دو شاخ شتر روی سر نهنگ!

دو شاخ شتر روی سر نهنگ!
در پاسخ به اظهارات مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه علمی کاربردی مطرح شد؛ 《 واکنش عضو شورای مرکزی اتحادیه تشکل های دانشجویی دانشگاه آزاد کشور و دبیر کل تشکل دانشجویی راه امید یاسوج به اظهارات مسئول سابق بسیج دانشجویی علمی کاربردی》 کارشناس رسانه ای، به رصد رسانه ها پرداخته و به مطلبی پاسخ داده است. پاسخی به زعم خود تحلیلی و درخور، که شان رسانه ای نگارنده را نیز حفظ کند. اسماعیل مدبر را از انتخابات گذشته مجلس به یاد می آورم، آنگاه که با دیدگاهی رسانه ای، بعد از "شومنی" عکس و جملات قصارش؛ کلاه در دایره گروه های تلگرامی می گرداند تا برای استادش رای یی کاسب شود. اینک اما این خام طبعی، پا را از رسانه فراتر نهاده و دامان معرفت را نیز گرفته است. از نقل قول مطلب که بگذریم، اسماعیل مدبر در متن کوتاه خود چند ادعای بزرگ را مطرح کرده است، متنی که به گفته مدبر، خود بر یک سخن متکی و مستند است. سخنی از محمد خاتمی که در آن " برخورد غرب با واقعیت را عامل بر صدر نشستن آزادی در آن دیار می داند. " او با فرض این سخن خاتمی، "تجدید نظر خواهی"، "سکولاریسم" و همینطور "غرق در نظرات لوتر و هابرماس" را از آن بیرون می آورد! و این در حالی است که هر کسی اندک آشنایی با معانی این کلمات داشته باشد متوجه می شود که از این عجیب تر نمی توان آسمان را به ریسمان بافت. او حتی توضیح نمی دهد که سکولاریسم را از کجای آن سخن بیرون کشیده است. بیگانگی مدبر با معنای سکولاریسم به همین جا ختم نمی شود و تا آنجایی پیش می رود که اعتقاد به علم سکولار را با سکولاریسم یکی می گیرد. او در ادامه به خاتمی بسنده نکرده و این اتهامات را به سروش نیز نسبت می دهد. اتهاماتی که مشخص می کند نگارنده متن، سروش را هم نخواهنده است و نمی داند که سروش چگونه اثبات می کند که از ادعای علم دینی، سکولاریسم بیرون می آید. و این در حالیست که اسماعیل مدبر با این سطح از اطلاعات می خواهد طومار کل روشنفکری دینی را در دو بند بپیچد. خام طبعی استاد رسانه آنجایی شیرین می شود که پای لوتر و هابرماس را به ماجرابافی های خود باز می کند. اگر از نسبت این دو با خاتمی بگذریم، چگونگی کنار هم آوردن این دو نفر مسئله بی پاسخ دیگری در متن است. هر مبتدی در علم سیاست، به روشنی می داند که پروسه پروتستانیسم لوتر با فیلسوف چپ فرانکفورتی پیوندی ندارد و به همین علت است که دکتر شریعتی را با لوتر مقایسه می کنند. و اما در فرض نسبت دکتر سروش با لوتر، دوست دارم که مدبر دعای مرا در پاسخ خود سروش بشنود، آنجا که می گوید: " لوتر را در رویا دیدم، پرسید: دشمنان تو کی ریش مرا رها می کنند؟ گفتم: دعایشان کن تا ریشه ای بیایند. " این آسمان ریسمان بافتن های مدبر، اگر چه چیزی نداشت اما، تار و پود ادعا را کنار زد تا روشن شود که او نه سکولاریسم و لوتر و هابرماس را می داند و نه خاتمی و سروش و روشنفکری دینی را می شناسد. و حکایت اسماعیل مدبر در پاسخش، حکایت شخصی است که در جمعی نهنگ را توصیف می کرد، کسی از پرسید که‌‌ مگر تو نهنگ را دیده ای؟ گفت: آری، چون شتر دو شاخ دارد. گفت: می دانستم نهنگ را ندیده ای ولی نمی دانستم که شتر را هم نمی شناسی!
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها