مهمترین مانع توسعه در استان

مهمترین مانع توسعه در استان

دکتر عبدالخالق پادیاب*

تعریف توسعه مثل خودتوسعه ،در حال تحول است

برای توسعه یافتن معمولاً از یک فرایند گذار عبور می شود. وقتی می خواهیم از شرایط فعلی عبور کرده و به شرایط جدید برسیم، باید برخی ساختارها،ویران شوند و ساختارهای نو جایگزین کردند، عبور از این فرایند را « گذار » می نامند و این کار "توسعه اقتصادی"، "بدون توسعه وفرهنگی "امکان پذیر نخواهد بود.

می گویند : انسان برای شکوفایی استعدادهایش به " سازمان " نیاز دارد، و سازمان برای رسیدن به اهدافش " به فرد "نیاز دارد و جامعه برای بالندگی اقتصادی – فرهنگی و سیاسی به "فرد سازمان یافته "نیاز دارد . وقتی سازمان عملکرد خوبی خواهد داشت که افراد خود را در "منافع آن" شریک بدانند. و مدیر با ایجاد روابط انسانی و نگاه سیستمی و "شخصیت -علمی – اجتماعی" مقبول، خود را سزاوار مدیریت نشان دهد به گونه ای که بیشتر کارکنان در محاورات خود به این مسأله اقرار نمایند.

می دانیم که فرهنگ و عقلانیت دو "همزاد تاریخی" بشر هستند، و این دو ضریب همبستگی کامل و مثبتی با توسعه دارند. اینکه چرا با وجود این همه سرمایه که در استان در اختیار قرار گرفته است و مدیران زیادی هم آمده اند و رفته اند اماکار بخوبی پیش نرفته است و رونق اقتصادی شکل نگرفته است؟ معمایی جالبی است که باید به آن پرداخته شود. شاید بتوان به دو گونه زیر پاسخ داد :

1- یا خاک مهیا نیست، بذرها پاشیده می شوند، آبیاری می شوند،محافظت می گردند، اما جنس خاک به گونه ای است که بذرها را نابود می کند . در نتیجه جنس خاک باید تغیرکند.

2- یا جنس خاک خوب است بذرها هم پاشیده می شوند، اما بخوبی محافظت نمی شوند،آبیاری نمی شوند ،و به موقع سم پاشی نمی شوند،در یابایدسبک انتخاب "اداره کنندگان" تغیر کندویا باید تحت اموزش ویژه قرار گیرند.

داستان عقلانیت، داستان بلندی است و قصه ما هم غمناک . چرا همه اش اسطوره سازی می کنیم؟ چرا قانون گریزیم و قانون ستیز؟ چرا کسی که خود باید قانون وضع کند و بشدت از قانون و اجرای آن مواظبت کند، خود قانون شکن می شود؟ چرا در ایجاد رفتارهای گروهی و همکاری های دسته جمعی ناتوانیم؟ چرا کارگاههای کوچک بهتر از از کارگاهها و کارخانجات بزرگ کار می کنند؟

چرا منفعت کوتاه مدت را بر منفعت بلند مدت ترجیح می دهیم؟ چرا آستانه تحمل ما پایین است؟ چرا وقتی توان مدیریت نداریم ، نه عذرخواهی می کنیم و نه کنار می رویم؟ چرا همه اش حرف می زنیم و کمتر اهل عمل هستیم؟ بنظر می رسد مشکل ما در توسعه در استان " بحران عقلانیت وفوران احساس وتعصب" است. صاحبنظران در اینکه چه رفتاری عقلانی است، دیدگاه هستی شناسی را مطرح می کنند و سه رویکرد مهم عقلانیت را "اخلاقی " ، "منفعت انگارانه " و "ابزار گرایانه " می دانند.

در " رویکرد اخلاقی " ما زمانی عقلانی رفتار کرده ایم که در مورد هر مساله " بهترین کاری را که می توان انجام داد" ،را انجام دهیم. معیار بهترین کار نیز "اخلاق " است، اما سؤال مهم این است که " کار اخلاقی " چیست؟

آیا کار نکردن ، بی مسئولیتی ،وجدان کاری نداشتن، کار مراجعین را انجام ندادن، تهمت ، بی قانونی، پارتی بازی و دروغ ،کار غیر اخلاقی است؟ اگر هست که حتماهست ،چرا جامعه و سیستم اداری برروی آن حساس نیست؟ کافی است تحقیقی در بین مردم انجام بگیرد تا ببینیم که مردم مسئولین را چقدرمدیرو راستگو می دانند؟

در رویکرد" منفعت انگارانه " رفتار عقلانی، رفتاری است که متضمن منافع باشد، در واقع نوعی رفتار محتاطانه است که بتواند زیان را دفع کند. این رویکرد آنقدر در جامعه و در بین سیستم مدیریتی ما جا دارد که نیاز به توضیح بیشتر ندارد . و در استان به جای آنکه منافع سازمان را در بر بگیرد به منافع فرد توجه دارد. جا دارد که از کارمندان ادارات و سازمانها پرسیده شود که چقدر خود را در منافع سازمان متبوع شریک می دانند؟ و چقدر مدیر توانسته است ضمن دفاع از منافع سازمان و نه خود با "نگاه سیستمی" و" روابط انسانی" در میان همکاران خود مقبولیت و مشروعیت ایجاد کند. چقدر در انتخاب یک مدیر به جایگاه علمی او و مقبولیت او در بین همکارانش توجه شده است؟

و اما در رویکرد "ابزار گرایانه عقلانیت" عقل ابزاری است که ما را در کشف بهترین راههای دست یابی به اهدافمان یاری می کند . عقل ابزاری است که باید آن را بکار بگیریم تا از سریع ترین، کم هزینه ترین، مطمئن ترین و اخلاقی ترین راه به اهداف مان برسیم.

شکی نیست که اگر از "عقل ابزاری" در مدیریت ها و برنامه ریزی ها استفاده می شد،حالا جایگاه استان ما این نبود. اینکه چقدر در طول مدیریت ها، برنامه داشته ایم و افراد را متناسب با برنامه انتخاب کرده ایم و نه برای افراد دنبال" پست" گشته ایم حدیث درازی است.

و اما در حوزه اقتصاد و در تحول و توسعه ، عقلانیت را به سه سطح تقسیم بندی می کنند، " عقلانیت ابزاری"و"عقلانیت آیینی"و"عقلانیت معنی داری"، آنچه مورد نظر ، علوم اجتماعی و اقتصاد است سطح " عقلانیت ابزاری"است . یعنی انتخاب بهترین ابزارها برای رسیدن به یک هدف مشخص مثلاً قصداین است یک برنامه توسعه دو یا چند ساله در استان اجرا شود. باید در میان افراد مختلف بررسی شودبا توجه به شاخص هامناسب ترین وتوانمندترین آنها، برای اجرای برنامه انتخاب شود.

سطح دوم عقلانیت در حوزه اقتصاد "عقلانیت آیینی"است ، به این مفهوم که ما هیجانها، آیین ها ، سنتها و قواعد اجتماعی را آزادانه انتخاب و مراعات نمایم. و این پذیرش و اجرا نبایداز روی اجبار باشد. بنابراین بسیاری از رفتارهای که ما با اجبار قانون و پلیس رعایت می کنیم، عقلانی نیستند. هر چند ممکن است بر اثر مرور زمان تبدیل به عادت شوند مثلاً وقتی مدیری در انتخاب افراد و استخدام انهاهمه موارد را در جهت منافع سازمان چینش می کند بدون اینکه ازدستگاههای نظارتی فرا دستی نگرانی داشته باشد، عقلانی رفتار کرده است اما اگر از ترس دست به کاری قانونی بزند از روی اجبار بوده است.برای اینکه اهمیت این مساله را بدانیم کافی است یک لحظه فکر کنید اگردستگاههای نظارتی نباشند درسازمانها و ادارات چه اتفاقی می افتاد؟یا اگر پلیس راهنمایی و رانندگی نبود،آمد و شد ما در سطح شهر وجاده ها چگونه می بود؟

سطح سوم عقلانیت در حوزه اقتصاد و توسعه " عقلانیت معنی داری"است که اساسی ترین سطح عقلانیت است. یعنی اینکه پیش از انجام هر کاری ، باید "معنی داریش"را سنجید. اینکه بررسی شود که آیا انجام این کار به شما و زندگی شما معنی می دهد یا نه ؟ مثلاً اگر عقلانیت معنی داری، ورود یک فرد را به عرصه های مختلف زندگی توجیه نکند. زندگی فرد فلج می شود. و نمی تواند هیچ تصمیمی بگیرد. بعد از آنکه فرد تصمیم به انجام عملی گرفت ،آنوقت باید براساس دو گونه عقل آییتی و ابرازی رفتار کند. در علم اقتصاد فرض می شود که نظم و قانون ،امنیت را برقرار می کند،استانداردها رعایت می شود، دادگستری بر اجرای درست قانون نظارت داردودر این شرایط است که عقل آیینی و عقل معنی داری مردم را بخوبی توجیه می کنندکه رفتار درست داشته باشند و احساس تعلق و معنی داری در زندگی بکنند.

بنظر می رسد در استان و در حوزه توسعه به لایه های عقلانیت بایدتوجه ویژه گردد ،چون اگر یک لایه مختل باشد لایه های بعدی را نیز دچار اختلال می کند. اکنون شایدمهمترین کار،آن باشدکه استاندار و نمایندگان محترم به گونه ای رفتار کنند که برنامه ها و مدیران و رفتارها با هم تناسب داشته باشند.و برای انجام این کار ،بایدهمه ظرفیت ها لحاظ شود،و در آخر چشم ها راباید شست و جوری دیگر باید دید.

*عضو هیت علمی دانشگاه فرهنگیان

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 15 نظر

  • 1 Felipa 1398/2/12 16:43:30

    عالی قشنگ بود my web page ... <a href="http://www.bisotoonsazeh.com/%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1%db%8c%d8%aa-%d9%85%d8%b5%d8%b1%d9%81-%d8%a7%d9%86%d8%b1%da%98%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d8%b3%db%8c%d8%b3%d8%aa%d9%85-%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1%db%8c%d8%aa-%d9%87%d9%88%d8%b4%d9%85/" rel="nofollow">بیستون سازه آذران</a>

    پاسخ
  • 2 معلم. سینا 1396/9/7 2:38:23

    با سلام. مقاله خوب و پر مفهوم اما کو گوش شنوا. واینکه اصلی ترین مانع توسعه، همون فقر فرهنگیه. ک ی عده وقتی تیم مورد علاقشون میبره تا صبح تو خیابون میرزن خوشحالی و از این کارا اما هموناا ک اکثر بیکارن واسه شغل و سایر نیازای ک ازش محروما این راهپیمایی ها رو انجام نمدن. هر چ کنیم به خود کنیم.

    پاسخ
  • 3 دانشجو 1396/9/5 23:36:30

    دکتر سیسختی درست میگن.اصلا هیچمان به هیچمان نمی اید.جالب است بدانیم که تا حالا مثلا علیه کم کاری ،بی قانونی ،دروغ ،قانون شکنی ،مسئولین ناتوان ،فامیل بازی،پارتی بازی شعار ندادیم ،بنر نزدیم راه پیمایی نکردیم.

    پاسخ
  • 4 معلم 1396/9/5 19:12:31

    مهم ترین مانع توسعه .... است الف.مردم ب.جوانان ج.پیرها د.هیچکدام جواب درست گزینه د میباشد

    پاسخ
  • 5 معلم 1396/9/5 19:11:49

    مهم ترین مانع توسعه .... است الف.مردم ب.جوانان ج.پیرها د.هیچکدام جواب درست گزینه د میباشد

    پاسخ
  • 6 محمدی دانشجوی علوم پزشکی یاسوج 1396/9/5 19:4:54

    سلام باتشکرازحرف هاتون که واقعا حرف دل خیلی ها هست من اگرچه اهل این استان نیستم ولی به نظرم این مشکلات کشور یه هرکس باید ازخودش شروع کنه به خصوص جوانان دراین صورت با وجود افراد مفسد میتوان چراغ امیدی داشت. با ارزوی توفیق برای کسانی که وجدان خودرامقدم میشمارند

    پاسخ
  • 7 محمدی دانشجوی علوم پزشکی یاسوج 1396/9/5 18:58:29

    سلام باتشکرازمطالب خوبتون اگرچه من اهل این استان نیستم ولی با نظرتون موافقم چون به نظرم این مشکلات مخصوص استان شما نیست بی مسئولیتی وعدم تعهد بین خیلی از افراد مسئول مشکل سازاست. من به عنوان یک جوان عقیده دارم که هرکس باید ازخودش شروع کند. بااین وجود اگرافرادکارشکن زیاد باشند بازهم چراغ امیدی باقی میماندوامیدوارم روزی همه به این بینش برسند. با ارزوی توفیق برای انسانهای متعهد زمانه

    پاسخ
  • 8 کارشناس استانداری 1396/9/5 15:48:28

    درود برشما استفاده کردیم اما کو گوش شنوا...خدا باید خودش رحم کنه وگرنه عملکرد خوبی نداریم

    پاسخ
  • 9 بازاری 1396/9/5 8:26:22

    به نظرم مهمترین عامل توسعه نیافتگی استان خود مردم استان هستند که با انتخاب نماینده اشتباه به استان ضربه زده وخواهند زد.

    پاسخ
  • 10 دکتر سی سختی 1396/9/4 22:52:51

    با عرض سلام و احترام به جناب دکتر پادیاب عزیز خوشبختانه تنها چیزی که بشر از کمبود آن شاکی نیست و حتی هر کس ادعای داشتن بسیار آن را دارد , (( عقل )) است . شما کسی را نمی بینید که بگوید من عقل ندارم و یا عقلم کم است , مگر وقتی که به طعنه و یا تلویح بخواهد بگوید من گول خوردم و یا ..... بگمان بنده دنیای مدرن بر پایه قانون , وجدان , نظارت و کنترل ادار ه میشود . همه این ها حاصل جمع , جمعی عقل و خرد و تجربه و علم بشر طی هزاران سال تاریخ است که زمام امور از عقل فردی به عقل جمعی تغییر یافته است و چون در هر مورد خاص نمیشود به عقل جمعی مراجعه مستقیم کرد , لذا روش ها و قوانین مدون شده است که جامعه و فرد , راه و چاه را از هم باز شناسد و کمتر منافع طلبان و .... بتوانند از آن سوء استفاده نمایند . اما در این مورد دغدغه جنابعالی , ما استانی هستیم که ناگهان از زندگی روستایی بسیار ساده و کوچک بدون آموختن راه و رسم تجدد و تمدن به یک جغرافیای جدید حمله برده ایم که نامش مرکز استان است , راه رفتن خودرا گم کرده ایم و مانند کبک هم نمیتوانیم راه برویم . همه چیزمان افراط و تفریط است . در مراسمات عزاداری یک جمعیت چند هزار نفری بدون احساس و تعلق خاطر به مرحوم و خانواده داغدار شرکت می کنیم . در مراسمات عروسی مدعوین چندی هزار نفری در شرکت میکنند و میزبان حتی قادر به پذیرایی از چند صد نفر نیست . نحوه رانندگی مان مانند فراریان از زلزله است . با هم جز با لحن چکش و سندان حرف نمیزنیم . کاسبان ما تصور میکنند بعداز چند ماه کسب و کار باید خانه های چند صد میلیونی و اتومبیل های چند صد میلیونی بخرند و الا ترک کار و تغییر شغل میدهند . بیماران ما در مراجعه به پزشک ابتدا به دنبال جستجوی یک رابطه فامیلی و ... میگردند تا مطمئن شوند مورد توجه ودقت پزشک قرار میگیرند . در ادارات وضع از این هم بدتر است . رابطه و رابطه و رابطه ...... چه باید کرد ؟ عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی !!.. این هم که نمیشود . ما باید الگو داشته باشیم الگوهای صحیح و کارآمد .. قانون جدی , نظارت مستمر , و مناسبات مان باید بر اساس منطق و بدون رو در بایستی ها و قوم گرایی و چشم و همچشمی و تقلید کورکورانه از همسایه و هم قبیله ای و ... باشد . با پوزش از اطاله کلام , این زمان بگذار تا وقت دگر ..

    پاسخ
  • 11 زاهد بویراحمدی 1396/9/4 18:23:31

    ...............اما دروغگو دشمن خداست.دروغ نگوییم تا انسان باشیم ،تاتوسعه وپیشرفت کنیم...مراجعه میکنی به ادارت جهت کار که آقای مدیر من درس تموم کردم اینم روزمه تحصلیم دانشجوی ممتاز قسم میخوره که مجوز اخذ نیرو ندارم پس فردا متوجه میشی تا چندین نفر از بستگان خود را استخدام کرده!آیا ما با این وضعیت توسعه پیدا میکنیم؟

    پاسخ
  • 12 دانشجوی علوم سیاسی 1396/9/4 18:4:59

    در مورد آینده استانمان فقط یک هدف اصیل وجود دارد وآن این که:شکوفا کردن خودمان به صورت انسانهای مسئول مدیر وکامل ولا غیر وگرنه همینطور محرمیم .

    پاسخ
  • 13 جوان بیکار P.h.d 1396/9/4 17:44:58

    نویسنده محترم ,اگر این چنین بود که مدینه فاضله بود! در ضمن به قول استاندار محترم پسرخاله وپسر عمه ها چگونه راهی ادارات ونهادها می شدند !من الان افسوس می خورم که چرا درس خواندم باید به جای درس خواندن می رفتم به فلان نماینده می چسبیدم ! دراستان ما متاسفانه شایسته سالاری نیست بلکه پارتی وفامیل گرایی حرف اول را میزند .

    پاسخ
  • 14 دانشجو 1396/9/4 16:35:55

    این متن از نظر علمی کاملا درست ومنطقی است.اما در کشور ما به هیچ کدام از نکته های گفته شده عمل نمیشود.

    پاسخ
  • 15 فرهنگی 1396/9/4 11:44:3

    با سلام.بحث علمی خوبی است.اما باید مسولین به ان توجه کنند.

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها