سخنی با یک دوست

سخنی با یک دوست

برادر عزیزم جناب نصرالهی! از این که نقدِ این برادرتان را خواندید مراتب سپاسِ خود را اعلام میکنم. مرقومه ی دوم تان نیز رویت شد و آن را حاوی مطالب جدیدی نیافتم. قسمت اولِ فرمایشاتتان، صرفا تکرار ِ حرف های بنده بود و نه پاسخگویی به آن و گویا قصد داشتید که به قول دوستان سرِ مولف را بشکنید نه کمرِ متن را !

در قسمت دوم مرا جزو هم مسلکان فردید و طباطبایی و قوچانی معرفی کردید! در حالی که خود نیک میدانید ارادتِ خاصی ( به معنای دلبستگی های مراد و مریدی) به هیچ کدام از این سه تن ندارم. در حوزه ی فکر و اندیشه نه سلب انگاری های فردیدی را راهگشا میدانم و نه دغدغه ام چون او و سایر شاگردانِ هایدگر در ایران، سوالاتی چون "مدرنیته آری یا نه؟" است، نه اندیشه ی زوال طباطبایی را صواب میپندارم و نه حتی اخلاقِ علمیِ ایشان را قبول دارم که خیلِ بزرگانِ اندیشه یِ سیاسی ِ این مملکت را به قول خودش در سیاهه ی بیسوادان قرار میدهد و البته با تعبیر ِ "غرورِ نخبگی" و پرهیز از آن که فرمودید کاملا همنوایم و از بابتِ این تذکر نیز سپاسگزار و نه رفرمِ مبتذلِ قوچانی ( وبه تعبیر جنابتان فرهنگی کاران امنیتی!) و امثال او را قبول دارم که با کپی برداریِ غلط از رفرمِ لوتر و کالوین ( که کاملا در چارچوب متن بود) ، ناشیانه علیه متن شوریدند و پیغمبرِ رفرم شدند داغ تر از خدایِ رفرم!

در قسمت سوم نیز پیشنهادی دادید مبنی بر گفت و گویی علمی که بنده در نهایت خرسندی از آن استقبال میکنم و امیدوارم هر چه زودتر زمینه ی چنین گفت و گوهایی فراهم شود و همان گونه که قبلا هم گفتم ما چاره ای نداریم جز اینکه در باب مقولات بنیادین به مداقه های جدیِ نظری و مفهومی روی بیاوریم و آنگاه است که میتوان راه را بر سوءاستفاده های سیاسی و تبلغاتی از مفاهیمِ شریف بست و خردمندان و فرزانگان را به متن آورد و سیاست بازان را به حاشیه راند. راه آن را هم نه در "مرداب سکوت و جمود" و نه در" گرداب هرزه گویی و کفرگویی" بلکه در آزاداندیشی باید جست...

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها