زنان و فرصت‌هایی که از کف می‌روند

زنان و فرصت‌هایی که از کف می‌روند
«زنان» مسئله‌ای کهنه اما حل‌نشده این سرزمین است. بطوریکه سخن واحدی از اصحاب قدرت و صاحبان نظر درباره حقوق زنان شنیده نمی‌شود و بر سر مواجهه با مسئله زنان توافقی ملموس نیست. در به وجود آوردن این نارسایی البته چند عامل دخیل و هم‌دست‌اند؛ پاره‌ای تاریخی است، پاره‌ای حقوقی و پاره‌ای نیز اخلاقی – عرفی است. هنوز دامن اختیار و آزادی و دامنه حقوق زنان مشخص نیست. هر کس بسته به نوع قرائت دینی و فلسفه سیاسی و نظام حقوقی که به آن معتقد است حق و تکلیفی برای زنان متصور است. البته این امر خود نیز هم‌محل نزاع شده است و هم عامل نزاع، چراکه هر اندیشه‌ای داشته باشیم هر اندازه منصفانه تا در جایگاه زن نباشیم نمی‌توانیم حقوق عادلانه‌ای را برای او وضع کنیم چراکه عدالت موقوف به شناخت است و شناخت از محققی همدل و تحقیقی همدلانه برمی‌خیزد. ازاینجا می‌توان به عوامل تاریخی و نارسایی حوزه زنان پل زد. از دستاوردهای معرفت‌شناسی و روش‌شناسی جدید، وقع و اشتباه به همدلی است. روش‌شناسان معتقدند شناخت جدید از روش همدلانه برمی‌آید؛ اما واضع حقوق زنان، هیچ‌گاه به‌طورکلی زنان نبوده‌اند. نه‌تنها حقوق، بلکه تدوین فلسفه‌هایی که نظام‌های حقوقی بر آن‌ها ابتنا دارد نیز کار زنان نبوده است. به‌طوری‌که عده‌ای معتقدند از یک نظام معرفتی مردانه، حقوق زنان درنمی‌آید! درواقع این عده معتقدند نظام حقوقی و عمیق‌تر از آن نظام معرفتی مکاتب سیاسی را مردان نوشته‌اند و همه مردانه‌اند. این مسئله نیز حکایت امروز نیست. تا بوده، علم و معرفت مردانه بوده است و بس. لذا ما گرفتار و دربند مفاهیم و حقوقی مردانه‌ایم و رهایی از آن و شکافتن این سقف، نگاهی جدید و طرحی نو می‌خواهد. علت دیگر این امر البته این است که مسئله زنان را مسئله‌ای اخلاقی نمی‌بینیم. نگاه غیراخلاقی و نگاه حقوقی صرف به زنان، نگاهی است که دیگر طرفدار عریان ندارد اما در اذهان همه ته‌نشین شده است و تا این رسوب برچیده نشود، خشونت و تبعیض علیه زنان نیز زدوده نمی‌شود. سخن اصلی این است که حقوق زنان مدعیانی و بانیانی دارد. اگر آنان نیز بلنگند دیگر امیدی به اصلاح نمی‌توان جست. سخن من البته از این هم کوتاه‌تر است، به کوتاهی یک سفر؛ اخیراً رئیس محترم جمهوری به شهر یاسوج سفر کردند. برای ایشان انواع جلسات و دیدارهایی پیش‌بینی‌شده بود و گروهی از اقشار به نزد ایشان رفتند و از مصائب خود گفتند. جالب ماجرا اینجاست که مسئله زنان بازهم مورد غفلت واقع شد و اسیر دستورالعمل‌های مردانه! هر چند معاونتی در ریاست جمهوری و ادارات کلی در استان‌ها متکفل این حوزه‌اند، اما در این سفر صدای آن‌ها از همه کوتاه‌تر بود و فرصتی طلایی را از دست دادیم. رئیس‌جمهور و معاون امور زنان ایشان حضور داشتند که متأسفانه اهتمامی در استان نسبت به امور زنان دیده نشد و این فرصت از کف رفت و رخت بدون تائید ماند و بازهم آبی چرکین! همه خوب می‌دانیم که مصائب زنان در این استان دوچندان است؛ بافت عشایری و نیمه‌شهری، عرف کج‌ومعوج و چه بسیار مسائلی دیگر که مشکلات زیادی برای زنان استان به وجود آورده است. این سفر می‌توانست فرصت مناسبی باشد برای طرح مسائل و مطالباتی که زنان آن را کمترین حق خود می‌دانند که متأسفانه… نبود وحدت و همدلی بی‌بی‌های دیار و بالادستی خودمختار مردان و به‌تبع آن دراز کردن کفچه گدایی از مدیران ارشد برای سهم خواهی بانوان! شاید کتابفروشی و شاید …! چه بسیارند معماران زبردستی که باید مدیرکل راه و ترابری باشند، چه زیبارویان متخصصی که با یک جو همت مدیر دانشگاه و علوم پزشکی باشند، چه بانوان اساتید فن و بیان و اندیشه و حکمت و هنر که باید مدیرکل ارشاد باشند، چه صنعتگران بانو و نمونه و خلاق و دکترین اقتصادی و صنعتی که می‌توانند این حوزه را رهبری کند و ده‌ها چه و چه و چه دیگر که فقط روز زن خوشحال هستند که یک سکان‌دار لوح تقدیری به آنان تحقیر کند. مدیر محترم بانو و عزیز و مشاور خیلی خوب استاندار! این است مأوای با زن بودن. مسیر به گرفتن چند عکس با رئیس‌جمهور و وزیر و وکیل و استاندار نیست، با حضور خود و برای حضور خود، دختران ایل را به قله‌های ایستا و مانای افتخار و رهبری نزدیک کنیم.
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 منوچهر کرمی 1397/9/15 23:43:45

    درود بر خانم حسینی افکار و نظراتتون بسیار عالیه. شهید رجایی

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها