جوانان و فرصتی به نام شوراهای شهر

جوانان و فرصتی به نام شوراهای شهر

1- چندی است جامعه شناسان دریافته اند که یک شکاف نسلی عمیق در ایرانِ کنونی رخ داده است. خصوصا میان سیاسیون و مدیران، این شکاف نسلی، بسیار عمیق تر است. به طور خاص، میان جوانان اول انقلاب و جوانان امروز، این شکاف بسیار مشهود است. تفاوت ماهیتی، میان فرصت های این دو نسل وجود دارد. یکی در سقف فرصت بود و دیگری در برهوتِ بی فرصتی. میانگین سن ارباب و اصحاب قدرت در آن سال ها نسبت به اکنون تفاوت چشمگیری دارد.

٢- اینکه چه چیزی باعث و بانی آن توزینِ دست و دلبازانه ی قدرت در دهه شصت شد، خود جای بحث دارد. و اینکه آیا اساسا امکان و امکاناتِ آن توزین، در نسل جدید وجود دارد یا نه، خود سوال جداگانه ای است و مجال مفصل دیگری برای پاسخ می طلبد. اما مستقل از این دست سوالات، می توان پیرامون مطلوبیتِ آن فضا، قضاوت کرد. در واقع، اگر توزینِ دهه شصت مقدور نیست، باری، آیا اصلا مطلوب است؟!

٣- بی شک توزین جوان محورانه قدرت، در آن سالیان، نه از ضرورت های حکومت های مطلوب بلکه از اقتضائاتِ حکومت های مقلوب بود. به عبارتی، حکومت گزینه دیگری جز اعتماد کردن به جوانانی که به ساختارهای پیشین آلوده نشده بودند، نداشت. آن شرایط، اقتضائاتی داشت که سن کارگزاران حکومت را جبرا بسیار پایین آورد. این البته، یک توفیق اجباری برای جوانان بود. این توزینِ اجباریِ قدرت میان جوانان، هم فرصت هایی خلق کرد و هم آسیب هایی به بار آورد.

۴- فرصت ها و تهدیدهای حکومت های جوان را باید یکجا برکشید تا بتوان قضاوت مصائبی پیرامون آن داشت. در این مقاله البته فرصت این برکشیدن وجود ندارد اما می توان به اجمال نکاتی را برشمرد. از مزایای آن، ساختنِ نسلی با تجربه و توانمند است. نسلی که به علتِ داشتنِ مسئولیت های بزرگ در سنین پایین، در سقف اعتماد به نفس قرار دارد. نسلی که مسئولیت های سنگین، جبرا آنان را انسان های بزرگی بار آورد. اما این امر، خالی از آسیب نبود. ساحت مدیریت کشور، ساحت آزمون و خطای این نسل بود. بعضا خطاهای آنان هزینه های سرسام آوری بر کشور تحمیل می کرد. اساسا در این چند دهه، ما مدیریت پرهزینه ای داشته ایم. در پاره ای از بخش ها، منابع مصرفی ما، بسیار بیشتر از دستاوردهای ما بود. علت آن، هم نبودنِ الگوی مدیریت بود و هم مدیریتِ نابالغ!

۵- به جهت این هزینه ها و آسیب ها نمی توان الگوی توزینِ دهه شصت را الگویی مطلوب دانست. واگذاریِ فله ایِ قدرت به بی تجربه گان، قطعا شرش بر خیرش می چربد. این تجربه در دولت قبل، به شدت شکست خورد و سرمایه های زیادی را هدر داد. از طرف دیگر، انحصار قدرت در یک نسل، قطعا به انسداد آن می انجامد. مطلوب ترین حالت ممکن، تعبیه فرآیند منطقی چرخش و انتقال قدرت است.

۶- در شرایط کنونی، متاسفانه شاهد این انحصار و انسداد هستیم. این امر باعث شده اعتماد بنفس نسل کنونی به شدت کاهش یابد. در واقع، محصول این انحصار، ساختن نسلی بی تجربه و بدون اعتماد بنفس است که هر روز، با افزایش سن این نسل، بر سرخوردگیِ آن نیز افزوده می شود. امروز، در فرآیند انتقال بینا نسلیِ قدرت در ایران، انسداد ایجاد شده است و این امر در واقع می تواند مکانیزم جامعه پذیری جامعه سیاسی ایران را هم مخدوش سازد.

٧- شورای شهر می تواند فرصتی برای جبران خلا فرآیند انتقال قدرت باشد. امکان حضور جوانان در این عرصه می تواند، هم باعث بازسازی اعتماد بنفسِ از دست رفته این نسل شود و هم باعث شود تجربه ای برای این نسل اندوخته شود. به علت ساختار قدرت در ایران، هزینه های خطا در این حوزه نیز از سایر عرصه های قدرت کمتر است. معنای این سخن البته این نیست که شوراهای شهر تبدیل به محل کارآموزی جوانان گردد چرا که آسیب های این حوزه بعضا جبران ناپذیر است اما می تواند با عنایت به مقدورات و ملاحظاتِ قدرت، نقطه عزیمت خوبی برای ترمیم این شکاف به حساب آید.

*سرمقاله ابتکار

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها