افتونیوز - احسان یوسفی* همه نگاه ها به سمت مناظره سوم دوخته شده بود؛ هر کسی هر چیزی در چنته داشت با خود آورده بود؛ قالیباف سرمایه سه دور حضورش را با کوله باری از روحیه نظامی گری اش با خود بسیج کرده بود و در اندیشه اش انان را به خط و دستور سان نظامی میداد؛ رئیسی، مردمی که امدنش به واسه تشویق و هل دادن بزرگان اصولگرایی بود اگرچه از حضور در این عرصه و موج دید شدن برای آینده ای که برای خودش تصور میکند ، قند در دلش آب می شد اما از فضای گفتگو و مناظره با توجه به گذشته اش هراسان بود، میرسلیم میخواست این بار قوی تر از دو مناظره قبل ظاهر شد، چشم های رضایت از سوی اتاق های تصمیم گیر اصولگرایی بابت عملکردش در منلظره دوم او را چنان سرمست کرده بود که اینک خود و حزب موتلفه را از این به بعد قسمتی از میز بازی قدرت در جناح اصولگرا می داند، هاشمی طبا اما آرام و متین باز به مناظره سوم اماده بود تا با کارنامه ای خوش از متانت و شخصیت و رفتار تا ماه ها بعد از انتخابات از او به نیکی یاد کنند؛ جهانگیری اما قبل از شروع مناظره سوم در توئیتش خط و نشان کشیده بود که اگر رقبا به جاده خاکی بزنند، گرد و خاکشان را خواهد شست؛ او اگرچه در میدان نمی ماند اما مناظره سوم را میخواست تاریخی کند؛ روحانی؛ اصلا! همگان باید کر و کور شوند تا ببیند او می خواهد چه کار کند, مردمی که هنوز کلام روحانی در مناظرات سال 92 در ذهن هایشان تداعی می شود بعد از مناظره اول که در ان روحانی توفیقی نداشت و سپس در مناظره دوم گوی سبقت را ربود و پیروز قاطع مناظره دوم بود اینک باید در مناظره سوم تکلیفش را با رقبایش و خصوصا با مردم برای آمدن و نیامدن به پای صندوق رای مشخص کند! انچه در زیر به رشته تحریر در خواهد آمد؛ تحلیلی بر مناظره سوم خواهد بود!

*مهندس_هاشمی_طبا* از همان مناظره اول با آن پیراهن های زیبا و مدل خاصش نشان میداد او میخواهد از هر نظر متفاوت از بقیه باشد.او آرستگی را نه فقط در پوشش که در کلامش به زیبای نشان داد.کاش انتخابات به شکلی بود که علاوه بر انکه کلید کاخ پاستور را به نفر اول و منتخب ملت هدیه می دادند؛ بخشی هم وجود می داشت تا به کسی که مرد اخلاق و متانت و انسانیت بود نیز کاپ اخلاق می دادند؛ چرا که مهندس هاشمی طبا در طی سه مناظره گذشته نشان داد که انسانی مودب،متین، با شخصیت است؛ اگرچه سن و سالش حکایت می دهد زمستان های زیادی دیده است اما اندیشه اش سبز و نو و مدرن بود؛ تسلط بر مفاهیم به روز و علمی و گفتار انگلیسی و فارسی اش نشان می دهد که در ایران، مدیران با سواد و فریخته فراوانی وجود دارند که متاسفانه به خاطر وضعیت سیاست زوده کشور در حاشیه قرار گرفته اند و از آنان استفاده نمی شود. همان طور که پیش تر گفته بودم هاشمی طبا آمده بود تا بخش ساده سازی کردن مباحث از سوی روحانی-جهانگیری را در بحث های سیاسی و اقتصادی را برای بخشی از مردم بر عهده بگیرد و البته در این امر موفق ظاهر شد؛ اینکه او در بحث یارانه ها که دائما رئیسی و قالیباف بر افزایش آن تاکید میداشتند و هاشمی طبا از آنان سئوال میکرد چگونه منابع آن را تامین میکنید و با عدم پاسخ آنان مواجهه می شد یا از کارنامه اقتصادی دولت در بحث کنترل تورم از سوی دولت دفاع کرد؛ حتی اگر کلام هاشمی طبا بخشی از جمعیت کم درآمد ایران را در طی این مناظرات اگاه کرده باشد به دید من او رسالتش را در حق آینده ایران به وسعت زمانی که در اختیار داشت، ادا کرد؛ اما ای کاش هر دولتی که بعدها روی کار می آید از مشاوره های علمی و تخصصی این مرد با اخلاق و با سواد استفاده کند! هاشمی طبا به حق نمونه بارز یک مدیر با سواد، متین، با شخصیت و کارآمدست.مهرش به دل همه ایران نشست، حتی حامیان رئیسی و قالیباف هم، ادب و شخصیت او را ستایش می کنند؛ او اینگونه جاودانه شد! مردم مودب سیاست!

*مهندس_میرسلیم* تشر های بعد از مناظره اول و تشویق های بعد از مناظره دوم که از سوی بزرگان اصولگرایی به خط و مشی های موتلفه و میرسلیم رسیده بود باعث شده بود این بار مهندس فرانسوی اصولگرایان با اعتماد به نفس بیشتری وارد مناظره سوم شود؛ البته میرسلیم نشان داد که با تشویق شدن چندان میانه خوبی ندارد چرا که باعث شد مردی که دوست داشت به اعضای حاضر در مناظرات چون معلمی از بالا به پایین پرسش گری کند این بار توسط هاشمی طبا مورد ماخذه قرار گرفت وقتی هاشمی طبا از او سئوال کرد شمایی که از هم سئوال می کنید چرا یکبار به هیپ سئوالی پرسشی جواب نمی دهید؛ موجب شد میرسلیم به خود بیاید! نمیدانم در پشت پرده در طی این یک هفته چه قول و قرار های بین حزب موتلفه و جبهه پایداری رد و بدل شده است که در این مناظره میرسلیم بیشتر به دفاع از رئیسی می پرداخت و از روحانی و جهانگیری به خاطرانتقاد از برنامه های رئیس آستان قدس رضوی دست به اعتراض کلامی می برد! چه شده است نمی دانم؛ اما از آنجای که آستاش قدس بنگاه بزرگ اقتصادیست و از سوی دیگر حزب موتلفه با سیاست نا آشنا و استاد اقتصادست ممکن است بعدها شریک اقتصادی هم شوند چرا که دلیلی نداشت رئیسی اینگونه از رئیسی دفاعی کند که خود رئیسی در دفاع از خود نیز ناتوان است زیرا وقتی جهانگیری رئیسی را به نداشتن برنامه متهم کرد این میرسلیم بود که گویی او خطاب قرار گرفته و اعتراض کرد که چه کاری با رئیسی دارید و خود شما اقای جهانگیری چه در چنته دارید؟ میرسلیم البته غرور ناشی از مناظره دوم کار دستش داد ؛ زیرا جهانگیری که هنوز خاطره پرخاشگری های میرسلیم در مناظره دوم را در دل داشت و بی پاسخش گذاشته بود در این مناظره جوابش را داد و او را به نداشتن اطلاعات و آمار و ارقام متهم کرد و افسوس خورد فردی با چنین اطلاعاتی در مجمع تشخیص مصلحت اینچنین اطلاعات ناقصی دارد! البته این سخن جهانگیری جو غرور را از سر میرسلیم خارج کرد؛ ولی میرسلیم که اینک کمی هوشیار تر به نظر می رسید از انتقادات تند خود کمی فاصله گرفت و با همان مشی مناظره اول ادامه داد ؛ او میدانست که برنده انتخابات نیست پس سعی میکرد وجه خود و حزب موتلفه اش در بین دوستان همفکرش خدشه دار نشود؛ میرسلیم هم به تاریخ پیوست اما لباس و ظاهر او، که هیچگاه مردم نتوانستند او را جزئی از خود بدانند به عنوان آقا معلم غریبه در مناظرات یاد خواهند کرد؛ کسی که امدنش در انتخابات، سکوتش در مناظره اول، حملاتش در مناظره دوم و غش کردنش در مناظره سوم به سوی آستان قدس نشان از عدم ثبات سیاسی موتلفه در انتخابات دارد! گفتار های او نتوانست نقشی در بازی انتخابات و سبد آرا ایجاد کند؛ زیرا مردم در گام اول با او مشکل داشتند؛ او نه کاریزما داشت و نه نشانی از مردم ایران، حداقل در ظاهر و سیما!

*سیدابراهیم رئیسی* نظرسنجی ها را به اطلاعش رسانده بودند؛ احتمالا کیهان یا جوان یا وطن امروز بذرپاش به او گوش زد کرده بودند که پایگاه رای او سخت متزلزل شده؛ رئیسی نتوانسته حرف هایش را با مردم از سیمای ملی بزند اگرچه شاید حرف های بسیاری در دل و پرونده های بسیاری در دست دارد؛ اخر او معاون اول قوه قضائیه بوده و بر همه نامه ها و پرونده ها اشراف کامل داشته است؛ من امروز با انکه رئیسی با انتقاداتش کمی جبهه اصولگرایی و ستادش را راضی به سخن گشودنش نمود و البته برای جامعه و مخصوصا جریان اصولگرایی نتوانست موج امیدواری ایجاد کند؛ اگرچه او امروز باز هم به دست خود کیش و مات شد و از عرصه رقابت رای گیری حذف شد اما اگر شاخ نبات های آستان قدس به شفاعتش بیایند شاید رای 4 میلیون جلیلی را به زحمت برایش بسیج کنند؛ اما من امروز مقصر شکست رئیسی در مناظره امروز را نه سکوت او و نه عدم کاریزماتیک بودنش بلکه مقصر اصلی شکست رئیسی را شخص جهانگیری می دانم! او که وقتی پشت تریبون قرار گرفت چنان رئیسی را به باد انتقاد گرفت که مرد آرام مشهدی را با دستان لرزان در همان ثانیه های اول روبه به رو کرد تا پیش از شروع مناظره رئیسی با شوک سیاسی جهانگیری تا پایان مناظرات ساکت و آرام شود و نتواند بر فضای روانی خویش مسلط باشد. سکوت او، کلام ضعیفش، عدم قدرت کلامی و محوری، تن صدای آرامش که گاهی میخواست با بلند کردن صدایش جذبه اش را به رخ بکشد با وجود این همه باز هم نتوانسته بود روندی در افزایش اری نظرسنجی های خود داشته باشد؛ رئیسی اگرچه در تلاش است خود را انسانی باهوش نشان دهد اما من ایشان را ساده دیدم؛ اگر ساده نبود که در بازی که مناظره دوم با نشان دادن ان جزوه 600 صفجه ای کار و کرامت که به ادعای خویش 6 ماه برای تهیه ان زمان صرف شده بود به دست خود گیر نمی افتاد که امروز جهانگیری او را به عدم صداقت متهم کند که چه طور می شود اقای رئیسی شما ادعا می کردید که تا 1 ماه پیش قصد حضور در انتخابات را ندارید اما اینک جزوه ای نشام می دهید که مدعی هستید 6 ماه برای ان وقت صرف شده است؛ ایا این صداقت است؟ اینجا بود که رئیسی کلامی برای دفاع نداشت! او حتی به روحانی حمله کرد تا به دید خود روحانی را سیلی سیاسی زده باشد اما تعجب میکند روحانی ملبس به لباس روحانیت اینچنین باهوش است و حقوقدان ولی رئیسی ملبس به لباس روحانیت اینچنین ساده است با علم حقوق دانی! انجا که گفت من پینشهاد می دهم روحانی با دولت قبل مناظره کند! اینجا بود که روحانی دستش را خواند و بستری محیا کرد تا روحانی با 1 تیر 2 نشان بزند ابتدا اینکه دولت قبل را به رسمت نشناخت و خود رئیسی را به مناظره دعوت کرد و دوم انکه به رندی تمام گفت اعضای تیم دولت قبلی همگی امروز در کنار شما و در ستاد شمایند!

رئیسی که استاد پرتاب تیرهای سیاسی به خود است چون مناظره دوم باز به دست خویش کیش و مات شد تا جای که در پایان مناظرات به سادگی و صمیمت تمام گفت " قشنگ نیست که با این الفاظ مرا تحقیر و کوچک کنید" ! آنان که درس سیاست خوانده اند می دانند یک سیاستمدار هیچ وقت نباید از موضع ضعف سخن بگوید و از الفاظی که باری تحقیر آمیز دارد برای خود استفاده کنند. اما رئیسی نشان داد او میتواند واعظ خوب مسجد پاستور باشد نه آنکه رئیس دولت کاخ پاستور! رئیسی امروز قربانی احمدی نژاد و رئسای ستاد مرکزیش شد؛ زیرا تمام گناه های 8 ساله احمدی نژاد را او باید امروز پاسخ میداد و او نیز پاسخی جز کار و کرامت نداشت! او برای ماندن در ذهن هوادرانش و ایجاد شور در جامعه نیاز به شوک داشت؛ می دانست که خود قادر به موج سازی نیست پس باید دیگران را قربانی کند تا به نام انان امیدی به جان بخرد؛ هدف چه کسی بهتر از روحانی! او را به فعالیت شب انتخاباتی و تصویب مصوبات متهم کرد! دست به نقاط حساس روحانی گذاشته! مصوبه! قانون، سفر استانی! فساد! حسین فریدون! سید ابراهیم رئیسی تمام انچه در دست داشت بالاخره رها کرد، به این امید که قلب سبد رای روحانی شکسته شود؛ اما دلم برایش سوخت، رئیسی هم ساده و صمیمی هست و هم کم شانس؛ رقیبش روحانیست اما زیرک و باهوش و از همه بدتر؛ حقوق دان! معتقدیم اگر روحانی مجددا به پاستور ورود پیدا کند بیش از همه مدیون رئیسی و قالیباف است چون انان بوده اند که با خطای استراتژیکشان فضا را برای دفاع و حمله روحانی به خودشان محیا میکردند؛ وقتی روحانی تفاوت مصوبه با افتتاح و عدم اطلاع رئیسی به کلمات و عبارات را برای او توضیح داد ان زمان بود که رئیسی فهمید راه را اشتباه رفته است؛ اما این پایان کار نبود، فساد پاشنه اشیل رئیسی بود؛ زیرا معاون او در آستان قدس رضوی که امروز روحانی به ان اشاره داشت میتوانست اخرین تیر بر تابوت موج سازی رئیسی برای خود باشد که بر این تابوت این میخ نشست و رویای های رئیسی را به ریاست ننشاند.

*مهندس_جهانگیری* راستش را بخواهید، جهانگیری ما را هم غافلگیر کرد؛ اصلا اجازه نداد قلم و کاغذ به دست بگیریم و اماده نوشتن شویم که شروع به شلیک کرد؛ اگر در سیاست ما نیز برنامه ای چون برنامه 90 و مجری چون عادل فردوسی پور می داشتیم قطعا به جای انکه علی علیپور مهاجم جوان پرسپولیس در لیگ شانزدهم در هفته بیست و هفتم در برابر ماشین سازی تبریز با گل ثانیه 30 خود، لقب سریعترین گل تاریخ لیگ برتر را به نام خود ثبت کند؛ قطعا حملات ثانیه 10 جهانگیری به رئیسی و قالیباف می تواند سریعترین گل تاریخ سیاسی ایران لقب بگیرد. اگر عادل می نوشت و میخواند" چه میکنه این جهانگیری! با توپ پر امده بود، اما صادقانه؛ پیش تر در توئیترش گفته بود مناظره سوم زیبا ترین مناظره خواهد بود؛ حتی پیش از امدنش به جام جم قبل از انکه تبلتش را در ماشین بگذارد و بیاید گفته بود اگر رقبا به جاده خاکی بروند،پاسخشان را خواهد را داد! اصولگرایان حق داشتند از جهانگیری به عنوان نامزد پوششی انتقاد کنند؛ زیرا آنان بیش از اصلاح طلبان به تسلط، شجاعت، سواد و اگاهی او ایمان داشتند؛ و البته جهانگیری نشان داد لیدری بزرگ و قابل اعتماد و وزنی تاثیر گذار در میدان سیاست است؛ باید به او تکیه کرد! اصلا بی جهت نیست رهبری او را تائید میکند! و به همین خاطرست که او امروز رابط بین اصلاح طلبان و رهبری شده است؛ نشان داده است توانمندست! امروز جهانگیری بار دیگر فراتر از یک نامزد و حتی یک رئیس جمهور ظاهر شد؛ او بار دیگر نمایندگی جریان اصلاح طلبی را در سیمای ملی که قریب به 12 سال است از ان محروم اند را به زیبایی نقشش را ایفا کرد؛ او امروز اصلاح طلبانی که تحریمی بودند، از دولت گله مند بودند با صندوق رای قهر بودند را با دموکراسی آشتی داد، او غرور شکسته اصلاحات را که در مناظره اول ترک خورده بود، ترمیم در مناظره دوم باز سازی و در مناظره سوم انرژی اصلاحات را آزاد کرد تا در همان دقایق ابتدایی دستان رئیسی به لرزش ، آرامش قالیباف خط خطی و لبخند بر لبان شیخ حقوق دانش روحانی بنشیند. جهانگیری گاه چنان از رقبایش فاصله می گرفت که حتی هوادارانش را عصبانی میکرد که کمی آرامتر-اجازه نده خوب بودن شما بین شما و روحانی فاصله بیندازد و کمی پیوسته تر گام بردار تا روحانی نیز به تو برسد؛ اسحاق! جهانگیری امروز از خود دفاع نکرد! او وقتی با سند های اتهامی قالیباف به جرم رانت خواری متهم شد با شجاعت و صراحت از خود دفاع نمود و قالیباف را خلع سلاح کرد؛ پاک دستی و شفافیت جهانگیری دفاع از خود و روحانی و دولتش نبود؛ جهانگیری بار دیگر مظلومیت و سالم بودن تفکر اصلاح طلبی را صادقانه در برابر تمام ملت به معرض نمایش گذاشت و از اندیشه سالم اصلاح طلبی دفاع کرد؛ بعد ها کلام امروز جهانگیری سندی خواهد شد تا اصلاح طلبان و هوادرانشان در ماه ها و سالهای آینده از این کلامی که در ذهن مردم به یادگار ثبت شد برای ارتقا خود و اعتماد مجدد مردم استفاده کنند. امروز باید به دور اندیشی خاتمی و ایت الله هاشمی دورد فرستاد که انان امروز را می دیدند که حضور جهانگیری در کنار روحانی را لازم می دانستند؛ که اکر او نبود معلوم نبود روحانی برای پاسخ به این اتهامات بی اساس چه چاره ای باید می اندیشید! اینک جهانگیری خود پای ثابت فینال رئیس جمهوریست اما او کنار می رود تا نشان دهد اصلاحات هنوز به دنبال اعتماد سازی با حاکمیت است و میخواهد نشان دهد راه اصلاحات را با روحانی طی میکند.

*دکتر قالیباف* شروعش در مناظره اول طوفانی بود؛ حتی روحانی را شوکه کرد؛ حتی حامیان دولت و اصلاح طلبان را هم به سکوت وا داشت؛ قرار نبود اینچنین ظاهر شودند؛ اما محمد باقر نشان داده بود که آدم کینه ایست؛ هنوز داغ مناظرات 92 بر دلش مانده است، امده هم انتقام بگیرد و هم رئیس شود؛ به همین خاطر با 96 درصدیش بازی کرد؛ در مناظره دوم گمان میکرد باز می تواند موج سواری کند اما هماهنگی خوب جهانگیری-روحانی مشتش را باز کرد تا جایی که روحانی رویایی 96 درصدش سردار را تفسیر و تحلیل کرد! قایلباف تمام ابروی سیاسی اش را برای این مناظره جمع کرد؛ او به خوبی مدانست سرنوشت این مناظره در کنارگیره اجباریش یا حصول پیروزیش بستگی دارد! او یا باید شدید تر به دولت حمله میکرد یا انکه به بحث افزایش یارانی ای و 5 میلیون شغلش اشاره می داشت؛ در هر دو صورت بازی ریسک پذیری بالای را آغاز می کرد! اما معتقدم قالیباف در عرصه سیاست بد شانس است که اگر نبود از شانس بد او نباید در گام اول نام جهانگیری برای تریبون داری در میامد تا او وقتی پشت تریبون قرار میگیرد چنان به رئیسی و قالیباف بتازد که قالیبافی که در جبهه اصولگرایی همواره تلاش داشت مودب و آرام باشد را وادار به استفاده از کلمات "دروغ گویی-کثافت کاری"کند! از بعد روانشناسی شرایط کاملا مشخص است؛ سردار به این خاطر از کلمه کثافت کاری استفاده میکند چون درجه عصبانش بالا رفته است، گفتار جهانگیری و روحانی را موجب شکسته شدن آرایش می بیند؛ اصلا عصبانی شدن او نشانه های خوبی برای ادامه حملات روحانی و جهانگیری بود چون انان بر حسب رنگ و روی سردارِ بور، می فهمیدند درست به هدف زده اند یا نه؟ و بر اساس رنگ رخسار محمد باقر قالیباف بود که ادامه این حملات را گسترش می دادند؛ سردار امشب ان قدر خطای سیاسی داشت و ان قدر عصبانی بود که حتی در بازی گیج کننده جهانگیری هم معطل ماند وقتی جهانگیری او را اینگونه ترور شخصیت میکند که شما 3 دوره هست وارد رقابت ریاست جمهوری شدید وقتی رای شما در تهران 700 هزار رای می باشد در حالی که رای نفر اخر لیست مجلس 1 میلیون رای می باشد بیانگر این است شما به مردم تهران تحمیل شدید و این مردم شما را نمی خواهند! اگر محمد باقر سال 92 از شیخ حسن کینه به دل داشت این بار تا همیشه از مهندس اسحاق کینه شتری به دل خواهد گرفت که چرا بحث املاک نجوی را باز کرد که چرا بحث عدم اجازه تحقیق و تفحص به مجلس و شورای شهر را مطرح نمود، چرا او را به روحیه نظامی گری متهم کرد، اما همه اینها در این کلام ساده و صمیمی خلاصه می شود که او قالیباف را کاسب تحریم خواند که وقتی مردم درگیر دارو بودند شما در برج میلاد بستنی 400 هزار تومانی میفروختید! این کلام در ذهن مردم به نام قالیباف ثبت می شود و به عنوان طنز تلخ بین طبقه متوسط و رو به پایین دست به دست خواهد شد! اگر به قالیباف حجت و حکم شرعی نازل نشود تا از صحنه رقابت خارج شود او به دید خود در این مناظره تمام آرا را به سمت خود بسیج کرده است و از هم اکنون خود را رئیس جمهور میداند اما اگر ماند بعدها میفهمد که اثار حملات روحانی و جهانگیری چه سبد رای را از او ستاده اند!

*دکتر روحانی* او نظر کرده خداوندست؛ اصلا همه چیز برایش دست به دست هم میدهند تا او یک شبه راه 100 ساله را طی کند؛ باور ندارید! بیائید با هم مرور کنیم! پرسپولیس افشین قطبی 86/87 به ایستاده آخر لیگ رسیده بود؛ فدراسیون به خاطر بدهی های مالی ، 6 امتیاز از او کسر کرده بود؛ رقابت به هفته پایانی رسیده بود؛ سپاهان نیز مدعی قهرمانی! در آزادی، پرسپولیس و سپاهان رو در روی هم! نیتیجه1-1 مساوی! ورزشگاه 100 هزار نفری آزادی در شوک و حیرت و اماده جشن قهرمانی زرد پوشان. 90 دقیقه تمام شد و 6 دقیقه وقت اضافی! دقیقه 95 اخرین ضربه امید پرسپولیس به سمت دروازه سپاهان؛ همه اماده جشن قهرمانی سپاهان؛ و هواداران پرسپولیس اماده پذیرش شکست؛ ضربه خطا ارسال شد و در یک رفت و برگشت توپ با ضربه سر سپهر حیدری در دقیقه 96 وارد دروازه سپاهان شد و پرسپولیس قهرمان! یا که نه! دربی 74-پرسپولیس استقلال/ کسی فکرش را نمیکرد اما پرسپولیس تا دقیقه 75 با نتیجه 2 بر صفر از استقلال شکست خورده بود؛ امید ها نا امید شده بود و تماشاگران به دنبال راه خروج! ایمون زاید دقیقه 80 وارد شد مثل مناظره اول نتیجه را 2 بر 1 کرد اما گل ایمون زاید امیدی در بر نداشت، وقتی گل دوم از سوی ایمون زاید وارد دروازه سید محمد رحمتی شد تازه هواداران پرسپولیس از صندلی های خود بلند شدند و امیدوار! اما این پایان کار نبود وقتی ایمون زاید در کمال ناباوری گل سوم را وارد دروازه استقلال کرد و بازی با نتیجه 3 بر 2 به سود پرسپولیس تمام شد هیچ کسی به بازی ها بد پرسپولیس اشاره نکرد و همه گل سوم ایمون زاید رو تا ابد در خاطرشان مرور کردند! اینک حکایت روحانیست! در مناظره اول شکست خورد در مناظره دوم هوادرانش را امیدوار و راضی به ماندن کرد و درمناظره سوم در حالی که باز جهانگیری یکه تاز عرصه بود اما این روحانی بود که به رسم مناظره سال 92 در همان دقایل پایانی این بار در 5 دقیقه پایانی باز هم سینه اش را باز کرد و قالیباف را اگر روزی گاز انبری به درب خروجی هدایت کرد و خود را پیروز قاطع انتخابات نمود این بار از راز پرونده قالیباف در سال 84 گفت که اگر بیان شود او امروز حق نشستن در برابر دوربین ها را ندارد! او از تفکر لوله کردن مردم و دانشجویان و دانشگاهیان در اندیشه قالیباف گفت تا بار دیگر قالیباف با همان لبخند تلخش خود را بازنده مناظرات بداند تا همین حمله دقیقه 96 روحانی بهانه خوبی برای جبهه پایداری و جمنا باشد که قالیباف را مجبور به کناره گیری کنند چرا که روحانی او را بار دیگر در دقهه 96 مثل گل سپهر حیدری، مثل گل ایمون زاید و مثل گل دقیقه 90 شهباز زاده در فینال جام جذفی که وارد دروازه تراکتورسازی کرد از عرصه رقابت حذف کند! امشب دوباره روحانی با تیز هوشی و مدیریت خاص خودش در دقیقه 96 تیرش را به سوی رئیسی و قالیباف نشان کرد تا با یک تیر هر دو هدف را بزند و خود را پیروز مناظره سوم کند و موج پیروزیش را در شنبه اغازین ایجاد کند! این تازه اغاز موج است و هنوز باید منتظر موج حمایت جهانگیری از روحانی و بیانه خاتمی از شیخ حقوقدان بود؛ تا این بار نه حماسه که شاید سیل بیایید!

*کارشناس ارشد علوم سیاسی