چند کرسی و لشکری کاندیدا !

چند کرسی و لشکری کاندیدا !
این روزها تب انتخابات شورای اسلامی شهر ما، کم از تب کنکور ندارد. بسیاری از فعالان به ظاهر مدنی و اجتماعی که به یاری شبکه های اجتماعی مجازی توانسته اند نامی برای خود دست و پا کنند، در همین شبکه ها اعلام کاندیداتوری کرده اند و تاکنون عده بسیاری از آنان نیز در ستاد انتخابات برای اعلام رسمی کاندیداتوری خویش حاضر شده اند. از نخستین دوره انتخابات شورای شهر تاکنون، افراد بسیاری در این عرصه پا به میدان گذاشته اند و با یکدیگر به رقابت پرداخته اند، عده ای موفق به تکیه بر کرسی این شورا شده اند و عده ای نیز هرگز رنگ شورا را در جایگاه منتخب مردم به چشم ندیده اند، اما این افراد، چه آنها که به عنوان منتخب مردم شناخته شدند و چه آنها که انتخاب نشدند، وجوه اشتراکی بسیاری با هم داشته اند که از این حیث هیچ یک از آنها بر دیگری برتر نبوده است. همه از شعارهایی همچون صداقت در گفتار و عمل سخن ها گفته اند، همه به هوای عمران و آبادی پا به این عرصه گذاشته اند، همه منتقد وضعیت کنونی مبلمان شهری بوده اند و یکایک آنها طرح و برنامه هایی به ظاهر کاربردی و راهبردی برای نجات شهر از وضعیت اسفناک فعلی در کیف های سامسونت خود داشته اند. همگی این افراد حضور خود در انتخابات را ادای تکلیف خوانده اند. اما در نهایت همه آنهایی که به این شورا وارد شده و بر کرسی پرنیانی آن تکیه داده اند، وضعیت شهر و شهرداری را به آنجا رسانده اند که همه شاهد آن هستیم. نگارنده بر مسند قضاوت ننشسته است و عملکرد هیچ یک از این بزرگواران را مورد قضاوت قرار نمی دهد، هدف از این نگاره تنها توصیف اتفاقاتی است که در گذشته به وقوع پیوسته و اکنون نیز در حال وقوع است. این روزها هوای انتخابات چون سالیان گذشته نیست، گویا با پیشرفت تکنولوژی شرکت در عرصه انتخابات شوراها رنگ و بویی نو به خود گرفته است. تا جایی که برخی کاندیداها به دنبال آن هستند که ببینند در کجا و از کدام طایفه شخصی دار فانی را وداع گفته است تا تسلیتی به خانواده متوفی بگوید و با آنان ابراز همدردی نماید، اما آنچه برای نگارنده و برخی دیگر جای تعجب داشته، آن است که این تسلیت ها به جای آنکه به خانواده متوفی گفته شود که ادب حکم میکند به صورت حضوری و یا حداقل تلفنی این ابراز همدردی صورت گیرد، چرا پیامها در کانال های تلگرامی که شاید حتی یک نفر از وابستگان مرحوم در آن حضور ندارند، دست بدست می چرخند؟ این نوگرایی تا چه حد برای مردم می تواند کارگشا باشد؟؟ این سوالی است که بعدها جواب آن در زندگی شهروندان رخ پدیدار خواهد نمود. اما از منظری دیگر اگر حال و هوای این روزهای انتخابات را توصیف کنیم، باید بگوییم که خبرها حاکی از آن است که اقشار مختلف مردم از ورزشکاران و ورزش دوستان گرفته تا دانشگاهیان و از سیاسیون تا پیمانکاران همگی عزم خویش را جزم کرده اند تا حال و هوای شهر را رنگ و لعابی خوش تر از پیش دهند!!! البته ناگفته نماند، در این میان عده ای نیز به در جست و جویی کاری آب و نان دار پای به این عرصه نهاده اند!! گویا همه این روزها سودای التیام دادن به چهره کرخت شهر و شهرداری را در سر می پرورانند و همه می خواهند بر آن ”پرنیانی کرسی های” گرانبهای شورای شهر تکیه داده و امور شهری شهروندان را سامان بخشند!! حال آنکه کدام یک از این عزیزان موفق به ارتقای وضعیت شهر بیمار ما باشند را خدا می داند و بس، اما باز آنچه که نگران کننده است، موضوعی دیگر است. ترس آن داریم که مبادا فرداروزی معلم انشایی به کودکی موضوع انشایی با این عنوان دهد: ”در آینده میخواهید چکاره شوید؟” و کودک چندین صفحه گهر بار آسمان و ریسمان ببافد از مزایای کاندیدای شورای شهر شدن و در نهایت در نتیجه انشای خویش بیاورد: من به این نتیجه رسیده ام که در آینده میخواهم کاندیدای شورای شهر شوم. البته حق هم دارد کودک نوپای ما، زیرا نان و آب را نمی دانم اما از حق نگذریم کاندید شورای شهر شدن کلاس بالایی دارد.
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها