-
"فریدون داوری" شاعر عشق و حماسه
ایرج اقبال فر
-
فریدون داوری در چهار پرده
فضلالله یاری
-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
یک عکس؛که گویای همه چیز است و خود ناچیز! / بیانیهی شماره 7 «محمد زرین»
محمد زرین کاندیدای انتخابات شورای شهر دهدشت در بیانیه شماره 7 خود، شرحی بر عکسی از دوران دانشجویی که در همایش دانشجویان با مسئولان شهر دهدشت گرفته شده است، نوشته و در این مکتوب، دهدشت 20 سال پیش را بهتر از دهدشت اکنون می داند!
به گزارش افتونیوز، متن بیانیه شماره 7 محمد زرین در پی میآید:
بسم الله الرحمن الرحیم! هفتمین بیانیه «محمد زرین» با یاد خدای متعال و تبریک اعیاد شعبانیه، حضور مخاطبان ارجمند.پیش از آغاز،لازم دانستم تشکر کنم از همه دست اندرکاران امر انتخابات،خاصه اعضای محترم هیات های اجرایی و نظارت،که با دید باز،زمینه مشارکت سلیقه های گوناگون را فراهم کردند.اما بعد: جمعه بازار انتخابات شورا در استان، که سخت سبقت گرفته است از «انتخابات ریاست جمهوری»،آنقدر پر و پیمان است،که وقت و فرصت شناخت کافی از همه نامزدها را،برای رای دهندگان سلب می کند.در این میان،آنچه از فضای مجازی،سرریز کرده است،همانا(لیست بلند بالای رزومه های رویایی) است.شرح آن در بیانیه پیشین رفت.حقیقتا تا این لحظه،تردید دارم که رزومه ای از خود منتشر کنم یا نه.مانده ام در کار برخی عزیزان،آیا انتشار عملکرد همه عمر ضرورت دارد؟
آیا این دوستان عزیز،با این همه توان،حیف نیست در رقابت بر کرسی شورای یک شهر کوچک فرسوده شود؟و از همه اساسی تر این پرسش که:((تا چه میزان ارتباط وجود دارد میان این لیست توان و سابقه،با مقوله مدیریت شهری؟))
یا پرسش هایی از این دست:
-آیا تخصص داشتن صرفا برای داشتن عملکرد مفید کافی است ؟اگر آری،پس چرا کرباسچی،بعنوان موفق ترین شهردار کلان شهرتهران،یک تحصیلکرده الهیات بود،بالعکس شاهد بودیم یک دکتری مدیریت شهری!از پس مدیریت یک شهر کوچک برنیامد؟
-پرسش دیگر اینکه:این عزیزان،که بعضا پای ثابت تمامی انتخابات شورا از اول تا کنون بوده اند،در حد فاصل دو انتخابات شورا،کجا بوده اند؟چرا هیچ کدام از برنامه هایشان را،حتی در قالب یک نشست خانوادگی و قبیله ای به بحث ننشستند؟!آیا شما معتقدید تنها و تنها،در کرسی شورا است که می توان بر فرهنگ و تمدن یک شهر اثرگذاشت؟؟ اینگونه که برادری تان با شهر برای مردم اثبات نمی شود!
-پرسش اساسی آخر اینکه: اگر از شما دعوت شود،در صورت عدم راه یابی به شورای شهر،از این همه توان!و تجربه!برای کمک به توسعه فرهنگی- اجتماعی و امر زیبا سازی شهر همکاری افتخاری داشته باشید،موافقت می کنید ؟!
باری!نگارنده مخلص،ترجیح می دهم بدوآ،بجای پرت کردن یک سیاهه در مجازی،یک عکس را تقدیم کنم.
نه بخاطر استفاده تبلیغاتی صرف!که باهدف شناخت بیشتر نگارنده،و مآلا،باهدف تشویق سایر عزیزان کاندیدا،و غیر کاندیدا،تا عرض کنم(می توان نامزد نبود و تلاش کرد،می توان حتی دانشجویی جوان بود،و دردهای شهر را فریاد زد.) شرح عکس:
دوازده شهریور۱۳۷۷،به نوعی میلاد من است.روزی که تنها چندماه پس از قبولی درتهران،و سفر به چند شهر ایران،وضع (دهدشت)را درخطر یافتم.دست بکار شدم،راهی جز رساندن فریاد دانشجویان به گوش مسولان وقت نیافتم.
حاصل بیش از یک ماه مراجعه به فرمانداری کهگیلویه،اخذ مجوز یک همایش بود.آن((نخستین همایش دانشجویان با مسولین شهرستان،پیرامون مسایل اجتماعی فرهنگی دهدشت))بود.نشستی با حضور دهها دانشجوی دهدشتی دانشگاههای مختلف با حضورمسولین وقت(فرماندار:رضاتوفیقی٫شهردار:تقویان٫رییس فرهنگرو ارشاد:آقای موسوی نژاد.(نکته ظریف اینکه،اولین بار موضوع برگزاری انتخابات شوراهای شهر و روستا، سه ماه بعد از آن همایش توسط رییس جمهور ابلاغ شد،و شش ماه بعد از آن،در هفتم اسفند۷۷نخستین انتخابات شوراها بعد انقلاب برگزار شد)
مخلص چهارساعت جلسه را همان یک جمله هشدار آمیز نگارنده مخلص می دانم،آنجا که داد سر دادم(آقایان مسولین شهرستان و استان،نمایندگان محترم،این جمع دانشجو،از وضعیت شهر ناراضی اند.فردای فارغ التحصیل شدن بر سر دوراه می مانند.(یا شماها باید تا دیر نشده،شهر را سامان ببخشید،تا برای ماندن و امیدوار ماندن مناسب باشد)ویا(این جماعت فردا بدنبال جایی بهتر برای زندگی خواهند گشت).
دردا و حسرتا! که آن روز،و سالهای بعد،چنین هشدارهایی از همه خیرخواهان شنیده نشد.
تا امروز که همه کوچ کردند.تا امروز که بقول م .امید:
موج ها خوابيدهاند، آرام و رام،
طبل طوفان از نوا افتاده است.
چشمه های شعله ور خشكيده اند،
آبها از آسيا افتاده است.
در مزار آباد شهر بی تپش
واي جغدی هم نميآيد به گوش
دردمندان بیخروش و بيفغان
خشمناكان بی فغان و بی خروش....
ای آقایان مدیر شهر ،شهرستان و استان!!
آقایان نمایندگان دوره های مختلف!!
اعضای شوراها و شهرداران ربع قرن گذشته!!
شهرمان را بما برگردانید.با همان وضع بیست سال پیش هم راضی هستیم.مهاجران را با دلجویی برگردانید.
یا شجاعانه بخاطر همه چیز از شهروندان پوزش بخواهید و کنار بروید.
محمد زرین نهم اردیبهشت نود و شش
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- آغاز مازوتسوزی در ۲ کارخانه سیمان یاسوج و مارگون
- پدرم فرزند تو بودن کار راحتی نیست/مادرم بر دستانت بوسه میزنم/ مردم عزیزم چیزی کم نگذاشتید
- پیام تسلیت رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و مسئول کانون بسیج هنرمندان گچساران در پی درگذشت شاعر هماستانی
- گزارش تصویری از مراسم تشییع و خاکسپاری شاعر هماستانی در دهدشت
- مکاتبه تاجگردون با وزیر دادگستری درباره قوانین قاچاق و تعزیرات
- لایحه موضوع دوتابعیتی فرزندان مسئولین چیست؟!/ دلایل تاجگردون برای رای منفی به این طرح
- پیام تسلیت دبیر هیات دولت در پی درگذشت شاعر هماستانی
- پیام تسلیت استاندار اسبق استان های لرستان و کهگیلویه و بویراحمد در پی درگذشت استاد فریدون داوری
- موفقیت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی در جشنواره رسانه ای بانوان کشور
- انتصاب معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش گچساران+ جزییات
نظرات ارسالی 4 نظر
ناکار آمدی.رفتن های مدام نخبگان.رفتن های مدام سرمایگذاری.نبود برنامه ی مشخص.آگاهی نداشتن از مسئولیتی که افراد در دست می گیرند.اگر هر فرد در هر جایی که قرار دارد ساز ناکوک زند و به راهی که بیراهه هست رود همین می شود.وقتی که پاسخگویی نباشد.وقتی مدام از زیر کار در می رویم همین می شود.چرا و چگونه است که دهدشت بر مدار قبیله گرایی و زندگی عشیره ای نیاکان ما می گردد.وقت آن نرسیده است برنامه باید باشد؟تا مادامی که تنها حرف بزنیم و برنامه ی کارآمد و میتنی بر توانایی نداشته باشیم شهر عقب گرد می رود.چرا و چگونه است که از پس همه ی سال هایی که در ظاهر دهدشت شهر گردیده سازوکارهای علمی بر آن بنیان نشده.این همه رانت و سوداگری و فسادی که هر روز رسانه ها در بوق کرنا می کنند از چه آمده.تنها که نمی شود حرف زد و حرف زد و حرف زد.راهکار چه هست.برنامه چه هست.هدف از آمدن در عرصه آیا تنها همین بیانیه ها دادن ها هست.برای موفقیت هم آیا ایده هست؟
پاسخشهرمان را بما برگردانید.با همان وضع بیست سال پیش هم راضی هستیم.مهاجران را با دلجویی برگردانید. چه جمله دلنشینی یاد اون دوران بخیر......
پاسخعرض و ادب و احترام به جعفر عزیزبه امید پیروزی در این عرصه داغ انتخابات شوری اسلامی شهر دهدشت
پاسخسلام وعرض ادب دارم خدمت اقای زرین،احسنت برشما وهم مرامان شما،ولی افسوس که گوش شنوا نیست. که نیست اقای زرین عزیز
پاسخ