«مردم و مدیران نابینا»

«مردم و مدیران نابینا»

«صُمٌ بُکْمٌ عُمْی فَهُمْ لایرْجِعُونَ»

مدیران صم و بکم صدای مردم را نمی شنوند و در پاسخگویی به مردم، کر و لال و گنگ هستند. مردم این مدیران سفارشی صم و بکم را نمی خواهند. تغییر و ابقا دو واژه متضاد و مقابل یکدیگر محسوب می شوند. تغییر می تواند گاهی مفید و رضایت بخش و گاهی آزار دهنده باشد و در مقابل، ابقاء می تواند از روی شایستگی و یا از روی نا آگاهی و سفارشی شکل بگیرد.

خطر تغییر و عدم توجه به شایسته بودن مدیران نابینا، برای مردم آزار دهنده است و تنها نتیجه ای که عاید مردم می گردد، نا امیدی و پیری زود رس است.

مردم در مقابل مدیران صم و بکم، راهی جز سکوت را نمی یابند و کمرشان خمیده می شود و نا امیدی به خودی خود در وجودشان عرض اندام میکند. هر چند که مردم رنج دوران برده و خون دل ها خورده اند.

داد و بیدادهای احساسی و شعارهای قالب شده به مردم به یکباره در چارچوب سفارش بالا دستی ها، نتیجه عکس می دهد و کری و لالی و گنگی در سبد معیشتی مردم توسط مدیران نابینا، خوش گذرانی می کند.

در اینجا از مسئولین بالادستی فارغ از مسئله صم و بکمی(مسئولین بینا) می توان پرسید، چرا در ایجاد فضای خرسندی و رضایتمندی مردم کوتاهی می کنند.؟ مگر ایجاد فضای تغییر همراه با شایسته سالاری برایشان غضب آلود است؟ آیا رضایت مردم را نمی خواهند؟ آیا دوستدار خشنودی و خرسندی مردم نیستند.؟ با اکیپ حمایتی چند نفره در دنیای مجازی خوش هستید و به خیالتان مردم از شما رضایت دارند؟ زهی خیال باطل.

مدیران نابینا، کوران و کران و لالها هستند که هیچ وقت رنج مردم را نمی بینند و نمی شنوند، نمی دانند پنجه در پنجه مردم چرخاندن و تاباندن، به مثابه زورآزمایی روبه و شیر است و ماحصلش شکست و بی آبرویی را برای جنابشان به ارمغان می آورد‌.

مردم صاحبان اصلی ادراک و آگاهی و عزت اند و خوب می دانند هر خواستی نمی تواند توانستن باشد. مدیران نابینا با خواستن بر کرسی های سفارشی تکیه می زنند و نمی دانند فلسفه توانستن چیست؟ نمی دانند خواست های قانونی، خواست به حق مردم و توانستن شان رضایت مردم را می طلبد. خواست منطقی و به حق مردم در جوار مدیران نابینا حکم تک سایز بودن را القا می کند. خواست مردم می تواند منطقی و تک سایز باشد ولی نمی تواند تن هر مدیرنابینایی را بپوشاند. چرا که مدیر نابینا، کر و کور و لال است.

مردم و مدیران نابینا، راهشان طریق دیگری را می طلبد.

می بینم...اما نمی بینم

می بینم،این کاخ چه زیباست

اما نمی بینم که کوخ در کجاست

می بینم این رستوران چه زیباست

اما نمی بینم که گرسنه در کجاست

می بینم این فرش چه زیباست

اما نمی بینم که بافنده اش در کجاست

می بینم این مدرن بودن چه زیباست

اما نمی بینم که رازش در کجاست

می بینم این قد و بالام چه زیباست

اما نمی بینم که پدر یا مادرِ پیرم در کجاست

* * *

می بینم ولی فقط با چشمهایم

نمی بینم چون آسمون دلم پر از غبار شده. سعید عجمین.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 4 نظر

  • 1 سید حسین رازیان 1398/6/23 7:53:4

    درود خداوند بر این قلم شیوا و رسا

    پاسخ
  • 2 پاتاوه 1398/6/23 3:19:41

    احسنت

    پاسخ
  • 3 بویراحمد 1397/2/30 0:4:29

    سلام و درود . سید دوست داشتنی و محبوب مثل همیشه زیبا نگاشتی

    پاسخ
  • 4 اصلاحات 1397/2/10 21:37:6

    درود بر مهندس نوروزی عزیز با این قلم شیوا و رسا و ستودنی

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها