبریز شود از خود فراموشی چه اتفاقی رخ خواهد داد؟پاسخ اینکه در وضعیتی قرار می گیرد که وجودش ؛ از حس یکنواختی و بی تفاوتی اشباع خواهد شد و گاها امتداد چنین احساسی به بیماری هایی نظیر افسردگی می انجامد.

اکنون اگر به جایگاه زن در خانواده بیاندیشیم و ارتباط مستقیم آن با جامعه را در نظر بیاوریم ؛ متوجه این مهم خواهیم شد که دچار گشتن وی به چنین وضعیتی ، نخست خانواده و به تبع آن جامعه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.

لذا ضروریست که جوامع برای حفظ مؤلفه های پیش نیاز توسعه ی خود ؛ توجه خاص و همه جانبه ای بر نیازهای افراد اعم از زن و مرد داشته باشند و در افق های چشم انداز خویش برخورداری مردمان از آرامش فکری،اقتصادی،فرهنگی و.....را لحاظ نمایند.

درود بر مادران فداکار و همیشه مهربان سرزمینم.

روزتان خجسته و حضورتان مانا باد.

*فعال اجتماعی

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها