ضیافت بزرگان؛ رفتن یا ماندن؟ / کنشگری مدنی یا پوپولیسم سلبریتی‌ها؟

ضیافت بزرگان؛ رفتن یا ماندن؟ / کنشگری مدنی یا پوپولیسم سلبریتی‌ها؟

رسم افطاری دادن، رسمی قدیمی در غروب‌های ماه رمضان است. در حالی که بسیاری از مردم، در ضیافت‌های افطاری یکدیگر مهمان می‌شوند، مسئولان نیز مراسم افطاری برگزار می‌کنند و گاه مهمان افطاری دیگر مسئولان می‌شوند. فارغ از این که به طور کلی در دین اسلام و به طور خاص در سال‌های اخیر بر اصل سادگی و پرهیز از تجملات در مراسم افطاری تاکید شده است، این افطاری‌ها نکات مثبتی هم دارند. به ویژه در افطاری‌های سیاسیون، گعده‌های صحبت و گفتمان ایجاد می‌شود و حتی بسیار پیش می‌آید که چهره‌هایی با عقاید و افکار گوناگون دور یک سفره می‌نشینند. در این میان افطاری‌های برخی چهره‌های نظام همچون رهبر انقلاب اسلامی و رئیس‌جمهوری با حضور اقشار مختلف مردم برگزار می‌شود. این افطاری‌های نمادین فرصتی برای گفت‌وگوی رودرو و چهره به چهره میان این اقشار گوناگون با مسئولان عالی نظام ایجاد می‌کند و در طی سال‌ها به یک رسم با تشریفات خاص خود تبدیل شده است. در روزهای گذشته از ماه رمضان، جمع‌هایی از ورزشکاران، روحانیون و جوانان میهمان سفره افطار ریاست جمهوری بوده‌اند. اما حالا برگزاری ضیافت افطار رئیس‌جمهوری با هنرمندان با حاشیه‌هایی مواجه شده است.

#ما_به_افطاری_نخواهیم_رفت

در دو روز گذشته برخی از هنرمندان همچون پرویز پرستویی، پرستو گلستانی، برزو ارجمند، آناهیتا همتی، شیلا خداداد، ازیار میری، سارا بهرامی، احسان کرمی، مهناز افشار، فاطمه گودرزی، حمیدرضا آذرنگ و فلور نظری با انتشار تصاویری از کارت دعوت ضیافت افطاری رئیس‌جمهوری در صفحات شخصی خود با هشتگ یکسان «#ما_به_افطاری_نخواهیم_رفت» به تحریم این مراسم پرداخته‌اند. برخی از آن‌ها مانند پرویز پرستویی، سارا بهرامی، مازیار میری، برزو ارجمند و احسان کرمی با انتشار متنی یکسان تاکید کرده‌اند: «با توجه به شرایط بد اقتصادى و روحى مردم کشورمان باور این حقیر بر این استوار است که چنین گردهمایى‌هایى که مستلزم صرف هزینه‌هاى زیاد است (و تعدادشان هم کم نیست) شاید حداقل از نگاه بنده و تعدادى از همکارانم چندان ضرورى نباشد». آن‌ها با بیان اینکه درخواست‌هاى ما و سایر اقشار مردم این روزها چندان تفاوتى باهم ندارد،‌ نوشته‌اند: «همه در یک کشتى هستیم و چشم امید به شجاعت و عمل‌گرایى ناخدا بسته‌ایم. باشد که به صخره نا امیدى برنخوریم که سخت‌ترین صخره‌ها است». برخی دیگر به طور خاص به مواردی مثل زنان زندانی، وضعیت مردم سیستان و بلوچستان، زلزله‌زدگان کرمانشاه، کوله‌بران و سایر مشکلات کشور اشاره کرده‌اند. در این میان تنها اظهارنظر آزاده نامداری، مجری پر حاشیه تلویزیون در دفاع از حضور در افطاری رئیس‌جمهوری مطرح شد.

چه کسی دوست دارد سفره مردم پر بارتر نباشد؟

محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت نیز دیروز در نشست خبری خود در پاسخ به سوالی به این اقدام هنرمندان واکنش نشان داد و با اشاره به برخی اقدامات دولت در زمینه بهبود وضع معیشت مردم، گفت: نفی نمی‌کنیم این روزها کسانی که حامی ما بودند چنین اظهار نظر هایی می‌کنند. ما در دولت همه تلاش خود را کردیم که اقتصاد رشد داشته باشد، ولی دولت چه کاری می‌توانسته انجام دهد و آن را انجام نداده است؟ سفره‌های مردم در اردیبهشت سال قبل خیلی پر رنگ‌تر بود که الان کمرنگ‌تر شده باشد ؟ اینها واقعیت است. چه کسی دوست دارد سفره مردم پر بارتر نباشد؟

کنش اجتماعی یا پوپولیسم؟

واکنش‌ها به ویژه در فضای مجازی به موضوع تحریم افطاری هنرمندان با رئیس‌جمهوری گوناگون بوده است. عده‌ای این اقدام را نشان از غیرت هنرمندان نسبت به دردها و مسائل اجتماعی و اقتصادی کشور دانسته و آن را یک کنش اجتماعی و اعتراض مدنی مثبت ارزیابی کرده‌اند. عده‌ای دیگر اما با اشاره به حضور این چهره‌ها در سایر مراسمی که هزینه‌های فراوان دارد و البته امکان بیان رودرروی این سخنان در ضیافت افطاری با رئیس‌جمهوری و نیز اشاره به رسوم مشابه در تشریفات ریاست جمهوری و مانند آن در کشورهای مختلف، آن را اقدامی نمادین با فواید خاص خود می‌دانند و معتقدند این اقدام هنرمندان با توجه به مجموع این شرایط، اقدامی پوپولیستی به شمار می‌رود و هیچ نشانی از کنشگری مدنی در خود ندارد.

زمانی برای گلایه

هادی حیدری کارتونیست و هنرمند اصلاح طلب ابتدای امر به ریشه های این اتفاقات می پردازد. او می‌گوید: «به این مسئله از چند وجه می شود پرداخت. اولا نسبت به اتفاقات جامعه یک نارضایتی عمومی وجود دارد؛ اقتصاد، معیشت و آن سوی میدان وضعی که گروه‌های فکری منتقد نسبت به قرائت حاکم در جامعه دارند. اینها یک عدم اعتماد عمومی، چه خود مردم نسبت به هم، چه مردم نسبت به جامعه ایجاد کرده است و بالاخره یکسری از گروه‌های مرجع را به یک تلاشی وا می‌دارد که به یک نحوی اعتراضات خود را نشان دهند.» اما به نظر می‌آید عطش مردم سیرآب نمی‌شود. توگویی اگر موری برمیان کوی و برزن اشتباها راهی به گریبان مردم بیابد و گزشی کند. آن را نیز از چشم روحانی می‌بینند. هرچند که تحلیلگران معتقدند این خود نشان از آزادی نسبی موجود در کشور دارد تا هرکس آزادانه مراسمی را تحریم کند یا به طرق مختلف به بیان اعتراض بپردازد. مسئله ای که دولت روحانی نیز در تکوینش بی‌قصور نیست. حیدری در همین باب می افزاید: هر اتفاقی گویی یک بهانه است برای بیان اعتراض و ما می‌بینیم تشییع جنازه آقای ملک مطیعی خود زمینه ساز یک سری شعارهای اعتراضی می‌شود. یک اتفاق مساوی یک نارضایتی! و کسانی که اداره کنندگان کشور هستند باید این ماجراها را جدی بگیرند چه بسا این اعتراضات کوچک اگر جمع شود وانگهی دریا شود. باید به‌جای پاک کردن صورت مسئله به حل مشکلات پرداخت. دولت می‌گوید من درحال تلاشم و این قدر نفوذ در ساختارحاکمیت دارم. منتقدان دولت می‌گویند که اگر شما نمی توانید کاری را جلو ببرید یا بیاید به مردم صادقانه بگویید یا اینکه کنار بکشید یا افرادی که کار نمی‌کنند را کنار بگذارید. چرا در زمان انتخابات آنگونه وسیع شعار دادید و سطح توقعات را بالا بردید ولی در عمل درصد خیلی پایینی از شعارها را محقق کردید. دولت وقتی این کار را نمی‌کند ناخودآگاه این نگاه در مردم تقویت می شود که دولت هرگاه نیاز به مردم دارد نزدیک انتخابات آنها را با شعارهایی می‌فریبد و بعد که برسرکار آمد همه ‌چیز را فراموش می‌کند. اما مسئله دیگر این است که آیا نیامدن به یک مراسم افطار دردی از مردم دوا می‌کند یا قصه دیگری در میان است؟ کما اینکه بخشی از هنرمندان در زمان تصویب برجام در اینستاگرام خود پست هایی می‌گذاشتند یا در مراسم هایی شرکت می‌کردند که بیشتر جنبه دیده شدن داشت تا بیان یک تفکر. عضو اسبق جبهه مشارکت نیز این مسئله را تائید می‌کند، البته که این مسئله را مترادف بی‌صداقتی بزرگانی چون پرستویی نمی داند: برخی از هنرمندان به نظر می‌رسد که تلاش دارند تا برای خود یک جایگاه اجتماعی مضاعفی ایجاد کنند . البته آقای پرستویی اینگونه نیست. او همیشه سعی کرده تا در مسیر حق صحبت کند و در این راه نیز صادق باشد. اما لابه‌لای این هنرمندان هستند کسانی که جزو دسته نخست هستند. البته من امیدوارم اینگونه نباشد و من اشتباه کنم. اما در جاهایی می‌بینیم که آنها می‌توانستند اعتراض کنند اما نکردند و اکنون لب به سخن گشودند و از این فرصت برای بیان اعتراض‌شان استفاده می‌کنند. هنرمندان صاحب نامی بوده اند که در زمانی که اکثریت جامعه به سیاست های حاکم اعتراض داشتند کنار آن دولت ایستادند یا سکوت پیشه کردند یا در ستادهای انتخاباتی آنها مشارکت کردند و ما مشاهده می‌کنیم که برخی از هنرمندان وابسته به شرایط تغییر موضع می‌دهند. دولت روحانی روز و شب تلاش می‌کند تا بگوید من برای مردم همه کار می‌کنم. پس مشکل کجاست؟ همه دولتمردان مدعی اند که ما در حال حل مشکلات هستیم پس چرا تغییری احساس نمی‌شود؟ آیا آنقدر فضا وخیم شده که مردم به دنبال تلنگری هستند تا اعتراض کنند؟ هادی حیدری پاسخ می‌دهد: ما جزو کسانی بودیم که مردم را برای دادن رای به روحانی تشویق کردیم و از میان کاندیداهای موجود احساس کردیم که روحانی به جریان اصلاحی نزدیک تر است. ما جزو کسانی بودیم که بعد از رای به روحانی گفتیم اکنون نقش ما مطالبه‌گرِ منتقد است. ما جایگاه اصلی مان مطالبه‌گری، روشنگری و انتقاد از خطاهاست چراکه این خدمت به دولت و جامعه است. اتفاقا اگر کسانی که خودشان برای رای آوری روحانی تلاش کردند، انتقاد کنند، قطعا مشفقانه و در مسیر ترمیم دولت است. روحانی متاسفانه بخش اعظمی از سخنرانی هایش را عملی نکرده. اگر مردم را ولی نعمت خود می‌داند باید مشکلاتی که بر سر راه تحقق شعائرش هست صادقانه به آنها بگوید تا به نقطه انفجار نرسند. البته این اتفاقات شیرین کامی مخالفان دلواپس دولت و هم براندازان خارج نشین نیز هست؛ آنها دائما در تلاشند تا به ناامیدی از دولت دامن بزنند. به گفته برخی تحلیلگران سیاسی روحانی باید تمام تلاشش را بکند تا هم در وجه ایجابی و هم در ندادن آتو به دست دلواپسان و سایر مخالفان موفق باشد. حیدری دراین‌باره تصریح می‌کند: یک عده هستند که در وضع موجود برکوره اعتراضات می‌دمند؛ آنها نه دلشان برای ایران می‌سوزد نه برای مردم. آنها دنبال مدیریت پیش‌برد نارضایتی ها هستند. آنها همان هایی هستند که قائل به تنش زدایی در سیاست خارجی، تکثر در میان افکار و اندیشه ها و تحلیل تنش‌های داخلی در جهت وفاق ملی نیستند. آنها دنبال ایجاد زاویه بین حکومت و ملت هستند. این قشر فقط دنبال منافع خودشان هستند. اینها کنار نشسته اند تا دولت یک اشتباهی بکند و آن را در بوق و کرنا کنند، منتظر ایجاد یک کاستی هستند تا همه‌ چیز را بد جلوه دهند تا دولت برای رسیدن به اهدافش دچار چالش شود. ما هم منتقد دولتیم اما راه را در این می بینیم که به او مشورت دهیم. فشارها بر مردم زیاد است اما همچنان معتقدم که تنها راه رهایی اصلاح است. در جریان اصلاح‌طلبی هم طیف های مختلفی هستند از فرصت طلب تا رادیکال و صادق. این مسئله نباید منجربه یک کاسه دیدن جریانات مختلف اصلاحی شود چراکه اصلاحات یک راه تدریجی و آرام است و نیازمند صبر زیاد دارد. امیر آریا زند عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت این‌طور می‌اندیشد که خالی کردن پشت رئیس‌جمهوری کار درستی نیست. او نیز از رفتن به افطاری فعالین ستاد جوانان سر باز زده اما ساز تحریم و تبلیغ نیامدن نیز کوک نکرده است. او می‌گوید: درست این است که ما اگر کسی را با رای 24 میلیونی انتخاب می‌کنیم بعد از یک سال همگی پشتش را خالی نکنیم. حتما روحانی هم با یک سری موانع مواجه است و طبعا نشان داده که او خیلی بهتر از ما هم مسائل و مشکلات را متوجه می‌شود و هم در تلاش برای حل مشکلات آن‌هاست. اکنون با خروج آمریکا از برجام برای ما مسجل شده است که بخش زیادی از مسائل و مشکلات ما منشایی خارجی دارد. یعنی ضمن اعتراف نسبت به وجود فشارهای داخلی از سوی شکست‌خوردگان در انتخابات و دلواپسان اما آن‌سوی ماجرا آمریکا موضعی دارد که کسی در داخل را نمی‌توان برایش متهم کرد. بخشی از ناکامی دولت به شرایط خارجی برمی‌گردد. ناکامی برجام و ناکامی‌های اقتصادی به دنبال آن ‌همه و همه متاسفانه بر سر دولت شکسته می‌شود. اما این‌طرف هم دولت نباید تمام تخم‌مرغ‌هایش را در ظرف بین‌المللی بگذارد که با اقدام ترامپ تمام آمال دولت از بین برود و به‌جای حل مسائل، تمامی مشکلات دو برابر شود. اینکه سلبریتی ها و هنرمندان و روزنامه‌نگاران و دانشجویان و فعالان ستادی افطاری رئیس‌جمهوری را تحریم کردند یک ابتکار عملی است برای نمایش اعتراض به روحانی و دولت. آریا زند می‌افزاید: بخش قابل‌توجهی از همین مخالفین لابه‌لای نوشته‌های‌شان در مسیر اعتراضی خود گفته‌اند ما می‌دانیم که مقصر همه این اتفاقات دولت نیست و در واقع حتی با خود رئیس‌جمهوری هم اعلام همراهی کردند ولی برای آن‌که به مردم نشان دهند که دردهای‌شان را می‌فهمند و با آنان همراه و همدردند دست به این اقدامات توئیتری و اینستاگرامی می‌زنند. سیبل شدن دولت فعلا خواست گروه‌های مختلف معارض اصلاح‌طلبی است. کمتر کسی با نگاهی واقع‌گرا به مسائل دولت می‌پردازد همه به دنبال مقصرند و چه چیزی بهتر از دولت روحانی. آریا زند تاکید دارد که: من هر دوسوی این ماجرا را محق می‌دانم؛ هم مردم معترض و هنرمندان حق‌دارند که دردهای‌شان را بیان کنند یا مراسم را تحریم کنند و هم دولت تا حدی محق است چون مسئول تمامی بدبختی‌های مردم نیست. درواقع اختیاراتش تا این حد نیست. من به ‌عنوان جوان فعال سیاسی به افطاری دعوت شدم ولی نرفتم، رسانه‌ای نکرده و گله‌ای هم نکردم. احساس شخصی من برآن بود که اگر بروم در این فضای پرآشوب و نتوانم صحبت کنم حس بدی به من دست بدهد. اما این را به‌عنوان پتک برسر دولت نکوبیدم یا در فضای مجازی تبلیغ تحریم حضور در افطاری رئیس‌جمهوری را نکردم تا هنوز دو سال نشده پرچم پشیمانم بلند کنم.کاری که بچه‌های فعالین ستادی کردند این بود که خودشان نرفتند اما چند نماینده ستادی فرستادند و این نماینده تا بر سر یک میز با رئیس‌جمهوری نشستند دغدغه‌های‌شان را مطرح کردند و اتفاقا خیلی هم از طرف روحانی مورد استقبال قرار گرفت. تحریم یا رفتن به ضیافت‌های بزرگان هر دو نشان از یک مسئله دارد: نارضایتی عمومی! اما باید آگاهی بخشید تا همه‌چیز بر سر تک مهره تا خراب نشود، هرچند که آن تک مهره تا دولت باشد با اختیاراتی مشخص. کمتر کسی است که هنرمندان متعهد و یا جوانان را بی‌صداقت انگارد اما این مسیر به‌مانند یک بومرنگ است؛ یک رفت دارد برای دولت و یک برگشت برای آحاد جامعه.

منبع: ابتکار
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها