-
"فریدون داوری" شاعر عشق و حماسه
ایرج اقبال فر
-
فریدون داوری در چهار پرده
فضلالله یاری
-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
«اصولگرایان و توهم پیروزی»
افتونیوز - ایمان یعقوبی* فرجام ماراتون دوازدهم ریاست جمهوری خوش بود و هرچه برجامستیزان و اخلاقگریزان رشته بودند به دست ملتی که راه خود را سالها پیش برگزیده بود، پنبه شد، اما حفظ این پیروزی بزرگ خود مسئولیتی به مراتب گرانتر است. همای سعادت ملت ایران دوباره بر بام اصلاحات و اعتدال نشست تا ملت انتخابگر تقدیر خود را به دست خویش و جلوداری مرد حقوقدان رقم زنند. مظهر اعتدالی چون یکایک طرفدارانش در این بزم و شادی محق است، چرا که او سردار فاتح میدان رزم سیاسی با بیاخلاقی و نفاق بود.
نه در پی واکاویدن چرایی انتخاب حسن روحانی هستم و نه فرصت مداقه در باب چگونگی یک شکست دیگر برای اصولگرایان چندان مهیاست. رفتار انتخاباتی اصولگرایان مبین باخت سیاسی شوک آور دیگری در کتاب قطور آنهاست و آنچه اظهر منالشمس است تب و سرگیجه آنها در این روزهاست. از این مهم غافل نیستم که در کارزار انتخابات نه جینگلی جینگلیهای تتلو و نه مواعید پوشالی و حاتمبخشیها افاقه کرد و نه پردهدریها فایده داشت و نهایتاً نتیجه آن شد که میبایست. رهاورد دیگر مناظرات، طلب غفران برای نیکولو ماکیاولی بینوا بود که بارها در گور برخود لرزید. او اینک از لاهوت ناظر و شاهد نسخه ایرانی خود است.
عارضه ناشی از این شکست هم در کلام و هم گفتار اقتدارگرایان هویداست. ادعای یاران شفیق رئیس جمهور سابق که اینک ردای مددرسانی به رئیسی را بر قبای حمایت از احمدینژاد انداختهاند در خصوص ارزش دو برابری آرای ابراهیم رئیسی را نه عقل برمیتابد و نه در وهم و خیال گنجد.
چه زمان خود شناساندش به جماعت چهل روز باشد چه چهار سال، شکست، شکست است و تاریخ خود در این بیدادگاه گواه معتبری برای رد این ادعاست. رسانهها، سازمانها و نهادهای اصولگرای حامی رئیسی سالها در کوس بیاعتباری روحانی دمیدند ولی ندانستند که بر طبل شکست خود میکوبند. آنانکه برای دولت روحانی شمشیر از رو بسته بودند و هرآنچه را که به ذهن اجنه هم خطور نمیکرد را برای زمینگیر کردن دولتش بهکار بستند، اینک مدعی محدودیت زمان تبلیغات هستند. چندان فرقی ندارد که پس از سالها تخریب و تهمت و افترا در نهایت ابراهیم رئیسی سکاندار آن جریان در چهل روز آخر باشد یا قالیباف یا دیگری. رسالت همان بود که از روز نخست روی کار آمدن دولت روحانی، اصولگرایان را بدان مکلف کرده بود آن تخریب دولت برای تک دوره ای کردن روحانی بود.
ظهور نامزد شکست خورده، در قامت پیروز انتخابات ناشی از تب داغ بازار سیاست است و بزودی فروکش خواهد کرد.از مشاوران کاخنشین تا یاران کیهاننویس سیدابراهیم رئیسی به فکر دولت در سایهاند و امروز اصولگرایان با پروپاگاندای وسیع رسانهای و امکانات گسترده سعی در تشکیل دولت خیالی درسایه دارند. این نشان از عمق زخم تاریخی و عنادی آشکار با خواست ملت است.
هر چند معتقدم وجود یک اپوزیسیون داخلی برای نظارت بر اجرای قوانین لازم و ضروری است، اما باید خود را مجاب به پذیرش یک اصل مهم کنیم که بنا نیست هر بازنده انتخابات و مشاورانش با قانونگریزی و اقدامات ناهنجار سیاسی آنقدر خود را محق بدانند که نظر 24میلیون ایرانی را برنتابند. بازی خطرناکی که اصولگرایان در پی آن هستند هم ابتر و هم از پیش شکست خورده است، زیرا مفسران و واضعان این مکانیسم که آن را از لوازم یک جامعه مدنی و دموکرات میدانند نه خود وقعی به دموکراسی مینهند و نه زیرساخت لازم برای آن مهیا کردهاند. اگرچه هرآنچه لازم است قانون خود به صراحت بیان کرده است. ادعای ابراهیم رئیسی برای پیگیری مطالبات طرفداران خود فینفسه نیکوست اما حجتالاسلام رئیسی به خوبی میداند نظر اکثریت چیست. البته حسن روحانی در مقام منتخب ملت رئیس جمهور همه مردم است و نیک میداند چگونه حق ملت را ادا کند. نکته مهم این است که جناب رئیسی در دوران قبل هم چنین حقی را برای مخالفان احمدینژاد قائل بود یا خیر و این یک گروکشی سیاسی از روحانی بابت 16میلیون رای اوست.
بدعت جدید ناشی از توهم نصرت است پرواضح آنکه اصولگرایان بعد از شکست سه باره در 4 سال اخیر چنان دچار سرگیجه و عصبیت شدهاند که راه را از بیراه سوا نمیکنند. پیام ملت در 29 اردیبهشت روشن و آشکار بود و اصولگرایان باید بپذیرند حرف آنها در بازار اکثریت خریدار ندارد، ولو آنکه رای 16 میلیون شهروند ایرانی را به هر طریق به سبد خود ریخته باشند. آرایی که ورای انتظار برخی بود چندان اصیل و قائم به مشی و طریقت اصولگرایی نیست، ولیکن ثابت ماندن آرای محافظهکاران در چند انتخابات اخیر در کنار افت آن از نظر درصد تعداد رایدهندگان، حاوی پیام مهمی است که اصولگرایان چارهای جز بازبینی و تجدید نظر در افکار و عقاید خود ندارند. اساساً این گفتمان کماکان در گیرودار یک تفسیر درست از آزادی، عدالت، رفاه و امنیت وامانده است و در خودشناسی و بازپروری درون گفتمانی نیز بدجور کمیتش لنگ است.
گسست فکری از جامعه و بخصوص نسل جوان و نیز عدم انطباق با مقتضیات زمان معضل اصلی اصولگرایان است. تفاسیر سنتی و ارتجاعی و تحریف تاریخ مبارزات سیاسی انقلاب توسط خود انقلابپندارهای تندرو بلای جان اصولگرایان است و تفکری را به جامعه القا میکند که اصولگرای عاقل را از افراطیون باز نتوان شناخت. باید پذیرفت که بدنه اصولگرایی بیش از پیش لاغر و نحیف گشته و طیف جدیدی در این گفتمان ظاهر شدهاند که با گسستن از اصل و ریشه خود، سر در راه افراط گذاشته است. البته نگاه آنها به قدرت نوعی تمامیتخواهی و زرپرستی در خود دارد. هر چند مدعی انفکاک این جز از کل خود هستم اما آنرا کامل و تام نمیدانم چرا که هر جا لازم باشد افراطیون، سیاست یک گام به جلو و دو گام به عقب را برمیگزینند و با هزینه کردن شعائر مذهبی و سوءاستفاده از نمادها و سپر بلا قرار دادن بزرگان جریان اصولگرای سنتی به دفاع و بازیابی خود میپردازند. امری که باعث شده است برخی از بزرگان این جریان رحل اقامت به اردوگاه اعتدالی و اصلاحات بیندازند. انتخابات دوازدهم مبارزه سیاسی میان اصلاحطلبان و رقیب سنتی آنها نبود، بلکه بیشتر جدال فکری اصلاحات با نوظهوران و نوکیسههای سیاسی است که در کنار رادیکالیسم مذهبی و سیاسی در پی ایجاد جریان سومی در کشور هستند. اگرچه عقبه فکری این نسل جدید به اصولگرایی برمیگردد اما افراطیون عزم خود را در عبور از راست سنتی هم جزم کردهاند. رادیکالیسم راست مدرن اگر مهار نشود نخستین قربانی اش جریان اصولگرایی است. تاکنون تلاش این نحله نوظهور برای ارائه مانیفستی جدید از جریان انقلاب در قالب تفاسیر سطحی و منفعتطلبانه از اسلام چندان ثمری نداشته است اما این ضرباهنگ در حال تشدید است و در منطقهای که خود درگیر غده سرطانی بنیادگرایی اسلامی – سلفی است، رفتارهای افراطی تندروهای داخلی خطر قطبیزه شدن خاورمیانه را دوچندان و آن را به مسئله ای پیچیده و خطرناک بدل میکند.
آنچه به اختصار آمد یکی از عمده دلایل شکست اصولگرایان است و مبرهن است که این جریان نخست باید شکست را بپذیرند و به قانون و خواست اکثریت مردم تمکین کنند و سپس راه خود را از افراطیون جدا کنند. از سوی دیگر این انتخابات درس بزرگی نیز برای اصلاحطلبان به همراه داشت تا دریابند آنچه امروز در بستر سیاست ایران گم شده است آگاهی و دانش سیاسی جمعی است که جای خود را به شور و احساس داده است. اصلاحطلبان بهجای اتکای مدام به فرهمندی ذاتی سیدمحمد خاتمی و دیگر بزرگان این جریان، باید روش منطقی، جریانسازی و همانندپروری را پیشه نماید تا نسل جوانی که این روزها با اشتیاق فریاد عدالت و سرافرازی ایران را سر دادند در قالب گفتمان اصیل اصلاحات، بهخوبی پرورش یابند.
*سرمقاله همدلی - پنجشنبه 4 خرداد 96
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- گزارش تصویری از مراسم تشییع و خاکسپاری شاعر هماستانی در دهدشت
- مکاتبه تاجگردون با وزیر دادگستری درباره قوانین قاچاق و تعزیرات
- لایحه موضوع دوتابعیتی فرزندان مسئولین چیست؟!/ دلایل تاجگردون برای رای منفی به این طرح
- پیام تسلیت دبیر هیات دولت در پی درگذشت شاعر هماستانی
- پیام تسلیت استاندار اسبق استان های لرستان و کهگیلویه و بویراحمد در پی درگذشت استاد فریدون داوری
- موفقیت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی در جشنواره رسانه ای بانوان کشور
- انتصاب معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش گچساران+ جزییات
- معاون بیمهای تامین اجتماعی گچساران منصوب شد+ حکم
- پیام تسلیت استاندار در پی درگذشت شاعر هماستانی
- معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
نظرات ارسالی 0 نظر
شما اولین نظر دهنده باشید!