تداوم انشقاق و اختلافات درون گروهی اصولگرایان/ بازگشت اصولگرایان به نقطه صفر

تداوم انشقاق و اختلافات درون گروهی اصولگرایان/ بازگشت اصولگرایان به نقطه صفر

تشتت و انشقاق بار دیگر گریبان اردوگاه اصول‌گرایی را گرفته است؛ بعد از گذشت یک ماه از انتخابات، اختلافات سرباز زده و هر جریانی از این اردوگاه ساز خود را می‌نوازد. اکنون اختلاف بر سر ارثیه 16 میلیون رایی است که گروه‌های اصول‌گرایی هر کدام سعی دارند آن را به سود خود مصادره به مطلوب کنند. اگر چه جمنا سعی دارد آراء 16 میلیونی را به عنوان یک دستاورد و سرمایه سیاسی به نام خود ثبت کند، اما امروزه کم نیستند جریانات و افراد شاخصی که اتفاقاً مسئولیت شکست اصول‌گرایان و در پی آن بازتولید انشقاق را متوجه جمنا می‌دانند. البته اختلاف درون گروهی اصول‌گرایان در آستانه و حین انتخابات یک ماه پیش به عنوان زخمی کهن در این اردوگاه محرز بود، اگر تا حدودی وجوهات آن پنهان باقی ماند، تنها به دلیل شرایط خاصی بود که ورود ابراهیم رئیسی بر آن سایه افکنده بود.

شکست انتخاباتی یک ماه پیش اصول‌گرایان که در ادامه شکست‌های متوالی این جریان در سال‌های گذشته بود، اکنون برخی از عقلای آنها را به این صرافت انداخته است تا به بازاندیشی و آسیب‌شناسی از این ناکامی‌های بزرگ دست زنند. طبیعی است هر گونه سیاست‌ورزی و عمل‌گرایی اصول‌گرایان در این زمینه که با تغییرات و تجدیدنظرطلبی‌های گسترده همراه خواهد بود، در واقع محل تحریر نزاع نیز خواهد بود. تا اینجای کار، حذف زعامت جمنا به عنوان کارگروهی که خط‌و‌مشی این اردوگاه را بر عهده داشت و همچنین رجعت به سوی عقل‌گرایانی که در سنت و گذشته اصول‌گرایی قرار داشته‌اند، در دستور کار آنها قرار گرفته است.

چرایی شکست و بازتولید بحران انشقاق

بدون تردید دور شدن اصول‌گرایان از آرمان‌های اولیه باعث ریزش رای آنان در انتخابات‌هایی بوده که تنها شکست را متوجه آنان کرده است. اصول‌گرایان دچار اغتشاش هویتی و سیاسی شده‌اند؛ حال اصول‌گرایی با افراد تعریف می‌شود، در واقع این افراد هستند که باید نسبت خود را با اصول‌گرایی تعریف کنند. نمونه روشن آن هم به‌حاشیه‌رفتن نهادهای مهم اصول‌گرایی نظیر جامعتین است. جامعتین از پیشگامی در جریان اصول‌گرا کاملا به دنباله‌روی افتاده است. ادامه این رویکرد باعث کاسته‌شدن وزن سیاسی، ارزشی و اعتقادی اصول‌گرایان و پرشدن این خلا با قدرت‌گرایی و فرصت‌طلبی و پوپولیسم شده است. از طرف دیگر، این اغتشاش هویتی و سیاسی به اغتشاش و تناقض رفتاری نیز انجامیده است. برای مثال، توسل به خوانندگان زیرزمینی برای اصول‌گرایی فاجعه خلق کرد و این جریان در تبیین این روش اینگونه متهم شد که کسب رای به هر قیمتی ارزش دارد. جریانی که برای رسیدن به قدرت به بازی‌های پوچ اتکا کرد و سوی سلبریتی‌ها فرو غلتید. از طرف دیگر اصول‌گرایان قدرت نرم خود را که در ارزش‌های فرهنگی و دینی نهفته به فراموشی سپرده و به ساختارهای قدرت و رانت‌های سیاسی چسبیده‌اند.

در ظاهر وحدت ایجاد شده است

بسیاری از فعالان سیاسی اصول‌گرا امروزه معتقدند که شکست سنگینی که متوجه این جریان در دو انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا شد، حاصل مشی‌ای بود که جمنا آن را طرح‌ریزی کرد. ابوالقاسم رئوفیان با بیان اینکه حزب اسلامی ایران‌زمین به جمنا نپیوسته بود به «ابتکار» می‌گوید: ما ساز و کار جمنا را از ابتدا همراه با اشکالات فراوانی می‌دیدیم و تذکرات فراوانی نیز در این مورد داده بودیم، اما متاسفانه تذکرات هم موثر واقع نیفتاد و خروجی آن نیز از نظر حزب ما قابل قبول نیست و معتقدیم نمی‌تواند اجماع همه طیف‌های اصول‌گرا را به همراه داشته باشد. دبیر کل حزب اسلامی ایران‌زمین با بیان اینکه اغلب 5 نفر از منتخبین جمنا که پایداری‌ها را نمایندگی می‌کردند مورد تایید طیف‌های معتدل اصول‌گرایان نبود، گفت: طیف‌های اصول‌گرایی که از ابتدا با جمنا حرکت کردند و همراه بودند امروز از این نتیجه خشنود و راضی نیستند اما به لحاظ تعهداتی که دارند اگرشده به ظاهر هم حفظ وحدت می‌کنند و این وحدت هم در حقیقت وحدت ظاهری است. این فعال سیاسی اصول‌گرا با بیان اینکه ما در بهمن‌ماه انصراف خود را از جبهه ایستادگی ایران اسلامی اعلام کردیم و به عنوان اعتراض به تصمیم جبهه در پیوستن به جمنا بدون رعایت قواعد و ضوابط یک کار تشکیلاتی و نادیده گرفتن الزامات منشور مصوب جبهه از آن کناره‌گیری کردیم، افزود: به نظر ما همه طیف‌های اصول‌گرا از نتیجه جمنا رضایت ندارند و از همان ابتدا مشخص بود که خروجی جمنا نشان‌دهنده غلبه تفکر پایداری‌ها و یکتایی‌هاست و احزاب معتدله اصول‌گرا مانند جبهه ایستادگی ایران اسلامی و احزاب معتدل اصول‌گرا امتیازی را کسب نخواهند کرد و در حقیقت اجازه کسب امتیاز به آنها نمی‌دهند. او در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است این اتحاد ظاهری که شما از آن نام‌ بردید در ادامه به تفرقه میان اصول‌گرایان تبدیل شود، گفت: از ابتدا همه اصول‌گرایان با جمنا به اجماع نرسیدند و این دور از تدبیر است که همه احزاب اصول‌گراها همه تخم‌مرغ‌هایشان را در یک سبد قرار دهند. در انتخابات سال ۹۲ هم جبهه ایستادگی به طور مستقل نامزدهای شوراها و نامزد ریاست‌جمهوری را معرفی کرد و اتفاق خاصی هم نیفتاد. اصول‌گرایان در انتخابات مجلس ۹۴ طعم تلخ شکست را چشیدند. چرا باید از یک سوراخ چندین‌بار گزیده شویم.

نگاه اصول‌گرایان منجر به جذب مردم و نسل جوان نخواهد شد

حمیدرضا ترقی عضو حزب موتلفه اسلامی پیرامون نتایج انتخابات 96 و بررسی علت عدم موفقیت اصول‌گرایان در جذب حداکثر آراء می‌گوید: مهمترین چالش اصول‌گرایان با قشر خاکستری جامعه است که نه حرف اصول‌گرایان را می‌فهمند و نه چندان پایبند به اصول و مبانی انقلاب هستند و ذائقه آنها با جریان ما متفاوت است. وی افزود: وقتی که مشارکت حداکثری در کشور رخ می‌دهد و این قشر وارد عرصه رقابت‌ها و تاثیرگذاری در انتخابات می‌شوند، رای‌شان با ذائقه اصول‌گرایان چندان قرابت و نزدیکی ندارد، یکی از مهترین کارهایی که برای این قشر باید انجام شود همان تحقق مردم‌سالاری دینی است، به این معنی که تا مردم به لحاظ اعتقادی و دینی تقویت نشوند و پایبند به مسائل و مبانی دینی نشوند رای آنها اثری نخواهد داشت. ترقی با تاکید بر اینکه ما هنوز یک تعریف مشخصی برای شادی اسلام در جامعه نداریم و اصلا هیچ سازوکاری برای شادی مردم متاسفانه طراحی نکردیم، اظهار کرد: به‌نظر می‌رسد که در این راستا هم به گفتمان‌سازی جدی و هم توجه به این نوع نیازهای مردم نیاز داریم؛ مثلا بحث نگاه اصول‌گرایان به شادی در اسلام است، جشن‌های ماهم با روضه همراه هست این طبیعتا منجر به جذب مردم و نسل جوان نخواهد شد بنابراین به نظر من مهمترین کاری که اصول‌گرایان باید انجام بدهند تلاش برای دین‌مدارتر کردن مردم است و از طرفی هم برای نیازهای واقعی و صحیح مردم برنامه و راهکار مشخصی را بتوانند طراحی و ارائه کنند.

جریان اصول‌گرا احساس نیازی به بازنگری در شیوه و عملکرد خود نکرده است

علی تاجرنیا فعال سیاسی اصلاح‌طلب درباره دلایل ناکامی گفتمان اصول‌گرایی به عوامل داخلی این جریان و مولفه‌های خارجی اشاره کرد و به «ابتکار» گفت: واقعیت این است که طی دهه‌های گذشته، برخی نهادها با تفسیر خاص از قانون و نظارت، نوعی رانت و تبعیض برای برخی جریان‌های سیاسی را به وجود آورند. این موضوع باعث شد در بسیاری از انتخابات جناح اصول‌گرا از رقبای اصلی خود نگرانی نداشته باشد، جریان اصول‌گرا در آزمون جدی رقابت انتخاباتی محک نخورده و احساس نیازی به بازنگری در شیوه و عملکرد خود نکرد. همچنین نگاه مقلدپرور که حتی از سوی بدنه این جریان نیز مورد نقد است از دیگر عوامل ناکامی اصول‌گرایان در این دور از انتخابات بود. از سوی دیگر طی سال‌های گذشته استراتژی جناح اصول‌گرا عمدتا بر مبنای نفی جریان مقابل و رقیب بوده و این جریان با برچسب‌های متفاوت سعی کرده از این طریق هویت‌یابی کند. مجموع این عوامل دگردیسی و تغییر در این جناح را مشکل ساخته است. در انتخابات اخیر این جریان وقتی تصمیم می‌گیرد به بدنه جامعه و هنرمندان رجوع کند به دلیل عدم شناخت، به بدترین شکل ممکن این تصمیم را عملی می‌سازد. تاجرنیا ادامه داد: اگر اصول‌گرایان می‌خواهند در سپهر سیاسی ایران تاثیرگذار باشند، باید در استراتژی‌های خود بازبینی کنند؛ و گرنه جریان تندرویی که هیچ هویت و شناسنامه سیاسی نداشته و در دوره‌ای هم به مدد همین جریان اصول‌گرایی توانست بر کشور حاکم شود، به نوعی به عنوان بدل جریان اصول‌گرایی در اذهان عمومی شناخته شده و اصول‌گرایان سنتی هم با همین روش از عرصه سیاست ایران طرد خواهند شد. به نظر می‌آید این موضوع برای جریان های اصیل و ریشه دار اصولگرایی زنگ خطر است. این فعال سیاسی درباره استراتژی سیاسی اصول‌گرایان پس از انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم گفت: انتقادهایی که این روزها از سوی بخشی از اصول‌گرایان به روش و منش این جریان مطرح می‌شود، نوید بخش تغییر است. کور سوی تغییر در این جریان که پیش از انتخابات و با شکل گیری جمنا دیده شده بود باید ادامه یابد و تغییرات باید در همه سطوح مدیریتی و سیاسی خود را نشان دهد.

عبور از اشخاص معتدل و زعامت تندروها

از سوی دیگر، تحلیل‌گران سیاسی اصول‌گرا معتقدند که مهم‌ترین آفت این جریان عبور از اشخاص معتدل و رجوع به افراد تندرو بوده است. برخی از فعالان این جریان می‌گویند سازمان رای اصول‌گرایان با عناصر جدید تغییر می‌کند. تغییر چهره به معنای معرفی شخص جدید به هر قیمتی نیست. بلکه شخص جدیدی که بتواند در بدنه اصول‌گرایان نفوذ کند و از مراتب پایین رشد کنند. بدون تردید دوری و کناره‌گیری افراد موثری چون علی‌اکبر ناطق نوری و علی لاریجانی از لیدری در جریان اصول‌گرایی، ضربات سختی را بر پیکره آنان وارد ساخته است. به همین دلیل است که امروزه بسیاری از کنشگران و فعالان درون این جریان معتقدند که تنها راه نجات اردوگاه اصول‌گرایی رجعت دوباره به اعتدال‌گرایانی چون ناطق و لاریجانی است. تحلیل‌گران اصول‌گرا معتقدند که با چهره‌های نوین، علمی و کار آمد، دور کردن نیروهایی که در انتخابات گذشته تایید یا رای لازم را می‌تواند به اغمایی که اصول‌گرایان در آن گرفتار آمده‌اند، کمک کند.

منبع: ابتکار

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها