-
فریدون داوری در چهار پرده
فضلالله یاری
-
کوچ ابد مرد ادب ایل و فریدون فرهنگ
سید غلام بلادی
-
یاسوج؛ شهری که شیخ شاخصش پیشهزن بود!
محمد مختاری
-
جزای نیکی جز نیکی نیست
جبار چراغک
-
زیبایی بر بستر فاجعه
سید غلام بلادی
-
«لذت وقیح»
امراله نصرالهی
-
زنان و دولت چهاردهم
سیده فرزانه آرامش
-
شاقول اصلی در ماجرای قتل دکتر داوودی
فضلالله یاری
-
در این محنتسرا نابههنجاران و کج روان بزرگ شمرده شدهاند
پریچهر زعیمی
-
بیوه زنان
آفتاب افریدون
سرنوشت «آتناها» نتیجه کمکاری چه کسانیست؟
امروز آتنا، دیروز ستایش، داستانی دنباله دار و دردناک که در شبکه های اجتماعی دست به دست میشود و از دست می رود.
داستانی که این روزها به برکت فضای مجازی همه از آن با خبریم و همدردی میکنیم و گاه اظهار نظر.
ولی نکته اینجاست در همین شهر کوچک خودمان چند آتنا و ستایش طعمه چنین رفتارهای ناشایست شدند و خانواده ها از ترس آبرو سکوت کردند؟
چه نوجوانانی، به واسطه عدم آگاهی برچسب های بی بند و باری و بی قیدی خوردند؟
دخترانی که برای لحظه ای دست مادرشان را رها کردند و هنوز در آتش نگاههای شرربار جامعه میسوزند.دخترانی که به واسطه احساسات معمول سنشان و نا آگاهی از فضای پیش آمده به بیراهه رفتند و حکمشان ازدواج با کسی بود که هیچ شناختی از او نداشتند و بدتر اینکه در چشم مرد منتخب یک زن ناشایست جلوه میکردند که نتیجه این حکم طلاق بود و بعد ...
تنها یک نگاه اجمالی به روند تجاوزها و به قول عامه بی بندباریها در همین مرز محدود خودمان میتواند آتناها را به حاشیه بکشاند. در جامعه ای که همه چیز هست و همه چیز انکار میشود.
در جامعه ای که روابط نامشروع هست، دوست پسر و دختر هست، فرزندان نا مشروع هست، سیستمهای به کارگیری زنان از راه استفاده های جنسی در مشاغل مختلف هست...
ولی وقتی دوربین رسانه ملی ما به سراغ مردم در پارکها و اماکن عمومی میرود جز خوشی و خوبی و شادی چیزی به زبان نمی آید. انگار مردم هم یاد گرفته اند دردهایشان را سانسور کنند. آری در این جامعه همه چیز خوب است، مشکلی نیست، و این همه بی اخلاقی و آمار بالای طلاق دروغ محض است!
در جامعه ای که یک سند معتبر جهانی به واسطه زد و بندهای سیاسی و برای ضربه فنی کردن جناح مخالف از مرحله اعتبار ساقط میشود، در جامعه ای که علنی ترین و واقعیترین تمایل انسانی یعنی خواسته های جنسی کاملا محکوم و زشت تلقی میشود، در جامعه ای که شبکه های مجازی که نه با حمایت دولت که به واسطه پیشرفتهای دنیای مجازی مسئول آموزش فرزندان ما شده آن هم به صورت جسته گریخته و ناقص، و در کنار آن رسانه ما تنها وظیفه اش این شده که شبانه روز در گوش والدین رجز خوانی کند که وامصیبتا، مواظب باشید، آگاه باشید، خواسته های جسمانی فرزندان شما کار دشمن است، توطئه بدخواهان است ...
دیگر چه نیاز به گفتن است که در این آشفته بازار، کودک من از خانه که بیرون میزند، دلهره بازگشتنش آزارم ندهد که نکند به سرنوشت آتناها گرفتار شده باشد.
اینجاست که بجای نشر داستان آتنا باید به علل وقوع آن پرداخت.
سوال اینجاست:
چه کسانی مقصرند؟
پدر و مادر ؟ همان هایی که چشم و گوش بسته تربیت سنتی خود هستند و اخبار جهان و کشورشان را جز با سانسور نشنیده اند و شبانه روز رسانه کشورشان جامعه ای اخلاق مدار و دین مدار و زیبا برایشان ترسیم کرده است؟
مسئولین؟؟ همان هایی که درگیر زد و بندهای سیاسی و منافع حزبی خود هستند و القای آرامش جامعه از طریق رسانه سانسورچی وظیفه شرعی و عرفی آنهاست؟
و اما رسانه ما؟؟؟ همان رسانه ای که از بودجه این ملت برنامه هایی سرشار از مهران مدیری ها و احسان عالیخانی ها میسازد تا دموکراسی و نقد جامعه را در بوق و کرنا کنند که به به و چه چه ،چه طنز فاخری که چنین مشکلات مارا هر شب برایمان لبخندی میکند به کاممان شیرینتر از عسل؟ یا احسان علیخانی با آن دلسوزیها و نوع دوستیهای جالب و دیدنی اش، همان انسانیتی که مانند قرص مسکن برای تن سرطانی جامعه ماست، که جز تسکین چند لحظه ای چیزی در بر ندارد و هرگز توانایی راه یابی به عمق درد این تن رنجور را نخواهد داشت.
این رسانه آرمان گرا و ایده ال ما چند ساعت برنامه آموزشی برای تربیت نوین و رویارویی این نسل با واقعیتهای موجود دارد؟
این رسانه به منزله مسکنی است برای تن رنجور این جامعه آفت زده سر به زیر برف فرو برده ، که درد را میپوشاند و غده ها آرام آرام و بی صدا رشد میکنند و میشوند متجاوز ستایش، میشوند قاتل آتنا، میشوند درد و بغض و شرم و غصه در گلوی پدر و مادر ها.
مقصر کیست؟
من که سکوت کرده ام
تو که سکوت کرده ای
و این داستان ادامه دارد...
نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.
- 1 پیام تسلیت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پی درگذشت فریدون داوری شاعر آئینی و انقلابی
- 2 پذیرش ۴۹۰ دانشجو معلم در دانشگاه فرهنگیان کهگیلویه و بویراحمد طی امسال
- 3 نقش میدان گازی مختار بویراحمد در رفع چالش ناترازی انرژی
- 4 پذیرش بیش از دوهزار دانشجو در دانشگاه آزاد یاسوج طی سال تحصیلی جدید
- 5 تدوین برنامه توسعه و پیشرفت کهگیلویه و بویراحمد
- 6 باند مالخران در دام پلیس کهگیلویه
- 7 کهگیلویه و بویراحمد تنها استان فاقد مجتمع فرهنگی کودک و نوجوان
- 8 تخریب ۵۰۹ فقره ساختوساز غیرمجاز در کهگیلویه و بویراحمد
- موفقیت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی در جشنواره رسانه ای بانوان کشور
- انتصاب معاون آموزش متوسطه آموزش و پرورش گچساران+ جزییات
- معاون بیمهای تامین اجتماعی گچساران منصوب شد+ حکم
- پیام تسلیت استاندار در پی درگذشت شاعر هماستانی
- معاون فرهنگی و اجتماعی معاون اول رئیس جمهور در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- «نادر منتظریان» در گذشت شاعر و ادیب هم استانی را تسلیت گفت/+متن پیام
- رونمایی از ۱۲ کتاب جدید در شهرستان کهگیلویه/ از«آیین آزادگی» تا«سلطه نمادین علیه زنان» و «دلنوشتههای جادهای استان»
- استاندار: زیرساخت های حفاظت از جنگل های کهگیلویه وبویراحمد افزایش یابد
- طرح کاهش تعرفه واردات خودرو در صحن مجلس
- فرماندار دنا: مدیران خسته و بینظم را محترمانه بدرقه میکنیم
نظرات ارسالی 3 نظر
درود بر شما همه ما مقصریم همه کسانیکه سکوت می کنند همه کسانیکه موجب مرگ مهربانی شده اند همه کسانیکه قاتلان مروت و جوانمردی هستند همه مامقصریم
پاسخبا سلام واقعا درد جامعه را درست تشريح كرديد اما بايد به اين باور برسيم جداي از آتناها دختران بالغي كه داراي عقل و هوش و انتخاب هستند چرا به راهي ميروند كه حداقل پنجاه درصد مقصر اين راه هستند شايد براي اولين بار چند شب پيش مسيري را پياده مي رفتم و صحنه هايي را مي ديدم كه بدون شك قاتلين آتناها در دامان آنها بزرگ ميشود دختر حوا مقصر آدم نيست مقصر تويي كه آدم در دامان تو پرورش مي يابد و به چنين راه هايي مي رود كه سرانجامي جز فلاكت بدبختي پيش روي ندارد دختر حوا مقصر آدم نيست مقصر رفتارهاي زننده تو هست كه در شان يك پرنسس نيست و توانايي پرورش يك مرد را نداري دختر حوا مقصر آدم نيست مقصر پريشاني أفكار تو هست هر چند كه مقصر تو هم باشي دليلي بر تداوم بي بندباري و ارتكاب جرم از طرف فرزند آدم نيست كاش به جاي پرسه زدن در حيات هاي خلوت خيابان ها و كوچه ها و شبكه هاي اجتماعي روي به انسانيت مي آورديم كاش به جاي به تاراج دادن عشق انسانيت و شرف را درسي جاودانگي مي كرديم ما فرهنگ را در بوق و كرنا كرده ايم اما فقط نوع پوشش را يدك مي كشيم. ادعايي پوچ كاش ما مردان انسانيت را به پيشاني دخترانمان برچسپ ميزديم تا پسرانمان هميشه با نگاهشان در چشم ها تداعي ميشد كه اينقدر در اين وحشي گري هاي مظلوم نما كه بر وضعيت جامعه ما بصورت پنهاني با روابط نادرست سايه افكنده گم نشويم كاش ميشد در محيطي صميمي و عاري از نگاه هاي زهرآلود بي رحمي و كثيف ، عشق را نهادينه كرد
پاسخآفرین بر قلم گویای شما ... در مورد قصور مسئولین اشارات قلم مختصرتر از بزرگی وخامت واقعیات بود
پاسخ