-
"فریدون داوری" شاعر عشق و حماسه
ایرج اقبال فر
-
فریدون داوری در چهار پرده
فضلالله یاری
-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
رابطه قدرت و خدمت در مدیریت شهری/مکتوب شماره 5 "محمد زرین"
«محمد زرین» کاندیدای پنجمین دوره شورای شهر دهدشت مکتوب پنچم خود را منتشر کرد.
به گزارش افتونیوز، این کاندیدای انتخابات شورای شهر دهدشت در اقدامی ابتکاری، ترجیح داده به جای رفتن خانه به خانه در دهدشت، با انتشار بیانیه مواضع و دیدگاههای خود را برای مردم تبیین کند.
متن مکتوب پنچم «محمد زرین» در پی میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم
رابطه قدرت و خدمت،در مدیریت شهری!!!
در معنای قدرت گفته شده(توانایی فرد یا گروهی برای نیل به هدف یا اهدافی،که ممکن است برخلاف میل عده ای دیگر باشد).اما تعاریف ومصادیق بیشتری هم می توان آورد.
که مجال آن نیست.چرا که بحث این نوشتار«ماهیت قدرت در استان و زادگاه ماست،و بطور خاص،مدیریت شهر و روستا).آنچه از تاریخ استان بر می آید،بعلل مختلف،از جمله صعب العبور بودن و محصور بودن در کوهها در نتیجه عدم دسترسی کافی حکومت های مرکزی،از دوران باستان،تا همین دهه چهل شمسی در این دیار حکومت های محلی شکل گرفته است.تا آنجا که تشکیل استان،درست پس از سرکوب خوانین و ایلخانان محلی انجام شده است.پس از تاسیس استان عملا قدرت تا حد زیادی،از نظام خان و کدخدایی گرفته شده و به حکومت مرکزی پیوست می گردد.از آنجاست که دگردیسی آغاز شده و با وقوع انقلاب اسلامی،بطور کلی قدرت از خاندان های متنفذ ستانده،املاکشان مصادره و پایگاه اجتماعی پیشین هم کم می شود،ولی نه کامل.در پی این رخ داد اما،تنهارهبران نظام اجتماعی ایلی به عقب رانده می شود،حال آنکه خود نظام،شامل ایلات،طوایف و تیره ها،به قوت خود باقی،حتی شاهد وحدت میان این نظامات هستیم.چرا که وصلت های میان طایفه ای،گسترش دید و بازدیدها،خصوصا مراسمات ختم،سبب تشکیل یک قالب جدید از چند طایفه می شود،که تاکنون نامی بر آن نهاده نشده است.اینجاست که طوایف،در نبود خان و کدخدا،باید خلا قدرت را پر کنند.
با تاسیس ادارات گوناگون،اعم از اداری،آموزشی و نظامی،تیپ جدیدی از افراد بدل می شوند به جایگاه داران مردمان امروز.همین سبب می شود که تلاش برای تصاحب قدرت،به منازعات اجتماعی بدل شود،که بارزترین این طناب کشی هارا در ایام انتخابات مجلس شاهد بوده ایم.
معادله پیچیده نبود.گروهی که سابقا مسولیتی داشته اند،اکنون برای بازپس گیری آن از دست جناح مقابل می جنگند.در این نبرد،چند نفر سواره نظام-بزرگان طوایف-و افراد طایفه و ایل هم در پی اینها روانه.با پیروزی در تصاحب قدرت،شادی و با شکست غم عجیبی حاکم می شود.اما بجز معدودی افراد،که خوب می دانند چه مواهبی در انتظارشان است،یا به عکس چه سفره ای از پیششان برگرفته شده،توده مردم دقیق واقف نیستند.یا حداکثر اینکه فردا،این مرد و یارانش،پشتیبان مان در بانکها،ادارات،و سایر مراجع خواهند بود.یا اینکه درصورت پیروزی،روند توسعه از ده مجاور که بازنده اند،به سوی ده ما روانه می شود.آسفالت،آب و برق،خانه بهداشت،و....
ماجرا اما در «مدیریت شهری»از همین دست است،با کمی تفاوت.اینجا به عینه،برای معرفی کاندیدا،رسما بعهده طایفه است.با یک دو جلسه،به اتفاق آراء،فرد یا افرادی انتخاب می شوند.اگر این شد،کسی حق تمرد ندارد.اگر خواست می تواند بنحو فرادا شرکت نماید،ولی حمایت رسمی را در پی نخواهد داشت.در صورت پیروزی هم شادمان از این اتفاق،انتظارات سابق را یک به یک مطالبه می کنند.آسفالت کوچه های محله طایفه،خارج از نوبت،لابی گری در ادارات مدارس،مراکز درمانی، بانک هاو خصوصا شهرداری هاو ...این می شود داستان چهارساله مدیریت یک شهر.
شاید تا اینجای کار اتفاق بدی بنظر نیاید،اما ماجرا درست از جایی آغاز می شود،که علمی به نام «حقوق عمومی»شکل گرفت.آنجا که ماموران سلطنتی بریتانیا،به «پیرزن»امر کردند:خانه ات را ترک کن.ما دستور داریم در این جا قصری برای پادشاه بسازیم.و پیرزن یک جمله تاریخی گفت:«دادستان ها هنوز در شهر بر سر کارند»
بحث تضاد منافع است.حکایت تلخی که شهرهای مارا گاه به محلی غیر قابل تحمل بدل می کند.به این شرح که :گاه منافع یک فرد،جوری است که با منافع سایر شهروندان در تضاد می شود.صدها مثال هست.۱توقف خودرو در پیاده رو،زیر سایه بان،نتیجه:خودرو در آسایش،عابر پیاده در زحمت.
۲:گسترش بساط دستفروشی,نتیجه:کسب روزی حلال برای یک خانواده،در برابر سد معبر از عابران پیاده و سواره.۳:تاسیس دکه در معابر،نتیجه:امرار معاش یک خانواده تهی دست،در برابر:بی ریخت کردن ظاهرشهر،کاهش دید خودروها،و مزاحمت برای تردد هزاران شهروند در روز.
۴بخشودگی عوارض ساخت و ساز،برای فرد یا افراد خاص،نتیجه:کاهش درآمد شهرداری،بدنبال آن کاهش توان عملیاتی شهرداری برای زیباسازی و نظافت و حتی پرداخت دستمزدها.
حتی این اواخر دفن اموات در یک گورستان خاص هم موهبتی است که تنها اموات متنفذ از آن بهره برده اند.و.......
این نمایی از ماهیت قدرت در مدیریت شهری نظام اجتماعی مان بود.در حالیکه عکس آنهم صادق است.بدین معنا که وی توان در قدرت هم نبود،اما مفید واقع شد.در قالب تشکیل سازمان مردم نهاد،گروههای محله ای و شورایاران.آستین همت بالا زد و محله را پاک زیبا نمود.نمای بیرون خانه را زیبا کرد.خود و دیگران را به حفظ نظافت و مراقبت از مبلمان شهری تشویق کرد.
اگر تضمینی وجود می داشت که مداخله طوایف،چنین تبعاتی علیه شهر به ضرر شهروندان نداشت،جای ن
گرانی نداشت.اما شوربختانه همه این مصایب در پیش دیدگان همگان رخ می دهد.
حالا پرسش مهم:
آیا می توان بدون ورود به عرصه سیاست یا کسب قدرت هم به شهر خدمت نمود؟؟
پاسخ به این پرسش بسیار تعیین کننده است.چرا که اگر هر شهر را بر شهروندان و شهریاران تقسیم کنیم،هیچ کدام از این دوبال سعادت،نمی تواند بدون آن یکی کاری برای شهر از پیش ببرد.مگر چقدر توان دارد یک کارگر که شهروند بریزد و او جمع کند؟؟یا بالعکس.تا نهاد بلدیه یک شهر اراده لازم را نداشته باشد،دست خالی شهروند هم صدا ندارد.
لذا،شهروندان بخش اعظم کارهستند که هم حقوق دارند م هم تکلیف.شهرداری و شورا هم که اشاره شد.
می ماند یک گروه که موضوع یک نوشتار در آینده است.
اینها کیستند؟این گروه شامل تک تک نامزدهای انتخابات شوراهای شهراست.چه اقلیتی که رای خواهند آورد.چه آن اکثریتی که وارد حلقه پیروزها انتخابات نخواهند شد.
انتخابات آخر اردیبهشت تمام می شود.در خدمت اما از فردای آن روز بر همه کسانی که با ایده ها،برنامه ها،مهارت ها،تخصص ها و عشق به شهر به صف شده اند.
بعنوان اولین نفر اعلام آمادگی می کنم،و دست همه را به گرمی می فشارم.
جمع بندی نهایی:
ماهیت شهر بعنوان محلی برای زیستن همه افراد محدود می شود.تصمیمات گرفته شده،باب طبع گروههای مختلف نیست.در نتیجه آنچه نباید،رخ می دهد«مهاجرت»
آنچه خون به دل همه کسانی ریخت که همه دارایی شان را،که مسکن شخصی سازمهم ترین شان بوده،رها می کنند و با اجاره نشینی سر می کنند،بلکه حالا از خودشان گذشت،آینده فرزندان شان بهتر باشد.سخن به درازا کشید،اما بنظر می آید تا دیر تر نشده است،باید بیدار شویم.سرنوشت وطن خودرا،که در حکم مادر هرکس است تا درآغوشش آرام گیرد،به دست هر ناپدری نسپارد.مباد که گرگان روز،شهر را به مثابه خزانه ای برای دست درازی ببینند.
فرصت تفکر تا آن روز باقیست.کاش همه بدانیم چه میزان نوشتن یک نام یا ننوشتن یک نام،تا عمق حیات جسمی روحی واجتماعی همه ما و نسل های بعدی مان موثر باشد.
با تفکر برگزینیم،درست انتخاب کنیم.
محمد زرین
دهم فروردین نود و شش
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- آغاز مازوتسوزی در ۲ کارخانه سیمان یاسوج و مارگون
- پدرم فرزند تو بودن کار راحتی نیست/مادرم بر دستانت بوسه میزنم/ مردم عزیزم چیزی کم نگذاشتید
- پیام تسلیت رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و مسئول کانون بسیج هنرمندان گچساران در پی درگذشت شاعر هماستانی
- گزارش تصویری از مراسم تشییع و خاکسپاری شاعر هماستانی در دهدشت
- مکاتبه تاجگردون با وزیر دادگستری درباره قوانین قاچاق و تعزیرات
- لایحه موضوع دوتابعیتی فرزندان مسئولین چیست؟!/ دلایل تاجگردون برای رای منفی به این طرح
- پیام تسلیت دبیر هیات دولت در پی درگذشت شاعر هماستانی
- پیام تسلیت استاندار اسبق استان های لرستان و کهگیلویه و بویراحمد در پی درگذشت استاد فریدون داوری
- موفقیت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی در جشنواره رسانه ای بانوان کشور
- انتصاب معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش گچساران+ جزییات
نظرات ارسالی 1 نظر
درود 👌. انشاءالله موفق باشید. چه از طرف مردم مورد اقبال عمومی قرار بگیرید. چه این اتفاق نیفتد. امیدوارم روند روشنگری ادامه داشته باشد. آگه این کار بعد از انتخابات متوقف شود. طبیعتا این ذهنیت تولید خواهد شد که شما به قصد کسب قدرت با افکار واذهان مردم بازی کردید
پاسخ