راه عبور از بحران گفتمانی

راه عبور از بحران گفتمانی

ایرانِ امروز، در وضعیتِ خوبی به‌سر نمی‌برد. هر روز یک مسئله یا بحران، درون کشور می‌روید. هر از گاهی نیز یکی از خرده ساختارهای کشور، به مرز فروپاشی می‌رسد. گو اینکه، سال‌ها است که بسیاری از ساختارها، بارِ سربار تحمل می‌کنند!

به همین سبب، یکی یکی امروز مبتلا به بحران می‌شوند و به مرزِ گسیختگی می‌رسند. ساختار مدیریت پولی و ارزی، به طور کلی ساختار اقتصادی کشور، ساختار اخلاقی جامعه و ... هر کدام امروز، تا خرخره گرفتار بحران‌اند. سیاست و فرهنگ نیز حال و روز خوبی ندارند. چند روز پیش همه در اخبار خواندیم و تصاویری را دیدیم که در آن چگونه به بهانه گشت ارشاد، جسم یک انسان و روح انسانیت توسط یک مامور خراشیده می‌شد! سال‌ها است که به‌منظور "مبارزه با بدحجابی"، گشت‌های ارشاد راه افتاده‌اند. در این سالیان، هر چند وقت یکبار، واقعه‌ای اینچنینی رخ می‌دهد و منتشر می‌شود. دیدن این صحنه‌ها، گذشته از اینکه از پایمال شدن حقوق انسانی و شهروندی یک هموطن حکایت می‌کند، در واقع چهره حجاب را نیز تخریب می‌کند. به عبارت دیگر، به جای اینکه بی‌حجابی را برچیند، حجاب را بدنام می‌کند! نمی‌دانم چند سال دیگر باید این رویکرد و راهبرد ادامه یابد تا دریابیم این سرکنگبین صفرا می‌افزاید! سخن این یادداشت البته پیرامون گشت ارشاد نیست بلکه سخن در کهنه شدن و از کار افتادنِ سلسله‌ای از راهبردهای ما است. امری که گویا قرار نیست آن را دریابیم. قصه بسیاری از راهبردهای ما، مانند حکایت گشت ارشاد است. راه‌حل های ما، بیش از اینکه مسئله را حل کنند، گرهی تازه می‌افزایند.

به نظر می‌رسد گرفتار انسداد گفتمانی هستیم. انسدادی که ما را به امتناع راهبردی رسانده است. راهبردهای ما دیگر گرهی نمی‌گشایند و مسائل ما گرفتارِ حلقه ناکارآمد راهبردها شده‌اند. در این فضا هر نسخه‌ای که پیچیده شود، در همان دور باطلِ رویکردهای عقیم، نضج یافته است؛ به همین سبب مسائل ما به راحتی تبدیل به بحران می‌شود.

به نظرم، نه راه‌حلِ کنترل بازار ارز، بازگشت به نرخ دولتی است و نه دستور وزیر محترم کشور در برخورد با آن مامورِ خشنِ گشت ارشاد، می‌تواند مسئله را حل کند. این نسخه‌ها در امتداد راهبردهای پیشین است و ذیل گفتمانِ مسدودِ حاضر، معنا می یابند.

از همین روی است که معتقدم، اکنون نباید به‌سراغ مسئله رفت. ما در وضعیت "پیشامسئله" گرفتاریم. ما مبتلا به بحران گفتمانی هستیم؛ برای بحران‌ها گفتمانِ عبور نداریم. یعنی ما اساساً راه‌حل نداریم و نسخه‌هایی که می‌پیچیم خود بحران‌زا هستند. انگار تاریخ مصرف این رویکردها و راهبردها تمام شده است و باید یک شیفت بلند در گفتمان مدیریت کشور انجام بدهیم.

این امر میسر نشود جز با یک گفت‌وگوی عمیق و ممتدِ ملّی، برای توافق بر سرِ راهبردهای جدید. لذا بدونِ این گفت‌وگو و بدون اتخاذ راهبردهای جدید از رهگذر گفت‌وگو، افقی برای حل مسائل و بحران‌های کنونی به‌چشم نمی‌آید!

*سرمقاله ابتکار
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها