پایتخت طبیعت مهمان تازه آلاینده های صنعت

پایتخت طبیعت مهمان تازه آلاینده های صنعت
وقتی روز به روز سرزمین مادری را در حال تخریب می بینم ، نمی توانم بی تفاوت بنشینم و چیزی ننویسم.استانی که زیبایی های منحصر به فردش ، چشم هر بیننده ای رابه تحسین وا میدارد، در اندوهی بزرگ برای از بین رفتن زیبایی هایش پژمرده می شود. امروز دخترکوچکم داستان کوتاه "درخت ، شرمنده" را برای شرکت در جشنواره ای نوشته بود که تحت تاثیر ذهن خلاق و دلسوز او به عنوان نسل آینده این سرزمین ،‌به نوشتن این مقاله کوتاه اقدام کردم. در استان کهگیلویه وبویراحمد، قابلیت های منحصر به فردی وجود دارد که شاید در کمتر منطقه ای از دنیا ، چنین ویِژگیهای خاصی در یک منطقه کوچک وجود داشته باشد.تنوع منابع اقلیمی، بزرگترین رشته کوه چین خورده جهان، بزرگترین منابع جنگلی بلوط، بزرگترین منابع دارویی گیاهی، بزرگترین منابع انرژی های فسیلی ، کوهستانی ترین منطقه کشور، یکی ازبزرگترین منابع پایدار آبی و صدها معدن که در کوههای بکر و دست نخورده استان ،آماده تزریق و تبدیل به ثروت و سرمایه برای توسعه وترقی کشور ایران است.البته توسعه هر نقطه ای از این استان باید با رعایت الگوها ی علمی، متناسب با ویژگی ها ، ظرفیت و آب و هوای منطقه باشد ومکان یابی و استقرار صنایع بایستی از این اصول پیروی کند. اما آنچه در دنباله این مقاله می آید به جهت آشنایی نگارنده با توپوگرافی ، جغرافیا وزیرساخت های استان، تدریس محیط زیست و آشنایی با آلاینده ها و تاثیرات مضر صنایعی است که به دلیل استقرار نادرست ، سبب تخریب محیط زیست میگردد.درحالی که برای حفظ محیط زیست و ذخایرموجود جهت نسل های آینده ، وظیفه همگان است که تلاش کنند و نسبت به حفاظت ازمحیط طبیعی اقدام نمایند. هرچند سرمایه این استان به مانند النگوی گرانقیمتی است ،با ترک های زخم خورده بسیاری که دست های پینه بسته ، خشکیده و پلاسیده مردم مهمان نواز استان را خراش میدهد . علاوه بر اینها، استان ما، منابع انسانی موثری در زمینه های علمی،پزشکی، سیاسی و مدیریت های مهم در سطح کشور دارد که می توانستند، موثرتر و سازنده تر برای استان محروم خویش باشند. این استانِ به ظاهر محروم- یا شاید محروم نگهداشته شده - سرزمینی است با فرصت های ایده ال ، برای تولید، تقویت ، توزیع ، تکثیرو تداوم رفاه درسطح کلان کشوری ، که لبخندهایشان ماندگاری وایستایی بیشتری درثروت واقتصاد دارند ومتاسفانه سهم مردم استان از این نعمت های خدادادی به مراتب کمتر از دیگر مناطق کشور است. تاسف برانگیزتر آنکه، این همه منابع طبیعی و سرمایه های انسانی ،‌نتوانسته پشتوانه موثری برای تغییر، اصلاح وازبین بردن فاکتورهای فقر ، محرومیت و تبعیض باشد. بیکاری فرزندان تحصیل کرده، افزایش اقلیت مرفه و فرصت طلب ، دست های پینه بسته پدرانِ خرمن سوخته، مادران قند دیده ورنگ پریده، پیرمردهای سحر خیزِدیالیزی در کنار درب های فلزی زنگ زده، صف های طولانی بیماران با سرویس های منت گذاشته شدهٔ بی کیفیت ، پزشکان پروازی و اورِژانس های بی تاثیر، انگشت های بریده بسیارناشی از قند وکاهش بودجه درمان، جاده های قاتلی که خون بهای مقتولین اش را نمی دهد، نمایندگان دائم در تبلیغ ، تبعیض ها، تخفیف های مبهم و پست گزینی های قوم گرایانه ، غارت های مداوم منابع ، تنه های بریده بلوط های زغال شده در منقل بلال های جاده ای،‌ عوام فریبی های دمکراتیک، مهاجرت های مداوم و صدها مورد دیگر که هرکدام گزینه ای غم انگیز از چهره امروزی این استان رانشان میدهد. واقعیت آنکه؛ هیچ کدام از موقعیت ها، سرمایه ومنابع این استان نتوانسته اند فقر، محرومیت وزخم ها را ازچهره تاول زدهٔ این استان محروم بزدایند. این پارادوکس ، تراژدی غم انگیز استانی است که بر ثروت بسیار خفته ومردمش با فقر ودرماندگی، امروز را میگذراند در حالی که فردایش،نیز در هاله ای از ناشناخته های غم انگیزتر ، به امروز نزدیک می شود. اگر استان سهمی از کارکردهای توسعه داشته باشد - بایستی - طراحی ، توسعه و ساخت کارخانجات ، کارگاههاو سایر برنامه ها با اهداف محیط زیست، ویژگیهای منطقه ای ونیازمردم منطبق باشد وهدف،صرفا تامین نیازهای بالادستی ومناطق مرفه ورفع نیازهای استانهای صاحب فرزندان با نفوذ نباشد. یکی از طرح های ناقض محیط زیست ، که عواید کمی برای استان در پی دارد، طرح پتروشیمی بویراحمد است که درکنار مزایای اندک، عواقب بسیار وخیمی برای محیط زیست، جنگل ها وآینده استان دارد.درحالی که اجرای این طرح در هرنقطه ای از استان ، سازگاری بیشتری با محیط زیست واهداف توسعه دراز مدت دارد. پرسشی که ذهن بسیاری از محیط دوستان ، هنرمندان و دلسوزان را به خود مشغول کرده، اینست که: سازمان محیط زیست چگونه مُهر تایید بر چنین طرح هایی می زند، که بهترین زیست بوم های کشور را درخطر نابودی قرار میدهد. درحالی که هر روزه شاهد رشد روزافزون مناطق بیابانی، کمبود بارش، افزایش ریزگردها، مرگ بهترین گونه های گیاهی و جانوری، مرگ جنگل ها، از بین رفتن سرچشمه ها، گرم شدن اتمسفر و هزاران مساله زیست محیطی دیگر هستیم ، ایجاد چنین طرح هایی ، نشاندهنده ضعف و اوج بحران مدیریتی در ساختارهای محیط زیست ومدیریت توسعه استان است. علاوه بر این، بی توجهی و رها نمودن طرح های مشابه در سایر مناطق استان که شرایط مناسبی برای ایجاد این صنعت دارند وایجادو توسعه این صنایع درآن مناطق، آسیب کمتری به محیط زیست می زند، نشاندهنده سیاست زدگی، دوگانگی و ناکارآمد بودن مدیریت کلان منطقه ای در اجرای سیاستها ، برنامه های توسعه و بهسازی استان است. درصورتی که هوای گرم مناطق گرمسیری توانایی وظرفیت بیشتری برای این صنایع دارند و از طرفی مانع هجوم و مهاجرت سایر مناطق به مرکز استان گردیده و سبب رونق مناطق وسیعی می گردد که تقریبا در سیاست های توسعه، فراموش شده اند. منطقه بویراحمد،دنا وسایر مناطق سردسیری استان به دلیل شرایط طبیعی وخدادادی ازبهترین مناطق گردشگری کشور می باشند که ایجاد بستر مشاغلی چون گردشگری، مزرعه داری، زنبورداری، پرورش ماهی ، مشاغل و صنعت مرتبط می تواند درامد سرانه ای تولید کند که منافع آنها اولا : مستقیما به جیب مردم منطقه و ثانیا : حفظ محیط زیست موجود وثالثا: درآمدی پایدار ومنطبق بر شرایط محیطی ایجاد شود. درحالی که منابع ذیقیمت آب ، نفت ،گاز، معادن و سایر منابع خدادادی این استان به صورت خام و با کمترین بکارگیری نیروی بومی در این کارگاهها و صنایع ، منافع شان به بیرون از استان میرودو بودجه کشور براساس ثروت و سرمایه این استان بسته می شود، وجود این طرح بزرگ یا طرح های مشابه بدون در نظر گرفتن شرایط محیطی، مردمی و واقعیت های موجود، ظلم مضاعفی خواهد بود برتوسعه استان و در آینده شاهد ویرانی زیرساخت های طبیعی ، از بین رفتن صنعت گردشگری، آلودگی محیط زیست مشتمل بر آب، خاک، هوا و فرار درآمدهای این طرح ها به خارج از استان خواهیم بود و کما فی السابق بهترین نقطه طبیعی کشور یا پایتخت طبیعی کشور را برای تامین خواسته های مدیران کلان در جهت رفع نیازهای کارخانجات بالادست اصفهان، تبریز و... به نابودی میکشانند و بازار شغلی برای متخصصین سایر استانها ایجاد می نمایند.درحالی که برای استان آنچه بر جای می ماند،شیر بی یال ودمی است که با کاه پرشده وبا آه نقره داغ. نه هوایی برای تنفس، نه درختی برای سایه، نه سایه ای برای نشستن، نه نشستنی بعد ازآرامش، نه آرامشی برای رضایت، نه رضایتی برای ماندن، نه جایی برای رفتن.زیرا آخرین منطقه زیبای کشور را بیابانی فراگرفته،با کوهستانهای خشک وآلاینده هایی ویرانگر. اگر به آینده بی توجه باشیم و با طرح های نابسامان ،استان را به بی سامانی بکشانیم ، آیندگان هرگز ما را نخواهند بخشید واز داشتن آدم های بی مسئولیتی چون ما ،احساس شرم خواهند کرد.
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 علی 1397/2/11 16:59:43

    واقعیت را زیبا بیان نموده اید آنچه البته به جایی نرسد فریاد است

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها