نامه اساتید دانشگاه علوم پزشکی در ارتباط با پتروشیمی سقاوه به استاندار

نامه اساتید دانشگاه علوم پزشکی در ارتباط با پتروشیمی سقاوه به استاندار
مصرف آب شرب شهرهاى استان در سال ٣٨ ميليون متر مكعب است پتروشيمى سقاوه در سال نيمى از آب مصرفى كل استان را خواهد بلعيد به گزارش افتونیوز جمعی از اساتید دانشگاه علوم پزشکی یاسوج با نوشتن نامه ای به استاندار خواستار جلوگیری از یک فاجعه محیط زیستی شدند متن نامه در پی می آید به نام خدا جناب آقاى دكتر احمدى؛ استاندار محترم كهگيلويه و بويراحمد با سلام. همانگونه كه اطلاع داريد اين روزها صحبت از آغاز پروژه ى پتروشيمى سقاوه است. پروژه اى كه با توجه به اوضاع نابسامان اين روزهاى جامعه به ويژه از منظر بحران اشتغال و سيلِ جوانان تحصيلكرده و بيكار ، اگرچه در ظاهر قابل توجه و موجب خشنودى برخى از مردم به نظر مى رسد، اما با نگاهى كلان نگر و توسعه محور نه تنها با اولويت هاى زيست - بوم استان ناسازگار است بلكه به واسطه ى بحرانى كه مى تواند در قابليت هاى جغرافيايى منطقه به وجود بياورد، بسيار نگران كننده است. جناب استاندار! پيش از اينها كهگيلويه و بويراحمد را با متوسط درازمدت بارش سالانه ى هشتصد تا هزار و دويست ميلى متر، به درستى شمالِ جنوب ايران مى ناميدند، متوسطى كه اين سالها و به دنبال خشكسالى هاى پى در پى رو به كاهشى بسيار نگران كننده نهاده است و اگر وضع بر همين منوال باشد كه هست و اگر فكرى اساسى براى مديريت منابعِ رو به زوالش صورت نگيرد، ديرى نمى پايد كه اين سرزمينِ روزگارى چشمه خيز و پر آب بايد براى رفع تشنگى دست به دامن ديگران شود(كه هرگز چنين مباد. ) البته همه مى دانيم كه استان كهگيلويه و بويراحمد از يك توسعه نيافتگىِ مزمن و تاريخى رنج مى برد كه همه ى تلاش هاى دهه هاى اخير هم آنچنان كه مى بايست، راه به جايى نبرده اند و از همين رو كوششى بسيار و جهدى فداكارانه مى طلبد تا جايى كه ما از شاخص هاى توسعه ى استان اطلاع داريم، بهبودهايى در برخى حوزه ها صورت گرفته اما با توجه به ظرفيت ها ى انكارناپذير جغرافيايى ( كه بسيارى شان تجديد ناپذير و رو به كاهش اند ) و منابع قابل توجه انسانى - طبيعى، ميان آنچه كه بايد باشد و آنچه كه هست، فاصله از زمين تا آسمان است. پرسش اساسى اين است كه ما ( يعنى مردم و مديران ) قرار است براى توسعه و پيشرفت استان، با اين ظرفيت ها و منابع مان چه كنيم؟ آيا اين به صلاح امروز و فرداى ماست كه براى رسيدن به اهداف كوتاه مدت و شايد قابل دسترسى، چوب حراج بر اين ظرفيت هاى ( تأكيد مى كنيم؛ رو به زوال و تجديد ناپذير ) خود بزنيم؟ ( بى ترديد، نه! ) در اين ميان آيا آب و منابعِ فروكاسته ى آن از اهميتى هزار چندان برخوردار نيست؟ آيا زمان مديريت علمى - كارشناسى آب ( اگر تاكنون دير نشده باشد ) فرا نرسيده است؟ آيا براى ما اين مديريت از نان شب واجب تر نيست؟ جناب دكتر احمدي عزيز! باور كنيد زنگ هاى خطر مدتهاست به صدا درآمده اند. آيا ( چه در ميان مديران و چه در مردم ) گوش شنوايى هست؟ آيا برون رفت از ركود نفسگيرى كه بر اقتصاد و سياست و فرهنگ اين سرزمين چنبره زده است، تنها از باريكه راه سرمايه گذارىِ مى گذرد كه نه تنها به زيست - بوم بى توجه است، بلكه هم منابع آن از جمله آب را به بدترين شكل ممكن مصرف مى كند، هم به روش هاى ثابت شده و گوناگون، آلاينده ى اين منابع از جمله آب و خاك و جنگل و هوا است و از اين طريق حتى اگر چند خانوارى را به واسطه ىِ اشتغالى اندك و حقوقى كارگرى، راه بياندازد، سلامت و بهداشتِ همان انسان ها و محيط زيست شان را به مرور بر باد فنا مى دهد. آيا اين به معناى نان به قيمت جان نيست؟ آيا چنين چيزى رواست؟ آيا اين مردم و اين سرزمين، شايسته ى چنين سبكى از مديريت اند، آنهم در قرن بيست و يكم با غلبه ى انديشه هاى توسعه محور اما سازگار با محيط زيست در اغلب جاهاى جهان؟ پاسخ ما به نسل فرداى خود چه خواهد بود؟ جناب استاندار! براى نمونه بگذاريد در مورد همين پروژه ى پتروشيمى سقاوه چند پرسش نگران كننده و تكان دهنده را آنهم از منظر يكى از تنها منابع زندگى بخش محيط زيست يعنى آب، كوتاه و گزيده با شما در ميان بگذاريم؛ با توجه به مصرف شبانه روزى حدود ٦٠ هزار متر مكعب آب در ياسوج و حاشيه ىِ آن و نياز به مصرف روزانه ٣٠٠ هزار متر مكعب آب (مشابه پتروشيمي ماهشهر)در شبانه روز جهت پتروشيمى سقاوه، آيا تهيه ى آب مورد نياز براى اين پروژه آنهم با توجه به خشك سالى هاى اخير امكان پذير است؟ بنا به گفته ى رييس سازمان صنعت استان، پتروشيمى سقاوه سالانه پانزده ميليون متر مكعب آب مصرف خواهد كرد، در حاليكه مصرف آب شرب شهرهاى استان در سال ٣٨ ميليون متر مكعب است يعنى پتروشيمى سقاوه در سال تقريبا نزديك به نيمى از آب مصرفى كل استان را خواهد بلعيد! آيا چنين كارى آنهم با توجه به كمبود آب در بيشتر روستاها و شهرستان هاى استان به صرفه است؟ بر فرض امكان تهيه ى چنين آبى براى اين پروژه، آيا چنين كارى به صلاح است؟ سالهاست كه بيشتر كارشناسان جهانى - ملى - منطقه اى از بحران آب در فلات ايران سخن مى گويند و بر ضرورت مديريت اورژانس گونه ىِ آن تأكيد مى كنند. آيا اينگونه مى خواهيم از منابع باقى مانده ى آب مان پاسدارى كنيم؟ نمیبينيم كه در همسايگى مان، مردم عزيز اصفهان و چهار محال و يزد و خوزستان و اندكى آنطرف تر سيستان و آذربايجان چگونه از بحران آب فريادشان به آسمان رسيده است؟ سخن از انتقال آب است و انتقال آب يعنى هزينه هاى گزاف كه به صرفه نيست، يعنى جنگ و جدال مردم با مردم بر سر يكى از مهمترين عناصر زندگى بخش، يعنى آغاز بحران هاى پياپى كه معلوم نيست سر از كجاها دربياورد! با يك حساب سرانگشتى مى توان به اين نتيجه ى تلخ رسيد كه جداى از ناسازگار بودن صنايعى از اين دست با اقليم تقريباً منحصر به فردِ بويراحمد، مصرف سالانه ى چنين آبى مساوى است با برداشت شبانه روزى از چند هزار حلقه چاهِ عميق؟ به راستى با اين حجم آب چند هزار هكتار زمين كشاورزى را به روش صنعتى مى توان كشت و محصولات متناسب با اقليم از آنها برداشت كرد؟ يا با اين ميزان آب در جغرافياى استان، چند هزار پروژه ى گردشگرى را مى توان سامان داد؟ يا با اين مقدار آب مى توان چند صد هزار نفر را از آب آشاميدنى سالم بهره مند كرد و شاخص هاى بهداشت و سلامت را تا كجاها مى توان ارتقا داد؟ يا با اين ميزان آب، البته با مديريت و مصرف بهينه، چند هزار هكتار باغ از درختان سازگار با زيست بوم مى توان كاشت و داشت؟ آيا مصرف سالانه ى اين حجم از آب ، بحران ناشى از خشكسالى را بدتر از بد نخواهد كرد؟ آيا به مهاجرت هاى بى رويه و ضد توسعه ى روستاييان به شهر و رواج حاشيه نشينى و فساد هاى ناشى از آن، بيش از پيش دامن نخواهد زد؟ بگذريم از پسماندهاى پتروشيمى كه بنا به نظر بسيارى از كارشناسان، مى توانند در ميان مدت سبب نابودى محيط زيست استان به ويژه در شهرهاى پاتاوه، مارگون، لوداب و بخش هايى چون جوكار، چين، آبمورد و شهرستانى چون لنده و آلوده شدن آبهاى زير زمينى اين مناطق و در نتيجه زمينه ساز بروز و شيوع بيماريهايى مانند سرطان و نابارورى شوند. به باور ما، عدم جلوگيرى از شروع پروژه ىِ فوق مى تواند بر سر محيط زيست و مردم ما همان بلايى را بياورد كه سد گتوند در خوزستان آورد. و اين يعنى يك فاجعه ى زيست محيطىِ غير قابل جبران و غير قابل بخشش! جناب آقاى استاندار! باور كنيد كه راه اندازى پروژه هاى صنعتىِ درجه چندمى چون فولاد و سيمان و پتروشيمى واز اين قبيل كه آلاينده ى زيست بوم اند و كشنده ى قابليت هاى گردشگرى، به بهانه ى تلاش براى غلبه بر غول بيكارى و ايجاد اشتغال آنهم در جغرافياى زرخيز اما گريبانگير بحرانى چون بويراحمد كه اولويت اول و آخرش براى توسعه از جاده ى گردشگرى مى گذرد، حكايت آن بيمارى ست كه طبيبان نابلد مى خواستند دماغش را علاج كنند اما كورش كردند. جناب آقاى استاندار ! با شناختى كه از شما داريم، مى دانيم كه نه از خيل طبيبان نابلد هستيد و نه از جماعت سياست پيشه ى مشهور به پوپوليست ( يا همان عوام زده ىِ خودمان ) كه مى خواهند براى دفع شرى آنى يا مصلحتى سياسى يا خوشآمد جماعتى منفعت محور، منافع دراز مدت منطقه اى را فدا كنند. از همين رو خواهشمنديم جهت روشن شدن افكار عمومى دستور فرماييد ضمن توقف پروژه ى فوق، كارشناسان متخصص و مشاوران دلسوز محيط زيست و آب و منابع طبيعى استان وکشور بدون فشار سیاسی ،منافع و مضرات پروژه ى فوق را براى دانشگاهيان، دوستداران محيط زيست و اكثريت مردم ( صاحبان واقعىِ امروز و فرداى اين سرزمين ) آن هم با حضور رسانه هاى جمعى مستقل و نمايندگانِ سازمان هاى مدنى و مردم - نهاد توضيح دهند تا اين پروژه مورد ارزيابىِ مجدد قرار بگيرد و مديرانِ تصميم گير از مجموع نظرات كارشناسانِ دلسوز و كلان نگر و خواست عمومِ مردم آگاه شوند، تا بر اين اساس و با حضور مردم و تحت نظارت بدنه ى كارشناسى و افكار عمومى، مجموعه ى مديران اجرايى بتوانند بهترين و قابل قبول ترين تصميمات را براى توسعه ى همه جانبه ى استان بگيرند. با احترام جمعى ازاساتید دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، دوستداران محيط زيست و علاقه مندان به رشد و توسعه ىِ استان ( توسعه ى سازگار با اقليم )  
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها