نسبت تدبیر به تغییر

نسبت تدبیر به تغییر

جامعه ایران یک جامعه تحول‌خواه شده است. تحول‌خواهی و تغییرطلبی می‌تواند یک فرصت به حساب آید. اگر این تغییرطلبی منجر به اصلاح و ارتقاء کارکردِ نهادها شود، حتما فرصت است. بدیهی ست که برای این امر، اول باید تغییرطلبی فهم و به رسمیت شناخته شود. جامعه‌ای که فرصت صندوق رای را دارد، می‌تواند تحول‌خواهی را به فرصت تبدیل کند. مکانیزم صندوق رای، بهترین روش جهت به رسمیت شناختن تغییرخواهیِ جامعه است. یکی از مشکلات ما در اعتراضات اخیر، عدم انعطاف در مقابل مطالبات جامعه بود. اساسا نهادهای اجتماعی ما هم‌پای تغییرات اجتماعی، متحول نشده‌اند و بسیاری از این نهادها، دیگر توان احصاء نیازهای جامعه را ندارند. به همین سبب در همان زمان، از بحران کارکردی این نهادها سخن گفتیم و آن را مهم‌ترین عامل در انباشت نارضایتی مردم برشمردیم. در واقع، عدم کارآمدی نهادها، منجر به تولید و انباشت مسائل عدیده اجتماعی می‌شود. در کشور ما اما، علاوه بر این، عدم فهم درست منشا این مسائل و عدم پاسخ‌گویی و نقدپذیری باعث شده است که هر مساله‌ای بتواند به راحتی تبدیل به بحران شود. بحران اعتراضات اخیر، در واقع انباشت مسائلِ حل و هضم نشده‌‌ای است که سالیان سال بر دست جامعه غمباد کرده است. اینکه هیچ نهاد رسمی نمی‌توانست خود را پاسخ‌گوی این اعتراضات بداند به همین سبب بود؛ آنان توان هضم این مطالبات را دیگر نداشتند. اکثر معترضان اخیر، متولدین دهه هفتاد و حتی هشتاد بودند. مطالبات نسل جدید، تفاوت ماهوی با نسل های پیش از خود پیدا کرده است. مقابل مطالبات معترضان، اکثر نهادها شوکه شدند چراکه اساسا مکانیزم فهم و حل آن را نداشتند. از همین روی، بسیاری علاقه داشتند مطالبات مردم را گزینش کنند و بعضی از مطالبات را خوب بدانند و پاره ای را بد! و یا اساسا حرف در دهن مردم بگذارند! این یعنی، تغییرطلبی مردم را به قدری دیر فهمیدیم و تدبیر نورزیدیم که اکنون توان شنیدن آن‌ها هم را نداریم. نهادهای ما اگر ظرفیت فهم این تحول‌خواهی ها و تغییرطلبی‌ها را داشت و این مطالبات را می‌شنید، هیچ‌گاه نیاز نبود این مطالبات در کف خیابان جار زده شود. تغییر، تدبیر به‌موقع می‌خواهد. بهترین راه تدبیر و اعمال تحول‌خواهی جامعه، صندوق رای است. حکومت‌ها صندوق‌ها را جلوی ملت می‌گذارند که حاجت به کف خیابان کم شود. وقتی ظرفیت اعمال تغییرات از طریق صندوق رای کم باشد و مطالبات بر زمین مانده نیز زیاد باشد، جان جامعه به لب می‌رسد و باز به کف خیابان می‌آید. در جامعه زنده‌ای که صندوق رای منشا قدرت است، تغییرطلبی یک فرصت برای بهبود کارآمدی و پاسخگویی است؛ مشروط به آنکه بین تدبیر و تغییر فاصله نیفتد. و تدبیرِ صندوق رای، توان اعمالِ تغییر را داشته باشد. اگر تدبیر از تغییر فاصله پیداکند و با تاخیر باشد آن وقت تغییرخواهی منشایاس و عدم پاسخگویی و ‌ناکارآمدی ومقدمه آشوب و تغییرناپذیری حکومت به‌حساب می‌آید فریادی که امروز بایدشنیده شوداگربه فردا واگذارشودخسارت بارخواهدشد بدیهی است که حل مطالبات مردم زمانبرمی باشد ولی رفتارمسئولان بایدبه گونه ای باشدکه اولاامیدآفرین ‌ثانیا همراه صداقت خواهد بود.

*سرمقاله ابتکار
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها