«ازسقوط تا سقوط» / جای قالیباف؛ تصمیم بگیرید!

«ازسقوط تا سقوط» / جای قالیباف؛ تصمیم بگیرید!

اگر تاریخ نویس بودم بی شک برایش تاریخ سه جلدی "از سقوط تا سقوط" را می نوشتم یا اگر رمان نویس می شدم برایش پرفروش ترین رمان نیم قرن اخیر را با عنوان "راز های شکست یک سرباز" را می نوشتم و او را یگانه فردی که دوست دارد رخت دامادی سیاسی بر تن کند اما هیچگاه رویاهایش به حقیقت نمی پیوندد؛ خطابش می کردم!

اما...!

در این نوشته در جستجوی آنیم که محمد باقر قالیباف در روزهای آینده چه باید بکند!

کمی به عقب برگردیم!

قالیباف حق دارد خود را برای ریاست جمهوری شایسته بداند! اصلا چرا نداد؟ او که راه را صحیح پیموده! مناسبات را رعایت کرده! اصلا چرا نباید رئیس جمهور شود!مگر او به رسم تاریخ زمانه اصولگرایان که احمدی نژاد از بهشت به پاستور رفت, عمل نکرده است؟

تازه او سه دوره هست که روزهایش را در بهشت شهرداری و در کنار حواریون شورای شهری که سه دوره او را به فردوس بهشت نشانده اند گذر کرده؛ پس چرا نباید به آرزویش برسد؟

امروز محمد باقر قالیباف روزهای سختی را می گذارند چرا که در یک بازی "باخت-باخت" دیگری قرار گرفته و در خلوت خویش به این می اندیشد؛ چگونه به تاول های پایش بگوید که تمام مسیر پیموده شده این سه دوره ؛ اشتباه بوده است!

ساز و کار قالیباف نشان می دهد او این بار برای پیروزی آمده! از برنامه های که میدهد؛ از قول های که داده است از افزایش 250 هزار تومانی یارانه ای تا سایت کاریابی که که قرارست هر سال 5 میلیون شغل ایجاد کند، از کپی برداری های عجولانه اش! از تکثیر رفتار های احمدی نژاد تا یادگیری جملات میرحسین ؛ حتی و حتی او گام را فراتر نهاده و از فیلم "خانه های پوشالی" فیلمی که متعلق به رویای یک مرد برای رسیدن به کاخ سفید آمریکاست، دل داده و سیاست "کاریابی" را از جهان استکبار از دنیای مغضوب و پرگناه هالیود و از فیلم نامه این کشور بی ایمان قرض گرفته است تا با فکر استکباری به کاخ ریاست جمهوری برسد!

بله!

آن مرد نظامی آمده است!

آن مرد با کپی رایت های فراوان آمده است تا این بار فاتح شود! البته به هر قیمتی!

روحیات و سابقه قالیباف نشان می دهد او باید در کلام و رفتار هایش تند و خشک رفتار کند اما کاریزمای سه دوره شهردار بودنش نشان داده او همواره با لبخند های بر لبش تا محاسن بورش در جستجوی ساختن محمد باقر روحانیست که در دل ها نفوذ می کند!

اما...،

اون این بار با توپ پر به انتخابات و مناظرات آمده بود.

اجازه دهید صادقانه تر بنویسم! محمد باقر قالیباف این بار با سیمای حقیقی خود با همان منش سرهنگی و گازانبری وارد مناظرات انتخاباتی شده است، نقد های تند و تیزش علیه حسن روحانی گواه این ادعاست؛

نمیدانم مشاوران قالیباف چه کسانی اند؛ اما هر کسانی که هستند خطرناک ترین افراد در جریان اصولگرایی اند

حتی خطرناک تر از اتاق فکر رئیسی و احمدی نژاد!

این را می توان در برنامه های که برای قالیباف می چینند به وضوح دید!

نشان داده اند در این دوره مشاورانش به سیم آخر زده اند و با این شعار " یا پیروز می شویم یا ... باید پیروز بشویم"! وارد رقابت شده‌اند.

اما باز هم تصورات و مهره چینی های که او کرده است این سرباز را به جایگاه شاهی در بازی شطرنج نمی رساند و همه عوامل دست به دست هم داده اند تا او را کیش و مات و حذف کنند!

دقت کنیم!

بازی در حال تغییر هست و قالیباف در تامل!

احمدی نژاد بالاترین تهدید برای حضور قالیباف بود؛ وقتی که معجزه هزار سوم دیروز اصولگرایان و منجی رد صلاحیت شده امروز انان از رقابت حذف شد؛ فضا برای احیا مجدد قالیباف ترسیم شد؛ جلیلی نیامد؛ حتی اگر می امد باز هم قالیباف او را به رسم رقیب نمی شناخت چون سبد 4 درصدی یا 4 میلیونی او را تهدیدی برای خود نمی دانست؛ نه از این منظور که 4 میلیون تاثیر گزار نیست، نه! از این جهت که قالیباف رای خود را بیش از 20 میلیون میپنداشت و او را جزیی از قدرت به شمار نمی آورد! جلیلی نیامد و رویای سیاسی سردار، رو به تکمیل شدن بود!

رئیسی که آمد خیال قالیباف برای پیروزی در جبهه اصولگرایی و انتخابات اسوده شد! اما ورق در حال برگشت خوردن است!

قالیباف در مناظرات تهاجمی عمل کرده است ؛ زیباتر آن ست که بگویم قالیباف تمام سرمایه قریب به 5 دهه زندگی اش را به عرصه اورده و ان را به مزایده گذاشته تا فاتح شود!

او جبهه تندرویی اصولگرایی را همراه خویش کرده، در جامعه شناخته شده هست،کارنامه دارد، و این روزها با پررنگ کردن وعده های بزرگ و خوش رنگ اقتصادی در گوشه افکار جوانان و خانواده های که به دنبال بحث اشتغال و اقتصادی هست جا خوش کرده و در ذهنشان مرور می شود!

اما کد های زیر را نگاه کنید!

رئیسی نیامده، اندک اندک دارد بر کرسی ریاست نزدیک می شود!

او بدون هیچ سابقه روشن اجرایی و مدیریتی، محبوب بزرگان اصولگرایی شده؛ او خروجی جمنا می شود بی انکه حتی در جلسه انان حاضر باشد!

میدانید دلیل حملات تند قالیباف و جملات اتهام امیزش در مناظرات انتخاباتی به دولت و اصلاح طلبان در گام اول چه بوده؟

نه! او هدف ابتدایش تخریب رئیس جمهور روحانی نبوده! او تند و آتشین شروع کرده بود تا به خیال خود نگاه مراکز مهم و قدرتمند جریان اصولگرایی را به خود معطوف کند و خود را خروجی اجماع انان کند! اما نشد!

جامعه روحانیت مبارز؛

چشم بر نطق های آتشین قالیباف می بندد و دست برادری و حمایت به ردیسی می دهد! پاسخ روشن و واضح است، بزرگترین،موثرترین، پر نفوذ ترین و کارامدترین تشکل و گروه اصولگرایی که روزی مرحوم مهدوی کنی ان را رهبری می کرد و امروز به موحدی کرمانی رسیده است اگرچه از کلام قالیباف ته دلشان شیرین می شود و حرف های دلشان را همان های که رئیسی بر زبان نمی آورد را محمد باقر با جسارت بیان می امد اما واقعیت چیز دیگریست؛ *آنان دلشان با رئیسیست. از خودشان است هم کلام و هم پوششان

جامعه مدرسین قم؛

دیگر نهادی که نقش موثر و ویژه ای در بین بزرگان اصولگرایی دارد و این روزها آیت الله محمد یزدی در ان نقش ویژه ای ایفا میکند صلاحیت قالیباف را برای ریاست جمهوری شایسته ندانسته اند و رای بر حمایت از رئیسی داده اند!و اکنون قالیباف تنها و تنها مانده!

جبهه پایداری

سومین تشکل پر قدرت و ثروتمند اصولگرایان از همان روز اول با قالیباف زاویه داشت و هیچگاه او را اصلح ندانست. این حقیقت را میتوان در کلام مرتضی آقا تهرانی عضو ارشد جبهه پایداری دید که به صراحت میگوید وقتی در عرصه رقابت یک صالح "منظور قالیباف" و یک اصلح منظور" رئیسی" قرار دارد اگر صالح به نفع اصلح کنار نرود "خائن" است. این جمله یک معنا بیشتر ندارد و ان این است که قالیباف باید قربانی حضور رئیسی تازه رسیده باشد وگرنه او خاین به جریان اصولگرایست و تبعات عدم پیروزی جریان اصولگرایی تا ابد به پای قالیباف نوشته خواهد شد!

به جمنا برمیگردم، به بزرگترین گردهمای اصولگرایان کشور، جای که مهدی چمران 70 اندی ساله کسی که نقش پدری برای قالیباف در شهردار شدن و ماندنش دارد تا سروری و راستگو و و و عضو شورای مرکزی جمنا هم به جای لابی گری برای قالیباف، دل به رئیسی بسته اند و او را شایسته ریاست بر کرسی پاستور می دانند!

به ستاد انتخاباتی رئیسی نگاه کنیم؛ درست است که احمدی نژاد نیست اما در کنار رئیسی و در ستاد هایش هر کجای را نکاه کنیم اندیشه و عطر احمدی نزاد قابل روئت است؛ همه بزرگان خرد و ریز اصولگرایی همانان که برای پیروزی احمدی نژاد روزه می گرفتند تا جای که اطلاعات از او را اطاعت از خدا می دانستند؛ همه کنار رئیسی اند! تا جای که عباس امیری فرد کسی که به عنوان پیش نماز احمدی نژاد هم شهره بود اینک به عنوان مسول حوزه روحانیون و وعاظ ستاد مردمی استان تهران ابراهیم رئیسی منصوب شده است.

با تمام این تفاسیر قالیباف تک و تنها شده است!

تمام حملاتش به حسن روحانی و اصلاح طلبان برای تائیدیه پذیرش در بیانیه خروجی بزرگان اصولگرایی بود اما امروز بیانیه ها یکی پس از دیگری منتشر می شوند و نه تنها نام قالیباف در آنان نیست بلکه ادامه حضورش در انتخابات را خیانت می دادند!

حال قالیباف چه باید بکند؟

طبق نظرسنجی ها و واقعیت جامعه سبد رای قالیباف نسبت به رئیسی بیشتر و بالاترست اما از طرفی بزرگان و تصمیم گیران و تصمیم سازان جبهه اصولگرایی اعتقادی به قالیباف نداشته و همگان رئیسی را مطلوب خویش می دانند!

قالیباف مانده است ایا نباید پاسخ این همه تندروی و حملات به اصلاح طلبان را از طرف همفکران خویش دریافت می کرد؟

او که با حملات تند خود پایگاه رای خویش در طبقه متوسط جامعه را به لرزه و ریزش دراورده است امروز در سبد رای خود جز نام محمد باقر قالیبافِ تنها؛ چیز دیگری را نمی بیند! چه باید بکند؟

میداند رایش از رئیسی بالاترست و حتی اگر کنار بکشد تمام سبد رای قالیباف به سمت او روانه نمی شود!

میداند که رئیسی در جامعه و در بین مردم شناخته نیست!

میداند زمینی را که قالیباف سه دوره است برای خود اماده کرده و به زعم خویش امسال سال برداشت نهایی و پرثمرش هست؛ رئیسی هیچ تلاشی برای ان نکرده و امروز میخواهد بر سر سفره آماده بنشیند!

میداند حتی در صورت کنارگیری اش نه تنها رئیسی، رئیس نمی شود بلکه روحانی باز بدون بهشت، به پاستور می رود!

میداند که امسال با توجه به لیست کاندیدهای اصلاح طلبان در شورای شهر و احتمال موفقیت بالای انان در تهران دیگر او شهردار مقتدر اصولگرایان نخواهد بود!

همه اینها را سردار میداند که اگر کنار برود نه تنها رئیس جمهور نمی شود بلکه رئیسی هم رئیس نمی شود؛ پس به خود می گوید پس چرا کنار برود وقتی رای او از رئیسش، رئیسی بالاترست؟

و از طرفی می گوید اگر در انتخابات بماند و رئیسی هم تا اخر در عرصه جا خوش کند، فردای 30 اردیبهشت به دلیل انتخاب مجدد روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران، شکست اصولگرایی به پای قالیبافی نوشته می شود که از دید جبهه پایداری او دیگر اصولگرا و صالح نیست بلکه خائن است!

حال!

قالیباف مانده است و مشاورانش!

چه تصمیمی میگیرد!

*با تمام فشارهای که به او وارد می شود ایا به تصمیم مشاورانش جامه عمل می پوشاند و در رقایت می ماند

یا با تصمیم بزرگان مجبور به کنارگیری و حمایت از رئیسی می شود که خود قالیباف و قلبش میدانند رئیسی، رئیس نمی شود و اگر رئیس هم بشود اجازه نمی دهند او معاون اول شود!*

کدامیک؟

نتیجه هر چه شود؛ سردار اصولگرایان سرنوشتش "باخت-باخت" است.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها