هویت تکواره؛ دری به سوی خشونت‌گرایی

هویت تکواره؛ دری به سوی خشونت‌گرایی
اگر نگوییم مهم‌ترین، اما یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین مشکلاتی که افزون به رنج بشر امروز شده، رادیکالیسم و افراط‌گرایی است که به وسیله آن شخص خود را در ساحتی تک هویتی و در نتیجه باوری برتر و فراتر بر دیگر انسان‌ها قرار می‌دهد. با این برتری یک گام پیش فرا می‌نهد و انسان باورمند به آن به تکاپو می‌افتد و آن نادیده انگاشتن دیگر هویت‌های متفاوت و وابستگی‌های گوناگون بر اساس آرمانی ایدئولوژیک یا نگرشی ناسیونالیستی یا تمدنی و یا دینی برای خود است. وضعی که ذهن و زندگی ما را دستخوش دگرگونی کرده و آسیب‌های جدی را برای زیست انسانی، مداراجویانه و چند وجهی بشر ایجاد کرده است. از آن رو که هویت می‌تواند پرسش یا مواجهه اصلی انسان در زندگی روزمره و مسائل کوچک باشد و پرسش‌هایی بزرگ‌تر را در مورد مسائل مهم زندگی در بر گیرد، پس نداشتن چشم‌اندازی آگاهانه و روشنگری پیرامون آن شکافی عمیق را به وجود می‌آورد که انسان‌هایی به تعداد کم و یا زیاد در نگرش تک‌هویتی فرو می‌غلطند و در این پندار هستند که فکر و باور متفاوت دیگر انسان‌ها را رویارو با خود می‌بینند که باید به ذهن و هویت تک‌نگر آن‌ها بازگردند. در حالی که تامل در آنچه باور و رفتار انسان در تجربه زیستی بشر را شکل می‌دهد مجموعه‌ای از هویت‌هاست که به تعبیر آمارتیا سن نمی‌تواند تنها هویت آن فرد باشد. هویتی تکواره‌ که بارها دیده‌ایم و می‌بینیم که دری را به سوی خشونت‌گرایی می‌گشاید. آمارتیا سن نویسنده و پژوهشگر بزرگ هندی که کتاب مهم "هویت و خشونت" را که بر پایه پژوهش‌های مهم اوست، نوشته، و به تعبیر فریدون مجلسی، مترجم کتاب، از چهره‌‌‌‌‌‌‌‌های نامدار و محبوب عصر ماست، چگونگی مواجهه با هویت خود را در یک پرسش ساده مامور فرودگاه هیثروی لندن این گونه بازگو می‌کند: «چند سال پیش هنگامی که از سفری کوتاه به انگلستان بازمی‌‌‌‌‌‌‌‌گشتم (در آن زمان مدیر ترینیتی کالج در کمبریج بودم)، مأمور مهاجرت در فرودگاه هیثرو، که گذرنامه هندی مرا تقریباً به طور کامل بررسی می‌‌‌‌‌‌‌‌کرد، پرسش فیلسوفانه‌‌‌‌‌‌‌‌ای مطرح کرد که نوعی پیچیدگی داشت. در حالی که در برگه اداره مهاجرت به نشانی خانه من می‌‌‌‌‌‌‌‌نگریست (ترینیتی کالج، کمبریج، منزل مدیر)، پرسید آیا این مدیر، که ظاهراً از میهمان‌نوازی او برخوردار بودم، از دوستان نزدیک من است ... باری، آن مسأله سرانجام حل شد، اما در واقع آن گفت‌وگو یادآور این بود که هویت می‌‌‌‌‌‌‌‌تواند موضوع پیچیده‌‌‌‌‌‌‌‌ای باشد... .» در واقع در پاسخ به پرسش هویت چیست، هم می‌توان پاسخ ساده و یک وجهی و تک هویتی داد و در نتیجه، خود و دیگرانی را از داشتن هویت‌های گوناگون جدا ساخت و روان انسان را دور از تجربه زیستی پلورال و کثرت‌پذیری دانست و گونه‌ای رویارویی را که گریز از مدارا و در نتیجه صلح است و به ناگزیر رو به سوی خشونت‌گرایی دارد، در پیش گرفت. همان گونه که امروز نشانه این رویارویی و چشم‌انداز گرایش به خشونت بیش از هر زمانی دیده می‌شود. هم می‌توان برای پاسخ به پرسش از هویت، تامل بیشتری کرد و برای انسان هویت‌های گوناگونی را پذیرفت که به علت توسعه دانش، چند فرهنگ‌گرایی و ارزش‌های انسانی واجد آن می‌شود و این که اثرگذاری چند سویه مسائل ذهنی و واقعی بر شکل‌گیری شخصیت چند وجهی انسان بیشتر از گذشته است، و سرانجام بهتر می‌توان زیست بر پایه مدارا و صلح‌آمیزی را تضمین کرد و از هویت تکواره و تقابل‌گرایانه دورتر شد.   منبع: نشریه مروارید، سال ششم، دوره جدید، شماره پنجم
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها