-
"فریدون داوری" شاعر عشق و حماسه
ایرج اقبال فر
-
فریدون داوری در چهار پرده
فضلالله یاری
-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
رشد طبقه متوسط شهری در دهدشت
دو توضیح کوتاه برای وارد شدن به اصل مطلب لازم است؛
یک؛بهانه این مطلب رای بالای حسن روحانی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در شهر دهدشت است به گونه ای که تفاوت محسوسی بین رای وی در این شهر و سایر روستاها و بخش های شهرستان کهگیلویه وجود دارد.
دو؛ این نگاه از حوزه جامعه شناختی و مطالعات فرهنگی آن هم از زاویه بررسی طبقه متوسط برای تحلیل و چرایی رای حسن روحانی در دهدشت به معنای تنها رهیافت و رویکرد برای تحلیل چنین اتفاقی نیست .
طبقه متوسط چیست؟ و نقش این طبقه در توسعه یک جامعه کدام است؟
طبقه متوسط همچون بسیاری دیگر از مفاهیم علوم اجتماعی دارای معنای دقیق و مورد توافقی نیست و هم در دیدگاه متفکران و هم در شاخص ها اختلاف وجود دارد . من در این نوشته تعریفم از طبقه متوسط اگر چه برداشتی سلیقه ای از اکثر متفکران این حوزه است ولی بیشتر مبتنی بر تعریف ماکس وبر از این طبقه است و عامدانه و با علم به تاثیر سرمایه اقتصادی بر طبقه متوسط سعی داشته ام کمتر نگاه اقتصادی و معیشتی را دخالت دهم. وبر طبقه متوسط را یک طبقه دینامیک و پویا می دانست که بسیاری از افراد این طبقه از قشرهای محروم جامعه برخاسته اند و با تلاش و کوشش بسیار توانسته اند خود را از چنگال فقر و جهل و بیماری و ناتوانی برهانند و زندگی آبرومندی برای خود دست و پا کنند . به همین دلیل اعضای این طبقه تا حد زیادی خودساخته اند و مستقل فکر و عمل می کنند. گروه هایی همچون دانشجویان،هنرمندان،فرهنگیان و ... ذیل این طبقه قرار می گیرند.
برخی از منتقدین معتقدند اساسا طبقه متوسط شهری به آن معنایی که در غرب وجود دارد در ایران شکل نگرفته است و حتی شهر به عنوان پایگاه و جایگاه اصلی طبقه متوسط آن گونه که در غرب وجود دارد در ایران نداریم. نگارنده بخشی از این نقد را قبول دارد اما نمی توان انکار کرد جهش های فرهنگی و اجتماعی بزرگی در بخش هایی از جامعه بوجود آمده است که این طبقه به عنوان زیربنای اصلی جامعه مدنی در طول سه دهه اخیر عامل این اتفاقات و حوادث بوده است.
با این وجود حتی اگر چنین طبقه ای با مختصات فوق در دهدشت وجود نداشته باشد نمی توان وجود یک طیف فعال و حاضر در صحنه اتفاقات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی را منکر شد. بخش زیادی از رای بالا در شهر به حسن روحانی در حقیقت رای به برنامه های وشعارهای اعلامی همچون تعامل با جهان،آزادی شبکه های اجتماعی و انجمن ها ،حمایت از سرمایه گذاری خارجی و ... یک رای فرهنگی و اجتماعی است .
در انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری در شهرستان کهگیلویه از مجموع آراء 38.254 رای که به حسن روحانی رای دادند ، 27.242 نفر از این تعداد رای دهنده در خود شهر دهدشت بودند. بین این درصد از رای با درصدی که در کلان شهرها و شهرهای بزرگ از جمله تهران، تبریز وشیراز از حسن روحانی حمایت کردند کاملا مشابهت وجود دارد. ذکر یک نکته در پرانتز در اینجا لازم است و آن هم اینکه با وجود تاکید بر اثرگذاری و نقش طبقه متوسط در رای به حسن روحانی و قائل بودن به چنین پایگاهی باز نمی توان ادعا کرد همه این رای چه در دهدشت و و چه در جاهای دیگر مطلقا برآیند یک طبقه خاص و نگاه مطابق با تعاریف بالا باشد بلکه انگیزه های دیگری هم برای رای دهندگان وجود داشته است که در همه دمکراسی ها این تنوع طبیعی است.
نکته قابل تامل اینکه در شهر دهدشت به عنوان نمونه انتخابی در این مقاله برخی از ابتدایی ترین امکانات شهری و اجتماعی و اقتصادی وجود ندارد . شهر دهدشت جز مناطق محروم در کشور تعریف میشود و ممکن است مطابق یک نگاه محاسبه گرانه انتظار می رفت در مناطقی از این دست به جهت شرایط اقتصادی ترکیب آراء به گونه دیگری باشد و مردم این شهر به شعارهای معیشتی رای می دادند.
اما چرا دهدشت؟ با اینکه مشابه این رای در اکثر نقاط و شهرهای کشور و حتی استان قابل مشاهده است دهدشت را از آن جهت به عنوان نمونه انتخاب کردم که در این شهر بزرگ شده ام و کماکان با آن در ارتباط هستم و تحولات و رشد طیفی از جوانان کنش گر در عرصه اجتماعی و فرهنگی را در این شهر از نزدیک تجربه کرده ام .
حال آیا این اتفاق را میتوان نتیجه رشد طبقه متوسط شهری در دهدشت دانست؟ آیا چنین طبقه ای در یک شهری چون دهدشت به بلوغ رسیده است؟
برای بررسی این موضوع باید نگاه تاریخی داشت و نگاهی به گذشته و سابقه شهر دهدشت به صورت خاص انداخت و اینکه نشانه های وجود چنین طبقه ای در چنین شهری کدامند؟ و آیا اولین بار است چنین اتفاقی در دهدشت می افتد؟
رشد یک نسل آگاه و کنش گر در حوزه های فرهنگی و اجتماعی و اصطلاحا پیشرو و آوانگارد سال هاست در دهدشت قابل مشاهده است و جوانان این شهر مطابق همان تعریف «وبر» به صورت خودساخته در این مسیر پیش آمدند. رشد علمی، فرهنگی و سیاسی و ظهور چهره های جوان در حوزه های مختلف موضوع قابل انکاری نیست. شکل گیری چنین طیفی یکی از لوازم شکل گیری طبقه متوسط در جامعه و پویا شدن جامعه مدنی است طبقه ای که اگر چه در دهدشت ممکن است فاقد سرمایه های اقتصادی لازم باشد اما از سرمایه های سیاسی،فرهنگی و اجتماعی بالایی برخوردارند. جوانان این شهر در حوزه رسانه فعال بودند و هم اینک برخی از آنها در معروفترین رسانه های و روزنامه هاس کشور حضور دارند. در عرصه ادبیات و شعر هم سالهاست صاحب یکی از فعالترین انجمن های ادبی با جلسات دایمی و پیگیرانه و کنشگرانه و نو در سطح استان هستند. در سال های اخیر موفق شدند در رشته های هنری چون سینما،کاریکاتور و موسیقی چهره های مطرحی را به هنر کشور معرفی کنند. جوانان این شهر در اکثر دانشگاه های کشور عضو فعال دانشجویی بودند و موارد بیشتری که می توان اشاره کرد. پس اگر چه پیش شرط های اقتصادی و صنعتی در ظهور یک طبقه شهری در اینجا شکل نگرفت اما از جنبه نرم افزاری به نظر می رسد که پیشرفت هایی خوبی اتفاق افتاد.
در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری نیروهای جامعه مدنی به مثابه کل کشور در این شهر به صورت خودجوش فعال شد و دانشجویان،اساتید دانشگاه ها و هنرمندان به تکاپو افتادند. این نوع حساس شدن در سال های اخیر نه تنها در موعد انتخابات که در مسائل مربوط به محیط زیست، بهداشت و سلامت شخصی، آموزش و تحصیلات فرزندان و ... نیز مشاهده میشود . به طور مثال با هر آتش سوزی در جنگل های استان این جامعه به شدت فعال می شود و به تقلا می افتد. من خود که در بعضی گروه های تلگرامی دفاع از محیط زیست عضو هستم از پشت بعضی پیام ها و متن های ارسالی گریه و شیون بعضی افراد را احساس میکنم افرادی که خود بعضا می گویند قبلا شکارچی بوده اند اما امروز به آگاهی و ندامت رسیده اند .
پس برای ادامه حیات و تقویت بیشتر، این طبقه باید فعالتر شود و به سراغ رسانه ها وNGO ها بروند. از ظرفیت شبکه های اجتماعی استفاده کنند البته در این مورد مراقب باشد به سمت آگاهی های کاذب کشیده نشود.
طبقه متوسط و اعضای آن مطابق تعاریف آمده باید به سمت جذب نیروهای جدید با ابزارهای جدید بروند و در فضای قدرت شبکه ای امروز ابتدا ظرفیت خود را دست کم نگیرند و در ثانی به تمام گروه ها و اشخاص در موقعیت (pozishen ) های مختلف بها دهند. جذب جوانان علاقه مند در روستاها و مناطق حاشیه ای حتی در شبکه های مجازی می تواند به تقویت پایه های جامعه مدنی کمک کند. برای کار و فعالیت اگر چه وجود تشکیلات منسجم و شناسنامه دار می تواند انسجام و انتظام بهتری بوجود آورد اما نباید همه چیز را هم به اخذ مجوز موکول کرد و از جمع های کوچک با بهانه و دغدغه های مختلف شروع به کار کرد .
این طیف باید با ترویج گفت و گو و نقادی حتی اگر نتواند در حوزه قدرت سیاسی و انتخاب مدیران نقش بازی کند اما باید انقدر در تمام صحنه ها حضور داشته باشد که کانون های قدرت و ثروت نتوانند آن را نادیده بگیرند و برعکس خود را به آن پاسخگو بدانند. باید هزینه های رفتارهای پوپولیستی و یا غیر مردمی را بالا برد تا دیگران هم نسبت به آینده و نوع تصمیم گیری ها حساس باشند و بویژه قشر جوان و تحصیل کرده نتوانند به راحتی اسیر مسائل قومی و یا منافع شخصی شوند.
خطری که همیشه این نوع فعالیت ها را تهدید می کند برگشت به عقب است وهرگز نمیتوان غره شد و یا مطمئن بود که مسیر رفته برگشت ندارد. بلکه حتی اگر همین طبقه به اکثریت کمی برسند باز همیشه به طرق مختلف و حتی در بهترین دموکراسی های جهان احتمال بازگشت پوپولیسم از نوع «ترامپی» آن وجود دارد. خطر دیگر که این طبقه و فعالیت های این طیف را تهدید می کند متمرکز شدن بر صرف فعالیت های سیاسی است . سیاست زدگی و رسوخ سیاست در همه ی بخش ها از آفت های بزرگ جوامع جهان سوم است که همین طیف باید نسبت به این آفت و ورود به موقع در این حوزه نیز دقت داشته باشد.
با همه توصیفات بالا برای بیشتر کسانی که در بیرون این شهر هستند یک تناقض وجود دارد و آن این است چطور با وجود چنین طیف فعال و حساسی در طول 26 سال گذشته و حتی در دور هشتم و نهم مجلس یکی از تندترین نمایندگان نزدیک به جبهه پایداری از این شهر به مجلس رفت و شعار چماق لری از همین جایگاه مطرح شد؟( ناگفته نماند بیشترین اعتراضات علیه چماق لری چه در دهدشت و چه در تهران توسط همین جوانان شکل گرفت)
واقعیت آن است همه چیز در این حوزه تحت اراده این اقلیت نیست. این تعداد از جمعیت در این حوزه انتخابیه بزرگ صرفا یک رای بالای کیفی است و در مقابل حدود 130.000 هزار رای در کل این حوزه اقلیت است. از طرف دیگر عدم فعالیت احزاب در سطح کلان و شهرستان، دو دستگی و ضعف مفرط در جریان و برخی رهبران نزدیک به این طیف به صورت مشخص در شهرستان به همراه عدم حضور چهره های ملی و با ظرفیت در انتخابات و هم چنین برخی فرصت های نابرابر و غیر رقابتی در انتخابات و در نهایت ترویج گرایش های قومی از سوی برخی فعالان سیاسی در سپهر سیاسی و اجتماعی شهرستان و استان سبب می شود شاهد خروجی های دیگری باشیم.
مشابه همین تناقض در انتخابات شورای شهر نیز وجود دارد در آنجا نیز به جهت خارج شدن شورا از مسیر واقعی اش و نگاه قومیتی صرف از یک طرف و از طرف دیگر عدم حضور نمایندگانی از همین طیف به صورت برنامه ریزی شده و با برنامه سبب شده است این انتخابات و خروجی های آن نتوانند عملکرد رضایت بخشی داشته باشند. با این اوصاف بخشی از ایراد به نیروهای جامعه مدنی بر می گردد که تاکنون در این حوزه فعال نشده اند. حضور و عملکرد ضعیف یک زن و یا یک دانشگاهی در دور قبل هرگز نباید به پای این گروه نوشته شود . دست مردم در همین انتخابات شورای پنجم خالی بود ولی باز می توان رای منفی به تمام اعضای قبلی شورا را نیز نوعی اعتراض حداقلی تعبیر کرد. تلاش های اندکی در این دوره برای آغاز یک حرکت شروع شد که نتوانست ره به جایی ببرد که این تلاش ها بیشتر دم انتخاباتی بود و ظاهرا بعد از انتخابات نیز تعطیل شدند.
نکته دیگری که در تکمیل دو پاراگراف قبلی باید اضافه کرد نادیده گرفتن و تلاش برای حذف خواسته های این طیف و استعداد ها از سوی صاحبان قدرت از یک طرف و از طرف دیگر ترویج سیاست های بعضا پوپولیستی و یا ملوک الطوایفی بویژه در دوران طولانی نمایندگی محمد موحد در شهرستان کهگیلویه و عملکرد او است.
در آینده و در مناسبت های مختلف به بررسی بیشتر این طبقه و آسیب شناسی آن در حوزه شبکه های اجتماعی، فعالیت های مدنی و هزینه های محتمل، مصرف گرایی و معضل بیکاری، مهاجرت نخبگان از این شهر و ...خواهم پرداخت.
**ایده این مقاله و پرداختن به این موضوع بعد از سمینار «سیر تحولات حکومت در خاورمیانه» در دانشگاه یاسوج و صحبت های دکتر علی مختاری پیرامون نقش طبقه متوسط در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان یک مسئله شکل گرفت .
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- مکاتبه تاجگردون با وزیر دادگستری درباره قوانین قاچاق و تعزیرات
- لایحه موضوع دوتابعیتی فرزندان مسئولین چیست؟!/ دلایل تاجگردون برای رای منفی به این طرح
- پیام تسلیت دبیر هیات دولت در پی درگذشت شاعر هماستانی
- پیام تسلیت استاندار اسبق استان های لرستان و کهگیلویه و بویراحمد در پی درگذشت استاد فریدون داوری
- موفقیت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی در جشنواره رسانه ای بانوان کشور
- انتصاب معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش گچساران+ جزییات
- معاون بیمهای تامین اجتماعی گچساران منصوب شد+ حکم
- پیام تسلیت استاندار در پی درگذشت شاعر هماستانی
- معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- «نادر منتظریان» در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
نظرات ارسالی 9 نظر
ضمن سپاس از محسن جان position درسته
پاسخمحسن جان عالی بود
پاسخدرود بر شرف محسن خرامین که واقعیت با قلم زیبایشان بیان کردند، جوانان دهدشت چه از لحاظ تفکر،و چه از لحاظ هنر، شعر .ادبیات همیشه نه یک پله،بلکه ده پله جلوتر از جوانان دیگر شهرهای استان و منطقه هستند،ولی متاسفانه،نمایندگان کهگیلویه بخصوص،موحد و بزرگواری نه تنها برای این جوانان کاری نکردند،بلکه در حقشان ظلم کردند
پاسخبسیار بسیار تحلیل عالی و مبتنی بر واقعیت های عینی بود، تحلیل بسیار خوب و هوشمندانه ای بود...درود بر شما
پاسخجامعه هنری درتمام ادوارموردبی مهری قرارگرفته درزمان اقای موحدایشان مطلقا کاری به جامعه هنری نداشته ودرگیرارباب ورعیتی همیاری قاچاچیان و.............بود و دادن امتیاز اب رودخانه هامان به خوزستان مصداق همان مثل معروفی که امیراحمد تقوی روحانی برجسته شهرمان زد .بزرگواری مطلقا باهنربیگانه بودوان رادرک نمی کردوبعضاباان مخالف بودوان راخلاف ارزشها می دانست دردوره سردارهاشمی درشب های شعربلادشاپورمشاورهنری انتخاب ووعده های سرخرمنی به هنرمندان دادکه تاکنون اتفاق خاصی نیفتاده همه این اقایان برای هنرمندان کاری نکرده اندواین هنرمندان بوده اند انها رابه صفوف خودکشیده وخواسته شان رامطالبه کرده اندجامعه هنری شهرمابادست خالی کارهای بزرگ کرده ومیکنندخودجوش هستندوقطعااگردستی یاری رساندکارهای بزرگ می کنندانتخابات مجلس بارییس جمهوری درشهر مافرق داردوبانی ان بزرگان اصلاحاتندکه شرح ان دراین مجال نم گنجدمابااتحادجامعه هنری مان درراستای همدلی وهم اندیشی وبرنامه های متنوع میتوانیم به این رشدوتعالی جهت داده ودراحقاق حقوق خودوجامعه گام مثبت برداریم غیرازهنرکه تاج سراهل عالم است بنیادهیچ منزلتی جاودانه نیست
پاسخاصلا بزرگواری الفبای هنر را میداند؟
پاسختبعیضی که موحد در کهگیلویه بوجود آورده بود و بی تفاوتی موحد به جامعه هنر و هنرمندان، بها دادن به خوانین و کدخداها و فامیل خودباعث شد جوانان و هنرمند نسبت به بزرگواری تند رو و پایداری بی تفاوت باشند،ولی باوجود همین تندروی بزرگواری به هنر علاقه داشت متاسفانه مدیران ارشاد دوره زمام داری بزرگواری به هنر علاقه ای نداشتند
پاسخدرود بر محسن،وقلمش،عالی بود،
پاسخجالب بود دست مریزاد نگاه دقیق و موشکافانه ای بود باید به این موضوعات اساسی بیشتر پرداخته شود
پاسخ