نقدی بر اشعار و سروده‌های محلی در کهگیلویه وبویراحمد

نقدی بر اشعار و سروده‌های محلی در کهگیلویه وبویراحمد

سرآغاز باید به عرض خوانندگان این مقاله برسانم که شعر و ادبیات، بخشی از هویت و فرهنگ یک قوم است و بیان کننده و نمادی از ریشه ها و زبان گفتاری و نوشتاری آن است.

بیش از هشتاد درصد ما در این استان به زبان لری سخن می گوییم و شعر و ادبیات ما هم دربسیاری ازمراسمات به ویژه جشن های عروسی به صورت لری سروده و سپس توسط خوانندگان مان باز بصورت لری خوانده می شود، باید به صورت صریح عرض کنم که متاسفانه، تا کنون نه مجموعه شعری زیبا و نه خواننده ای حرفه ای در این بخش نتوانسته ایم در مقایسه با سایر اقوام یا لرتباران ساکن دراستانهای دیگر، رو کنیم یا بسازیم.

به عنوان مثال ما با استان همجوار چهارمحال بختیاری زبان مشترکی داریم و در بسیاری از سنت ها یا فرهنگ ویا دربسیاری از موارد دیگر مثل زبان اشتراکات بسیاری داریم گرچه در تلفظ برخی واژه ها هم متفاوت باشیم ولی می بینیم که شاعران و نویسندگان و یا خوانندگانی در چهارمحال بختیاری بصورت حرفه ای و زیبا ،شعر سروده اند و دیوان شعر دارند و یا برای خوانندگان خود ادبیاتی زیبا و شعرها و سروده هایی با معنی و مفهوم سروده اند و خوانندگان و نوازندگانی مشهور ومعروف را هم در سطح استانی ، ملی ویا جهانی دارند واستان ما متاسفانه نتوانسته، ادبیات و سروده هایی که آنها بر اساس داشته هایشان سروده اند، ما همان داشته ها واشتراکات را داریم به عنوان مثال سروده هایی بر مبنای طبیعت،انسانهای مبارز تاریخی، جنگ ها ی تاریخی، اسب، تفنگ ، چشمه، کوه، کوهسار و زلف یار وعشق و معشوق و موضوعاتی که با هم مشترکیم، آنها توانستند ، نوازندگان و خوانندگان مشهوری مثل مسعودی ها را رو کنند و بر اساس داشته هایشان بسرایند ولی در استان ما نتوانستیم و رو کردیم به اشعار وسروده هایی که من آنرا بند…. نام نهاده ام و نامفهوم و بی معنی نه وزنی و نه قافیه و ردیفی و نه شعری کهن و زیبا ونه شعری و یا سروده ای نو به عنوان مثال چند بیت از این سروده ها را که بیشتر در جشن های عروسی بکار می بریم به عرضتان برسانم ((ای بالم برده اوبالم برده جومه ی یارم مخمل زرده ))یکی از دوستان که نقد می کردیم میگفت به طنز که پس هر دوبالت برده!و یا ((جومه نارنجی تکیت و دیواره سیلت تی چنه )) تکیه ات بر دیواره نگاهت پیش کیست؟ یا بایه بایه و یا موردهای فراوانی که از حوصله ی خوانندگان این مقاله خارج است ومثال بی شمار، اینکه هدف از نوشتن این مقاله این بود که تلنگری وارد شود.

به اینهمه دکتر و لیسانس و معلمان ادبیات پارسی که لرزبان هستند در این استان و یا متولیان فرهنگ در استان و ادارات عریض و طویل در استان و یا خوانندگان محلی که فکری و چاره ای اندیشیده شود.

که بر مبنای داشته ها و طبیعت و حماسه و داستانها و فولکورهای عامیانه و جنگ ها و نمادها بتوانیم اشعار وسروده های زیبا با معنی و مفهومی بسراییم تا خوانندگان این سرودها و یا نوازندگان بر مبنای انها زیبا بخوانند و بنوازند که هم شنوندگان وهم مردم را اقناع کنند و هم اثراتی زیبا و ماندگار بسازیم که به روز باشند و با هویت و فرهنگ لرتباران این استان همخوانی داشته باشند وهم مورد تمسخر وطنز دیگران قرار نگیرد.

واقعا انتظار می رود هم صدا وسیمای استان هم آموزش وپرورش استان هم ادارات فرهنگی و بخش فرهنگی استانداری و سایر نهادهای مسئول چاره ای بیندیشند که بتوانیم دربخش سروده های لری و موسیقی و نوازندگی وخوانندگی لری ویژه ی استان اثراتی با معنی ومفهوم و زیبا بسراییم و بسازیم و بنوازیم وبخوانیم که با هویت وتاریخ وفرهنگ و زبان و ادبیات لری کهگیلویه وبویراحمدی همخوانی داشته باشد و نشان دهنده ی فرهنگ و شناسندن آن به نسل های آینده وسایر اقوام باشد، و در پایان تاکنون ما کدام شاعر یا خواننده یا نوازنده ای را رو کرده ایم یا کدام اثر ماندگاررا؟

*کارشناس مطالعات اجتماعی

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها