از اخلاق گذشته، حق است و سهم استعداد ما...

از اخلاق گذشته، حق است و سهم استعداد ما...

پيرامون بداخلاقي تخريبي اخير عليه چهره ي فاخر استاني ، نماينده ي مردم تهران در مجلس

بي شك امروزه در كشاكش اخبار پر تنوع و جهاني، كه چون بمباراني بر سر سايه نشستگان فضاي مجازي ريخته مي شود، تا هٓم و جرياني قوي در پس خبري نباشد ، خبر هرچقدر هم مهم ، در اين سيلاب اخبار گم مي شود و كمتر مخاطباني در جريان آن خبر قرار ميگيرند، حال اگر اساساً خبري كه صحت و سقم نباشد و اصطلاحاً خبرسازي شده باشد و در ميان خبرهاي بسيار مهمي كه از اقصي نقاط جهان اين روزها بگوش ميرسد و همه خبر از نوعي ديوانگي بشر ميدهند و هر روز شاهد كشته و زخمي شدن ده ها و صدها مرد و زن و كودك بيگناه كه در خيابان مشغول قدم زدن و يا خريد بوده اند هستيم و تمام روح و روان ما اسير و گرفتار آنهاست ، خبري بي استناد و مبتني بر منطقي ابتدايي و عوامانه، در چند نوبت و هر نوبت چندين لحظه ، چون تغار ماستي فرو ريخته ميشود در فضاهاي عوام پسند مجازي و به يقين عده اي نيز بشدت مشغول كاسه هايش خواهند گرديد . به يقين اهالي كلمه و خبر، از منطق حاكم بر متن خبر و يا تحليل و چينش كلمات آن و پر مسلم ارجاع به حافظه ي متقن خبري خويش براحتي شانتاژيسم حاكم بر اين نوع خبرسازي ها را دريافته و براحتي مهر بي اعتباري بر إن زده و از خواندن ادامه صرفنظر نموده و از وقت خويش بهره ي بهتري ميبرند . اما بيچاره عوام الناس مسحور فضاي مجازي ، همان عده خبرخوان فضاي مجازي كه حدود تحليليشان به خواندن تيتر اخبار و نهايتاً دو سه جمله ي اول و دو جمله ي آخر خبرهاست و به جرقه اي آتش افروز توهم خويش مي شوند . هماناني كه همان اندازه ولوله درجانشان مي اندازد و اي بسا تعدادي شان را نيز از جاي برميخيزاند و شروع به فوروارد كردن هاي مطلع نمايانه ي ! سطح خود مي نمايد . ايشان غافل از اينكه ساده ترين تناقض هاي همان چند جمله را نيز قادر به درك باشند ، بلادرنگ در بيشمار گروه و گعده شروع به خبرپراكني مثلاً داغ خودشان مي نمايند . طبيعتاً اين سطح از مخاطبان فضاي مجازي اگر در ابتدا در مسير قوي خبرسازي منابع خبري قرار نگيرند هرگز مطلع نخواهند گرديد و از چنين حركت خودجوشي محروم خواهند بود . پس منابع خبرساز را بايست نخست شناخت و سپس به كشف علت و علل عمل بيمار گونه و بي اخلاق صفتي شان پي برد كه لاجرم آنقدر طيف بي اخلاقان اين فضا گسترده گشته كه شايد هيچ عاقلي روي بر اين موضع نتابد و جز طلب دعاي براي سلامتي جان و جسمشان ، هر كاري را عبث دانسته و به ره خويش ره سپارد. وليكن ، چونان خورشيد حقيقت ، آنچه پيداست و پر هويدا، كينه توزي حاكم بر اين خبرساز سالاران است كه تن به فرمان حقارت خويش داده اند و چون چشم ديدن اوج گرفتن عقابي تيز بين و چالاك و صريح گوي را ندارند و نداشتند كه چنين خار بر خس خويش مي كشند . ديدن او كه تا پاي به خانه ي ملت خويش گذارد، روي در روي منتخبان ملت شريف به كنگاش نشست و در تكاپوي يافتن راه هاي هموار و سريع براي سعادت مردمانش مي گشت و كمتر از سالي بدل به يكي از شاخص ترين چهره هاي مردمي و يكي از شاخص ترين وكلاي مجلس شوراي اسلامي گرديد و در كمترين زمان در طول تاريخ سنوات مجلس بجز ادوار نخست مجلس پس از انقلاب كه شرايط خاص داشت ،در تركيب هيّئت رئيسه ي مجلس به اقتدار ايستاده بود و هر روز نيز به مدد كياست و صداقت خويش ، معتمدانه تر نيز در اذهان ملت به ثبات و باورها مي نمود و بر عظمتش فزونتر مي گرديد و الله بصيرٌ بالعباد. آنچه اين جماعت دور از اخلاق بعنوان ادله ي خويش برشمرده و مدهوش خبرسازي عاري از اثرشان گرديدند، حول دو موضوع بود كه نخستين آن ، موضع سال گذشته ي ايشان در باب سوال از وزير تعاون و كار و اموراجتماعي و پيشنهاد استيضاح ايشان بود، كه الحمدالله آن اتفاق ميمون و مبارك ، در همان نخستين قدم خويش موفق عمل نمود و قبل از ايجاد هزينه براي مجلس و دولت تدبير و اميد ، كه خود ايشان از حاميان و موثرين شكل گيري اش بود ، به ايجاد اصلاحات عمده و رفع اشكالات وارده بر وزير وقت ، جناب دكتر علي ربيعي گرديد و ايشان در اقدامي ضربتي و بسيجي ، معوقات دستور كاري جا مانده ي خويش را به اجرا دراورده و به لطف خدا يكي از موفق ترين طرح استيضاح هاي ادوار مجلس نيز تحقق پيوست . شرح جزييات امور به تعويق افتاده و چگونگي تحقق آنها در محدوده ي زماني طرح موضوع پيشنهاد استيضاح كه در ظرف زماني كوتاهي نيز محقق گرديد را بي شك پيگيران حقيقي اخبار و دلسوزان رسانه ها بخوبي ميدانند و بسادگي قابل دستيابي است و يقيناً پرداختن به آن موارد از حوصله ي اين بحث خارج است و بجاي اتلاف وقت بر توضيح واضحات و مكررات ، دستمريزادي به كياست دكتر محمد علي وكيلي ، طراح پيشنهاد استيضاح دكتر ربيعي كه چنان دقيق و به موقع و سنجيده بود كه در دستمريزادي ديگر ، وزير كاردان ، با تيز بيني نه تنها از برادر ديني خويش كه رسم اخوت را بجاي آورده بود دلگير نگرديد، كه وقتي حرف و مطالبه ي حقي را پيش روي خويش ديد، گشاده رويانه به استقبال آن رفت و با كسب مشورت مجلس شورا و مجلسيان ، كه وظيفه ي اصليشان شورا و مشورت نمودن و ارايه ي راهكار و قوانين است ، رفته و همچون دو برادر ديني ، همدوش و همراه ، به رفع موانع پرداخته و خدمتي سرفرازانه را تقديم ملت خويش نمود و از همان روز اخوتي زلالتر با مجلسيان ، باالاخص ، جدي ترين برادر ديني خويش در مطالبه ي حقوق ملت كه در منظر حقيران و كاسبان به نوك حمله مقابلش تلقي ميشود به برادري پرداخت ، تا كور شود هر آنكه نتواند ديد اين اخوت اسلامي را و دستمريزادتان مردان درايت و تدبير و سرافرازان پيشگاه ملت و حقيقت . واما نكته ي مهم و ادله ي واهي و حقيرانه ي ديگر اين جماعت خبرساز معلوم الحال ، ذكر نام نزديكان جناب دكتر وكيلي بخصوص فرزند ايشان جناب مهدي وكيلي بيست و شش ساله است كه وي را به چوبه ي دار دهه ي هفتادي بودنش به مسلخ توهم خويش برده اند! واعجبا! اگر در كيش حقيران بيست و شش سال سن كمي است ، با كسب اجازه از جناب دكتر وكيلي ، با صداي غرا و صراحت و صرافت به گوش ايشان ندا ميدهم كه اي برادران كوته نظر ، در آيين مرد پرور و استوار چون كوه دناي ايل و تبار وكيلي ، بيست و شش سال يعني دو برابر سن پدر و عموهايي كه در سيزده سالگي هايشان مرد و مردانه با قطارفشنگ و برنوي شخصي شان ، مردانه در برابر متجاوزين به خاك و ناموس اين مملكت و مردم ايستادند و جانانه پد خندق ها را به استشهاد مردانگي هايشان به ثبت رساندند وبا تمام شدن جنگ ، رشادت هايشان را در سكوت به كسوت خدمت و سازندگي و كسب علم و دانش توامان با عمل برده و تا ماداميكه نفسشان به فضل باريتعالي گرم باشد، رهرو راه و مسير متقن ايل و تبارشان در اين راهوار خواهند بود و چشم بر چشم پر سوز حسودان بسته و گوش بر اين سخنان تهي چو باد هوا نخواهند سپرد و راه درست خويش را محكمتر و متقنتر خواهند پيمود . چو آنكه همين آقا مهدي بيست و شش ساله ، كه از همقطاران نخبگان علمي كشور ، به گواه ليست نفرات برتر كنكور كه همين چند روز پيشتر منتشر گرديد و همه مبهوت فرزندان شهر كوچك و بي نهايت محروم نگهداشته شده اي به نام ياسوج ، كه سرزمين پدري اوست و حدود يك پنجم از ليست ده نفر اول سه رشته ي اصلي كنكور را به خود اختصاص داد بوده . همو كه قريب يك دهه توامان با تحصيل و كسب مدارج معمول دانشگاهي همچو ساير همنسلان خويش ، دوشادوش پدر ، در سالهاي حاكميت حقيران و بگم بگم ها ، در جريده ي تكنوا حق گوي شخصي شان ، شاگردي ها نمود و راه پدر را بخوبي آموخت و در اين گذار پر ثمر تجربي ، كه تكيه بر سفره ي خانواده هم داشت ، به مفهوم كاربردي و عملي و علمي مديريت فرهنگي و سياسي به درستي پي برد در سه سال گذشته كه پدر گرامي ، تمام وقت خويش را صرف أهداف متعالي تر و گستره ي خدمت بيشتر مي نمود ، به همگان اثبات نمود كه از فضل پدر او را چه خوش حاصلي است و الحمدالله . سه سال مديريت همه جانبه و يكتنه ي همين آقا مهدي ، بدون همكاري و همراهي حداقلي پدر ، با همه ي سختي كه بايد مرد عمل و فن باشي تا بداني هر روز انتشار روزنامه اي وزين كه بر همگان سالهاست مستقل بودنش به اثبات رسيده و سرامد مطبوعات مستقل كشور در قريب دو دهه انتشار مداوم و ثابت قدم خويش بوده ، نه تنها كيفيت و تعداد صفحاتش افزايش يافته كه شمارگان و نغز مطالبش، ارزشمندي كتابي روزنما را ، به گواه تازيخنگارانه ي موجود و معلومش به يادگار و افتخار و اثبات آورده است . بر كسي هم پوشيده نيست ، چه برسد جماعت خبرساز و صاحب كرنا كه يد سركشانه شان از هيچ در و ديواري جا نمي ماند و واويلا كه اگر در اين همه سال ، بخصوص اين سه سال گذشته ، از كرامات جايگاه پدر ، ارزني سهم روزنامه مي شد كه براي گذران روزمره اش كه با هزاران مشكل بسان هر روزنامه ي مستقل كه روزانه روبروست ، اين جماعت كه تاكنون هزاران خبر ساخته و در اين فضا پرداخته بودند !! واما، گيريم مدير توانمندي بنام مهدي وكيلي، كه داراي ضامن معتبري چون اعتبار و همه ي آبروي يك عمر خدمت پدر ، كه از ارزشمندترين ضمانت هاست ، فرصت در دست گرفتن زمام اموري را براي خدمت به خلق و هموطن خويش بدست گيرد، بايد بر او احسنت ها گفت كه مگر چه خيري از يك عمر خدمت پدر و جد و ايل و تبارش به او رسيده؟ كه او نيز پاي در اين مسير ميگذارد و ،همچون ساير همنسلان دهه ي هفتادي بي هويت خويش ، در تلاطم واهي و روياي جاز و راك و رنگ و لعاب آنور آب هاي بي هويتي ها نيست !!؟؟ همين آقا مهدي كه تنها چند سال كم سن تر از وزير پيشنهادي دولت دوازدهم براي تصدي وزارت ارتباطات است كه همه مبهوت به به و چه چه هاي جوانگرايي شان ، بخصوص همين طيف خبرساز ، گشته اند ! جناب دكتر وكيلي ، برادرم، به حرمت تمام صداقت و صراحتت كه هميشه الگوي زنده ي پيش روي همه ي ما بوده و خواهد بود و به حرمت تمام جوشش خوني كه از ما بروي تفت خاك جنوب براي حفظ اين عزت ريخت ، حلال نما كه شايد نمي بايست چنين راز عيان ميكردم ، چه كنم كه حكم دل بود و تظلم خواهي از چنين ظلمي كه امثال من خوب ميدانند بر شما روا نيست . اميد كه قامت ايستاده و پر عزت شما ، تحمل سنگ خوردن هايي چنين را هنوزها داشته باشد ، چو كه شما به حكم حقيقت ، هر روز بر مجد و عزت و اوج گرفتنتان افزون ميگردد و بر شمار حقيران خبرساز و سنگ انداز نيز افزوده ميشود . به رسم ايل و تبارمان ، تا مرد مرد نباشد كه كسي به او سنگ نمي زند .

به اميد سربلندي هاي توامان و اخوت هايي اينچنين خار در چشم دشمنان .

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها