شورای شهر و بازگشت عده ای به جاهلیت صدر اسلام

شورای شهر و بازگشت عده ای به جاهلیت صدر اسلام
  باید گفت، در این سه چهار سال اخیربرگزاری همایش های گوناگون ایلی و عشیره ای در تالارها و خانه های ویلایی در شهرها و مناطق مختلف، هرچند میان شماری از همشهریان، هم استانی ها و هم وطنان ما نوعی هم دل نموده است بی شک انتخابات بارزترین نماد مشارکت سیاسی و اجتماعی  شهروندان بوده و از مهمترین جلوه های حیات جمعی انسان معاصر شمرده می شود. براساس همین مشارکت فراگیر،انتخابات تکیه گاهِ تبلورِ مردم‌سالاری، گردش نخبگان و نشاط سیاسی جامعه تلقی می گردد. مشارکت سیاسی از جمله اموری است که سالها از سوی محافل روشن‏فکری مورد توجه قرار گرفته و به عنوان یکی از مهم‏ترین شاخصه های توسعه پذیرفته شد. در جوامع امروزی جهان، احزاب ایفاگر نقشی مهم هستند و شرط اولیه حکومت‌های دموکراتیک، وجود احزاب است. احزاب سیاسی با کارکردهایی از قبیل گسترش مشارکت سیاسی، ایجاد مشروعیت، یکپارچگی ملی، مدیریت منازعات، آموزش‌های فردی و اجتماعی و جامعه‌پذیری سیاسی، می‌توانند در شکل دهی جامعه مدنی موثر واقع شوند . از جمله مشارکتهای سیاسی، انتخابات شوراهای شهر و روستا می باشد. شورای شهر بعنوان یک پارلمان محلی نقش بسزایی درتصمیم گیری های شهری دارد؛ نقشی که با گزینش درست می تواند تمهیدات ویژه ای برای بهبود و آبادانی شهر به ارمغان آورد. شورای های شهر و روستا به عنوان یکی از پایه های دموکراسی و مردم محوری در زمان ریاست جمهوری دولت اصلاحات، شکل گرفت و اینک دوره چهارم آن رو به پایان است. می توان گفت انتخابات دوره پنجم شهر و روستا به دلیل نقش موثر شبکه های اجتماعی در این آزمون سیاسی و فهرست‌ گوناگون نامزدها، با دوره‌های پیشین متمایز است . با استناد به سروده شاعر: سالی که نکوست از بهارش پیداست ماستی که ترش از تغارش پیداست باید گفت، در این سه چهار سال اخیربرگزاری همایش های گوناگون ایلی و عشیره ای در تالارها و خانه های ویلایی در شهرها و مناطق مختلف، هرچند میان شماری از همشهریان، هم استانی ها و هم وطنان ما نوعی هم دلی و روابط عاطفی ایجاد نموده است اما؛ به همان نسبت و گاهی شدیدتر همین بزرگواران را به سمت عصبیت قومی سوق می دهد تا جایی که وادار می شوند برای اقتدار و استمرارِ اعتبارِ خانوادگی خود و به خاطرتعهدات درون طایفه ای و همچنین وابستگی های فامیلی، در مقابل شایستگی های دیگران قد علم کنند و تلاش نمایند تا از هر راهی و به هر حیله و تدبیری ( حتی تلبیسی ) امتیازات اجتماعی از جمله ( مدیریت ها) را به درون ایل و طایفه بکشانند. در تایید اینگونه همایش ها و محقق نمودن اهداف آنها، شماری از نامزدهای شورای شهر با تشکیل گروه‌هایی در فضای مجازی و نیز برگزاری جلسات خانگی، برای پیروزی در انتخابات نقش اساسی را به وابستگی های نسبی، سببی و خونی ( ایل و طایفه ) داده اند . وقتی مبحث قوم گرایی رنگ می گیرد و شاخص های گزینش رنگ می بازند هم گزینش کنندگان، هم گزینش شوندگان، همگی در کارزاری آشکار اسلوب های درست انتخاب همچون: مهارت، پایبندی، قانونمندی، نوآوری، دست پاکی، سلامت نفس و ... را فدای آفت خویشاوند سالاری و قوم گرایی می کنند. بنابراین همه از انجام رسالت اجتماعی خویش بازمی مانند و خواسته یا ناخواسته، در حق فرزندان این مرزبوم و نسل و نسل های آینده جفایی ناروا روا می دارند. بدون تردید برای رشد همه جانبه توسعه ی شهر ها و مناطق گوناگون، شناخت فرهنگ آنها ضروری است. مهم‌ترین عوامل تعیین کننده فرهنگ هر جامعه، شرایط تاریخی، ویژگی های جغرافیایی، ساختار اجتماعی، اقتصادی، نگرش مذهبی، آداب و سنت‌های آن جوامع هستند. در کشور ما با وجود پذیرش فرهنگ سیاسی مدرن، هنوز رگه هایی از فرهنگ سیاسی سنتی حفظ شده است. از جمله این عناصر، نظام طایفه ای و قبیله ای است که مشخصاً به جز حوزه جنوب درمناطق دیگری از کشور ما نیز رواج دارد و در لایه های زیرین نهادهای مدنی پنهان شده‌اند . پایبندی به تعهدات قومی درحوزه جنوب کشور خاصه شهرهای کوچک هنگام انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و حتی مجلس شورای اسلامی باعث ایجاد معضلات فرهنگی بی سابقه ای گردیده است که اگر چندصباحی دیگرادامه یابد آسیب های جبران ناپذیری به پیکره اجتماع وارد خواهد شد . بخشی از تاریخ کشور ما را کشمکش‌های قبیله ای و طایفه ای تشکیل داده و این وضعیت بر ذهنیت تاریخی و فرهنگ سیاسی ما اثر گذاشته است. استمرار این فرهنگ سیاسی در بعضی از شهرها و مناطق جهت دهنده رفتار سیاسی افراد بوده و نشان می‌دهد که این وضعیت مانع تفکر، تحلیل و تصمیم گیری درست سیاسی شده به طوری که منافع ایل و تبار بر منافع و مصالح عمومی مردم برتری می‌یابد و خویشاوندی به عنوان یکی از ابزارهای قدرت، مانعی جدی بر سر راه شایسته سالاری در حوزه های انتخابات و گزینش مدیران قرار می گیرد. حال با عنایت به کارکردهای یادشده، افسوسمندی ما هنگامی به اوج می رسد که می بینیم شماری از تحصیل کردگان جامعه عشایری، همنوا با ریش سفیدان متعصب ایل و تبار خود، نه تنها مردم را به سمت تحزب و روشنگری نمی خوانند بلکه کوششان بر این است تا به شیوه ای عامیانه و سوال برانگیز، عشیره و طایفه را در همان جایگاه تاریک تعصب نگهداری نمایند و طی نمودن این مسیر را به عنوان یکی از شیوه های احقاق حق و رسیدن به مناصب اجتماعی دلخواه معرفی کنند . بی گمان چنین نگرشی  با نگرش های جهان مدرن امروز و شعار دهکده جهانی  در تناقض است.   بخشی از عوارض طایفه گرایی:   بخشی نگری، خویشاوند سالاری، حضور افراد غیرمتخصص و ضعیف، ناکارآمدی مدیریت شهری، خودباوری های دروغین، فربه‌شدن بیش‌ازحد ناشایست ها، حضور افراد بدهکار!!!! ( منظور وام دار طایفه بودن است ) تلاش برای به کار گماردن افراد هم طایفه در مناصب اجرایی، حضور کمرنگ افراد شایسته و جسور در تصمیم‌گیری ها و ... شماری از شهروندان که مستقلانه و فارغ از پیوستگی های قومی و طایفه ای در امور انتخابات انجام وظیفه می کنند بامشاهده زنجیره تعصب آلود قوم گرایی ، انگیزه لازم برای مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی شهر و کشور را از دست می دهند. ممکن است عده ای از شهروندان با دردستور قرار دادن ضرب المثل نادرست : « خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو » نیروی خود را صرف تقویت هویت‌هایی مانند: محله گرایی،خواهرزادگی، دایی پروری ، خاله خورزویی و ... ‌ نمایند . حال این پرسش پیش می آید که برای گریز از پدیده تلخ قوم گرایی چه باید کرد؟ انتظار می رود پاسخ های درستی که قابلیت اجرایی داشته باشند در رسانه ها، فضاهای مجازی و جلسات گوناگون مطرح گردند به امیدی که در متن جامعه کارگر افتد . نگارنده بر این باور است که باتوجه به عملکرد دوره های مختلف می توان در شیوه ی مشارکت خود تجدید نظرنمود و با روشنگری اجتماعی، عوارض خطرساز قوم گرایی را بیان کرد. نامزدها را در برگزاری نشست های گوناگون تشویق نمود تا ظرفیت و توان خود را به محضر مردم و متخصصان ارایه نمایند. در جلسات پرسش و پاسخ، ضمن آگاه نمودن شهروندان از اهم برنامه ها، نقدهایشان را نسبت به نمایندگان پیشین مردم بیان کنند . چنانچه برخی از نامزدها فرصت شرکت در نشست های حضوری نیابند می توان در فضای مجازی برنامه هایشان را مطالعه نمود و داشته هایشان را آزمود . درپایان هرچند به استناد حدیث نبوی « کلکم راع و کلکم مسوول» آحاد جامعه در حوزه های گوناگون اجتماعی مسوولند اما؛ در این میان نقش فرهنگیان، دانشگاهیان، معتمدین و مدیران بسیار برجسته و قابل توجه است. انتظار می رود ضمن پایبندی کامل نسبت به موضوع صله ارحام، با درایت و دلسوزی مردم را از نگاه تعصب آلود طایفه گرایی برهانند تا همه با هم با عنایت به اصولی چون: قانون، تخصص ، تقوا و تعهد، خدمت گزارانی شایسته و نیکوخصال را گزینش نماییم. جان من، روزی اگـر خندان شدی عضو شورای خــــردمندان شدی هم به فکرخودهم به فکربنده باش تاتوانی عاشق ایران و شهرلنده باش به امید گزینش خردمندانه /  سیدباقرخرمی- فروردین 96
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 زرین 1396/1/21 2:5:1

    درود.از خوانندگان تقاضای انتشار و دقت نوشتار را دارم..ً.

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها