عرض شود نقل است که روز کودتای 28 مرداد تیمسار زاهدی همراه عده ای بالای تانکی بودند و تانک آهسته به مرکز رادیو می رفت که برکناری مصدق و حکم نخست وزیری خویش را اعلام کند . بعد از پیروزی کودتاگران هر کسی پست مهمی ،وزارتی ، وکالتی، مدیر کلی میخواست ویا در صدد بدست آوردن پول و پله کلانی بود ، ادعا می کرد که من 28مرداد همراه تیمسار زاهدی بالای تانک بودم . آن تانک ،" تانک ترقی " شده بود و خیلی ها هم ادعای بالای " تانک ترقی " بودن را داشتند .

تا این که یکی از آن طنز پردازان بنام خسرو شاهانی به فغان آمد و نوشت : "آخر مگر بالای یک تانک چند نفر جا می گیرند ؟"

حالا هم این قضیه بر جام همچو حالتی پیدا کرده از یک طرف عوام الناس همیشه بیچاره بالاخره سئوال می کنند چه شد بهبود شرایط زندگی ؟ کو دستاورد دولت جدید؟ حضرات دولتی ها هم میگویند برجام تدبیرودستاورد بس عظیمی است و به حل بقیه مشکلات هم امید داریم و.....

اما اصل قضیه چیز دیگری است که عین همان " تانک ترقی " فوق الذکراست. تریبون داران عبادی - سیاسی مان از مرکزگرفته تا قلعه رئیسی ودیشموک وسوق و بوق و چنگلوا ، آینده و پله های ترقی و اثبات صرات المستقیمی خود را در این می بینند که حتما آخرهرهفته گریزی به قضیه برجام بزنند و نفرین و لعنتی نثار آن کنند و در مورد بیگانگان وفراموش نکردن مجازات " فتنه گران " برحذر وهشداری دهند . خلاصه طعن و لعن این برجام وفتنه گران نقش همان تانک فوق الذکر را پیدا کرده است.

خداوند همه ما را مآل اندیشی (نه مال اندیشی )عطا بفرما " .