توپچی‌هایی که با چشمان بسته شلیک می کنند!

توپچی‌هایی که با چشمان بسته شلیک می کنند!

"فرماندهان و عوامل" این توپخانه را چه شده است،که این گونه بی محابا به "قلبِ حقیقت"شلیک میکنند؟

این روزها با خود کلنجار میروم که خدایا مارا چه شده است، به چنین بلائی گرفتار آمده ایم!

کجای دنیا ، رقابت،آن هم رقابتی در قدّ و قوّاره ریاستِ جمهوری که این روزها چشمان میلیونها شهروند به بینش،منش و روشِ نامزد هایش، به عنوانِ الگو بر صفحه ی تلویزیون دوخته شده، چنین برخوردهای ناروا و بد اخلاقی ها ی دون شان را با این روشِ اداره و بی برنامگی سراغ دارید؟

چه، چیزی که به جواب نمی رسد ، همان پرسشی است که مجری زبان بسته با داوطلبان حاضر در مناظره در میان میگذارد!! مجری که نقش تماشا گری مودّب را بعهده داشته واِنگار وظیفه ی دیگری برایش تعریف و تبیین نکرده اند!

امروزه عاملِ بنیادی رشد و توسعه پایدار و متوازن در عرصه ی اقتصاد ، اجتماع ، فرهنگ و سیاست همانا آزادیِ بیان و به تَبَع آن نقد ونقّادی و آگاهی بخشی است؛ اما نقد و نقّادی منصفانه و مسئو لانه ، نه آنگونه که این روزها دیده و شنیده می شود ، نفی واقعیّت های عریان! و کلّی گویی های بی اساس و غیر کارشناسی.

کیست که نداند، آنچه از برنامه کاری ، در چنته ی این بزرگوارانِ تازه نفس دیده می شود، همانا احتمالا ، یادداشت کوچکی است در جیب و توصیه های حضوری و تلفنی به اصطلاح تیمِ همراه و دوستانِ مشفق در ذهن!

از خود می پرسیم ، این چرخشِ ۳۶۰ درجه ای در گفتار و کردار و رفتار پاره ای از نامزد های پای کار انتخابات ریاست جمهوری برای رسیدن به کرسی صدارت ۴ ساله با یک دنیا مسئو لیّت ، و این همه هزینه ی سنگین مادی و خاصّهِ معنوی در بعد فردی و اجتماعی ارزشش را دارد؟

از خود می پرسیم، اینان با خدای خودشان به خلوت ننشسته و تا این زمان از خود نپرسیده اند، قبل از این دوره کجا تشریف داشته ، چه عملکردی از خود نشان داده و از همه مهمّ تر چه دفاعی از حقوق مردم بعمل آورده و رَه آورد قابل قبول شان در این میانه برای شهروندان چه بوده است؟

آیا دست کم مسئولیّتِ شخصی خویش در ریختنِ بقول خودشان " این همه آوار "بر سر مردم را می پذیرند؟

اگر می پذیرند،برای رضای خدا و در راستای خدمت به مردم ، قدم بدین وادی خطیر وپر خطر گذاشته اند،که ظاهراً چنین است؛ و چنانچه شاهد و ناظریم این چند روزه فکر و ذکرشان مردم ، ورد زبانشان مردم و همّ و غمّشان دفاع از حقوقِ محرومان و مستضعفان در کلام است! آیا در خلال ۳ دهه و نیم گذشته و بویژه با وجود آن همه عیب وایراد و فشار بر مردم ، در دوره زمانی ۸ ساله صدارت آن "پدیده ی قرن ! و معجزه هزاره سوّم و بیننده هاله ی نور و افشاگر راز کشف بزرگ هسته ای آن دختر دبیرستانی در زیر زمین خانه و... با آن همه ریخت و پاش و غارت و اختلاس و عقب گرد در تمامی زمینه ها که از قضا دایه های آن عزیز دُردانه و از جمله خودِ بزرگواران جدیداً و از سر ناچاری به آن اذعان داشته اند، تاکنون این زحمت را بر خویشتن خویش هموار فرموده اند، که فقط یک جمله از کتابِ قطور مصیبت های وارده برمنافع و مصالح کشور و مردم از قِبَلِ سیاست های ویرانگر آن مدّعی اداره ی امورِ جهان را از بلند گوهای همیشه در اختیار مطرح بفرمایند؟

آخر خودتان قضاوت بفرمایید ، منِ شهروند، قسمِ حضرت عبّاس این بزرگواران را باور کنم و یا دُم خروس را؟

در گذشته ، در اَفواه عمومی سخن از این بود که حافظه ی تاریخی ملّت ما ضعیف است ، بنا به دلائلی منکرِ این واقعیّت نمی توان شد، امّا در دنیای امروزی با دسترسی به این همه ابزارِ اطّلاع رسانی و امکاناتِ تکنو لوژیک

، در حال حاضر این دیدگاه صدق نمی کند. همه چیز را همگان دانند و بخاطر می آورند و در صورتِ نیاز با مراجعه به سوابق در آنی بخاطر خواهند آورد!

چرا این همه بی انصافی ، مگر نه این است که همه ظاهراً سنگ ایرانِ آباد ، آزاد و مستّقل را به سینه می زنیم؟

پس رواست در چگونگی داوری مان تجدید نظر کرده و قبل از اینکه یک جوال دوز به دیگران بزنیم ، دست کم ،دردِ یک سوزن کوچولو را بر خود تحمّل کنیم.

پرسشی که در اذهانِ عمومی متبادر می شود این است : با توّجه به ادّعای این بزرگواران مبنی بر اشرافِ کامل بر مسائل و مشکلات و از همه مهمّ تر شناخت کامل از "ظرفیّت های" موجود کشور ، فکر نمی کنیم ، ادّعاهای مطروحه در حوزه های گوناگون بویژه در آنچه به اقتصاد و ایجاد شغل و پرداخت یارانه و کارانه و ... مربوط می شود، به هیچ وجه با ظرفیّت ، داشته ها و توانِ کشور در کنار کوهی از مشکلات و موانع مبتلا به درون مرزی و برون مرزی امکان پذیر نبوده و نیست ؟

آیا طرح ادّعاهایی اینچنینی و بهتر بگوییم بر داشتن سنگ های بزرگ در این مقیاس در قالب قاعده کلی گویی قرار نمی گیرند وخود نشانه ای از "نزدن" و "عمل نکردن "و بعبارت دیگر مصداقِ بارزِ "وعده ی سرِ خرمن" در فرهنگ عامّه نیست؟

و آیا در پیش گرفتنِ چنین روشی ، به درختِ تنومند و کهنسال فرهنگِ این مرز و بوم آسیب جدّی وارد نیاورده و نمی آورد، و چنین حرکت هایی عوام فریبی تعبیر و تفسیر نمی شود و نمک پاش دلِ ریش مردم نیست؟

آیا به تَبَعات و نتایج نا خواسته و اسف بار ادّعاهایی اینچنینی و بدون پشتوانه و ارائه اعداد و ارقام و اثراتِ مخرّبِ این روش سوهان گونه ، بر روح وروانِ این مردم واقفیم ؟

آیا وجودِ این همه آسیب اجتماعی، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی را محصول و عملکرد دولت فعلی میدانیم یا آنکه قبول می کنیم ،میراثِ نامیمون بجای مانده از گذشته به ویژه از دو دوره صدارتِ پو پو لیستی احمدی نژاد و همکاران است ،هم او که کشور را به قهقرا برد و برای ایران و ایرانیان سر شکستگی آفرید! هم اینک زخم باز کرده ومردم را به شدّت می آزارد و کِشته ای است، که ریشه در سیاست های غلط گذشتگان دارد و امروز در این مزرعه ی سوخته سر بر آورده است ؟

راستی از خود پرسیده ایم ، چرا فقط در همین بُرهه ی چند هفته ای انتخابات و بطو ر معمول هر ۴ سال یک بار بیادِ فقرا و مستمندان افتاده و بدنبال شناسایی و نجاتشان از این وضعیّت ، لشکر براه انداخته و فکر می کنیم با پرداخت قطره چکانی حقوق حقّه این بندگان خدا ، لب شان را تر و فعلا ازچنگال مرگ رهایشان می سازیم؟

غافل از آنکه نسلِ جدید با حقوق خود آشناست و با قطره چکان سیراب نخواهد شد .

انصاف بدهیم،گرم کردن تنور انتخابات با وجه المصالحه قرار دادن" حیثیّت نیازمندان" وپر کردن سبدِ رای با سوزاندنِ هیمه ی آبروی فقرا و به زبان دیگر" مستضعفانِ" دیروز و "آسیب پذیر های" امروز برای رسیدنِ به اهدافِ شخصی ، گروهی ، خطّی و باندی، بی حرمتی به ساحتِ انسانیّت و اهانتِ آشکار به شانِ این جماعت است و بس!

یا حقّ

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها