قوام فروزان: پیشنهادهایی برای کاندیدا شدن داشتم/ نیروهای ملی ما به اندازه سایر استانها تاثیرگذار نیستند

قوام فروزان: پیشنهادهایی برای کاندیدا شدن داشتم/ نیروهای ملی ما به اندازه سایر استانها تاثیرگذار نیستند

قوام فروزان از فعالان سیاسی و اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد می‌باشد او علاوه بر داشتن سوابق طولانی مدیریتی، علمی، پژوهشی و تحقیقاتی، از چهره‌های معروف اصلاح‌طلب این استان به شمار می‌رود.

برای اینکه بحث‌مان را شروع کنید لطفاً بفرمایید «قوام فروزان» کیست؟

به نام خدا. در چندین سال اخیر که اسمی از بنده در مطبوعات و رسانه‌ها به‌عنوان کاندیدای احتمالی برده می‌شد، وقتی رصد می‌کنم، می‌بینم که سایت خبری «کبنا نیوز» و نوعاً سایت‌های دیگر اخلاق رسانه‌ای را در مورد بنده رعایت می‌کند، لذا از این بابت از شما تشکر می‌کنم. در سال‌های گذشته تلاش نمودم که به مصاحبه‌های خبری و گفت‌وگوهای این شکلی وارد نشوم. شاید اولین مصاحبه رسمی است که انجام می‌دهم و قبلاً فقط چند بیانیه و پیام از من منتشر شد. در ادوار گذشته بعضاً در دفاع از کاندیداها و شخصیت‌های موردنظر و یا علیه دیگران با بحران‌های اخلاقی مواجه می‌شدیم. که بنده بیانیه کوتاهی دادم و خواهان این شدم که اگر کسی و یا هواداری می‌خواهد از من حمایت کند اول اینکه قصد حضور در صحنه - انتخابات ۹۴- را ندارم و نیازی به این کار نیست و دوماً اخلاق به نحو احسن رعایت شود و مطلبی علیه هیچ شخصی حقیقی و حقوقی سخنی گفته نشود، هرکسی که می‌خواهد از کاندیدای مورد نظرش حمایت کند باید به کارآمدی کاندیدهای موردنظرش بپردازد و وارد هیاهوهای کاذب علیه دیگر رقبا نشود. این اولین مصاحبه رسمی بنده است که به درخواست مدیر محترم سایت کبنا نیوز و شاید هم علی‌رغم میل باطنی انجام می‌گیرد، دوست داشتم به رسانه‌ها ورود پیدا نکنم، بهتر بود این سوال را دیگران پاسخ دهند. من متولد روستای سر آستانه پیچاب هستم که از همان ابتدای کودکی از هم‌نشینی با پدر مرحومم که معمولاً مأنوس با قرآن و شاهنامه بود و حضور در مجالس مهمانی و شب‌نشینی در روستا که با طرح مباحث مباحث قرآنی و شاهنامه‌خوانی همراه بود به مسائل فرهنگی و اجتماعی علاقه مند شدم. در سال ۱۳۵۷ برای ادامه تحصیل به گچساران آمدم و در آنجا به دلیل نقش آفرینی مداوم حاج بهرام تاج گردون و حضور بستگان به ویژه برادران بزرگتر در تجمعات و راه‌پیمایی‌ها به مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی علاقه بیشتری پیدا کردم. در اثر فعالیت ویژه دبیران ریاضی و دینی در مدرسه ابوریحان گچساران آشنایی با مباحث سیاسی و اجتماعی بیشتر شد، به همین دلیل علی‌رغم اینکه شغل بنده ایجاب می‌کرد که از مسائل سیاسی به دورباشیم، ولی در حوزه اندیشه همواره مسائل سیاسی را رصد می‌کردم و تا جایی که به نظر خودم در حوزه سیاست تسلط بیشتری نسبت به حوزه حقوق می‌توانم داشته باشم. در جنگ و مباحث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و حتی مناظرات که بین سیاسیون برقرار می‌شد، از همان ابتدای کودکی حضور فعال داشتم و در مناسبت‌ها، انتخابات و موضع‌گیری‌های درون نظام هم نقش فعال داشته و همزمان با تحصیلات حوزوی و دبیرستانی در جبهه‌های جنگ حضور داشته و در دانشگاه هم ادامه تحصیل دادم و با وجود استخدام در وزارت آموزش و پرورش با تاکید و تشویق برخی از پیشکسوتان عرصه حقوق و قضا به‌نوعی با احساس لزوم و ضرورت وارد دستگاه قضا شدم. اوایل ورود خیلی علاقه‌ای به حضور در دستگاه قضایی نداشتم چرا که بیشتر مایل بودم در محیط‌های آموزشی و امر تدریس خدمت نمایم به همین دلیل در سال ‍‍۱۳۶۷ بعد از پذیریش قطعنامه وارد حوزه تدریس اما بازهم با چینش و شروع کابینه خصوصاً در بحث انتصاب‌ها و در بحث عملکرد حوزه اقتصادی در مدت زمانی کوتاه‌تر از همیشه شاید در فاصله کمتر از 9 ماه این یاس و ناامیدی بسیار زیادی بر رأی‌دهندگان حاکم شد و این دوگانگی در شعار و عمل به عینه برای مردم مأیوس کننده بود و متأسفانه احزاب و تشکل‌ها و شخصیت‌های برجسته حامی هم در این قضیه همگام با مردم نشدند؛ چون انتخاب شوندگان را به چالش نکشیدند، مردم حتی از نخبگان و احزاب هم ناامید شدند. این حجم از نا امیدی به گونه‌ای شد که داد مقامات عالی رتبه نظام را هم درآورد که مردم گله دارند و باید به خواست‌های به‌حق آن‌ها توجه شود. شدم و در سال ‍۱۳۷۱ از وزارت آموزش و پرورش به دستگاه قضایی منتقل شدم و بعدها به دلیل علاقه‌ای که داشتم به‌عنوان مدرس در دانشگاه‌ها مشغول به تدریس و تحصیل شدم.

در دولت‌های یازدهم و دوازدهم اصلاح‌طلبان به آنچه که مطالبه می‌کردند، گویا دست پیدا نکردند و اکنون نارضایتی‌های به نظر می‌رسد وجود دارد؟

برای پاسخ به این سؤال یک جامعیت و فرصت کافی و مفصلی نیاز هست، این یأس و ناامیدی که الان در بین نیروهای فعال (اصلاح طلبان) حاضر درصحنه انتخابات وجود دارد معلول این حقیقت است که در بسیاری از موارد انتخاب‌های غیرقابل انتظاری انجام می‌گیرد که ناشی از نقش کم رنگ احزاب در کشور ماست. احزاب در کشور ما نهادینه نشده و جدی گرفته نمی‌شود، همین تعداد تشکل‌ها و احزاب سیاسی محدودی که وجود دارد به دلایل عدیده و عدم توانایی و پشتوانه خودشان هم در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی پایبند مبانی و مانیفست خود نیستند. به این ترتیب که به‌راحتی از حداقل‌های خود عدول می‌کنند و به خاطر معذوریت‌ها و همچنین حضور در قدرت حاضر هستند که از خیلی از مبانی اولیه خود عدول کنند بر سر کاندیداهایی ائتلاف کنند که از شاخص‌های حداقلی مورد انتظار حزب و جبهه‌هاشان برخوردار نیستند، از این‌طرف با طرح شعارهای منطبق با آرمان‌های حزبی یا سلیقه هواداران یا مبانی فکری جبهه خود خیلی از هوادران و رأی‌دهندگان تنور انتخابات را گرم می‌کنند و مردم را تشویق به حضور در انتخابات می‌نمایند و مردم هم با ذوق و شوق و امید به تغییر در انتخابات حضور پیدا می‌کنند، اما در انتخاب کاندیدها هنگام ائتلاف و خیلی به توانمندی و به اعتقاد کاندیداها و شعارهایشان توجه نمی‌شود. به همین دلیل است که معمولاً عملکرد منتخبین با شعارها فاصله قابل‌توجهی دارد. به‌عنوان‌مثال از ابتدا معلوم بود که وقتی وزیر کشور اولین اصل بدیهی تفکیک قوا را نادیده می‌گیرد و اعلام می‌کند که استاندار بر اساس نظر نمایندگان حوزه انتخابیه منصوب می‌شوند، خوب معلوم است که شعارهای رأی‌دهندگان با عملکرد این کابینه فاصله کاملاً فاحشی دارد، خصوصاً وقتی نمایندگان عالی دولت بر اساس نظر جمعی نمایندگان انتخاب می‌شوند که با نظر رأی‌دهندگان فاصله فاحشی ایجاد می‌شود و منجر به یاس و ناامیدی می‌گردد. به همین منظور در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری شعارها را خیلی تندتر کردند و حتی تا مرز ساختارشکنی پیش رفتند که نیروهای فعال و اصلاح طلبان مأیوس از تحقق مطالبات خود را با اینگونه شعارها به حضور در انتخابات دعوت کنند، اما بازهم با چینش و شروع کابینه خصوصاً در بحث انتصاب‌ها و در بحث عملکرد حوزه اقتصادی در مدت زمانی کوتاه‌تر از همیشه شاید در فاصله کمتر از 9 ماه این یاس و ناامیدی بسیار زیادی بر رأی‌دهندگان حاکم شد و این دوگانگی در شعار و عمل به عینه برای مردم مأیوس کننده بود و متأسفانه احزاب و تشکل‌ها و شخصیت‌های برجسته حامی هم در این قضیه همگام با مردم نشدند؛ چون انتخاب شوندگان را به چالش نکشیدند، مردم حتی از نخبگان و احزاب هم ناامید شدند. این حجم از نا امیدی به گونه‌ای شد که داد مقامات عالی رتبه نظام را هم درآورد که مردم گله دارند و باید به خواست‌های به‌حق آن‌ها توجه شود.

چرا با وجود اکثریت نمایندگان لیست امید در مجلس، اما رئیس مجلس و هیئت رئیسه از لیست امید انتخاب نمی‌شود؟

متاسفانه بسیاری از کاندیداها قبل از بسیاری از نمایندگان بر اساس یک سری پارامترهای محاسباتی و داد و ستدی عمل می‌کنند، نه بر اساس پارامترهای حزبی و جریانی و حتی مطابق با شعارهای انتخاباتی و مطالباتی رأی‌دهندگان و تغییرات موردنظر آنان. انتخاب شدن دغدغه رای دارند فلذا در شعارهای انتخاباتی و گفتمان خود تلاش می‌کنند مراقب باشند که از انتخاب شدن محروم نشوند و با شعارهای آرمانگرایانه و وعده‌های بعضاً غیرقابل اجرا مردم را جذب نمایند و بعد از انتخاب شدن برای رای آوری مجدد و محروم نشدن از انتخاب و عمل به شعارهای و وعده‌های انتخاباتی خود را فراموش نموده و به جای عنایت ویژه به رضایت ناظر واقعی یعنی خداوند متعال شیوه مدارا و مسامحه و جلب نظر اصحاب زر و زور و تزویر برای انتخاب مجدد و ورود به چرخه معیوب قدرت و ثروت به لابی‌گری و زد وبند می‌پردازند بنابراین از انجام وظایف اصلی و قانونی نمایندگی مصرح در قانون اساسی (تصویب قوانین مترقی و راهبردی) برای توسعه عالی و نظارت بر حسن اجرای قوانین توسط قوای سه‌گانه وصیانت از حقوق ملت غافل می‌شوند. اما درصحنه انتخابات و هنگام انتخاب هیئت رئیسه مجلس مشخص شد که ظرفیت لیست امید به دلیل همین مراقبت‌های دست و پاگیر به سقف حدود صد نفر نرسید، بعداً بازهم آب رفت و خیلی کمتر از این تعداد شدند. درصحنه عمل هم به تعداد اندکی محدودتر شد و فقط حدود ۴ نفر دنبال تحقق شعارهای انتخاباتی مردم بودند و به همین دلیل رئیس مجلس با لابی انتخاب شد و نه با ائتلاف فکری. بسیاری از نمایندگان بر اساس یک سری پارامترهای محاسباتی و داد و ستدی عمل می‌کنند، نه بر اساس پارامترهای حزبی و جریانی و حتی مطابق با شعارهای انتخاباتی و مطالباتی رأی‌دهندگان و تغییرات موردنظر آنان.

درباره چرایی خروج امریکا از برجام و دلواپسی دلواپسان هم توضیحی بفرمایید؟

یکی از دوستانم که نماینده اسبق استان در مجلس ششم بود، خطاب به یکی از همفکرانش مطلبی را عنوان کرد که برای من خیلی جالب بود و ایشان در حین مذاکرات مجلس فرموده بودند که مشکل مملکت ما افراد بی‌سواد، یا نادان نیستند، مشکل کشور ما افراد نیمه ملا هستند که در هر کاری می‌خواهند به‌عنوان یک متخصص اظهارنظر کنند، بنده در حوزه «برجام» خیلی تخصصی ندارم و بررسی دقیقی نداشته‌ام و اطلاعاتم بیشتر بر اساس ارزیابی از اظهارنظر متخصصین است اما به نظر می‌رسد که خواسته‌ها و منافع جناحی و جریانی در ذهن مخالفین و موافقین خیلی ارجحیت و پررنگ‌تر از منافع ملی جا باز نموده است. اگر بنا باشد که منافع و مصالح ملی را مبنا قرار دهیم، بسیاری از اظهار نظرهای غیرکارشناسانه انجام نمی‌گرفت. کسانی که این همه با برجام مخالفت می‌کنند، اگر منافع ملی و مصالح عالی مردم و نظام را مدنظر قرار می‌دادند، قطعاً خواستار این می‌شد که برجام با موفقیت ادامه پیدا کند. ممکن است که عده‌ای صد در صد دلسوزانه اعتقاد داشته باشند که عزت و منافع ملی در برجام در نظر گرفته نشده است. اما واقعیت این است که غالب مخالفت‌ها علیه برجام را منفعت تشکیلاتی برای منتقدین ایجاد کرده است در یک‌طرف دیگر هم به نظر من مبالغه‌هایی در بیان توفیقات برجام انجام‌گرفته است و نشانه‌هایی همچون دلار که اکنون ظاهراً به مرز ۸۰۰۰ تومان هم رسیده و نشان‌دهنده این است که در اعلام موفقیت‌های برجام هم خصوصاً توسط دولت مبالغه‌ای می‌شود.

هنوز استان ما آنطور باید و شاید به ویژه در بحث زیرساخت‌ها توسعه پیدا نکرده، نظرتان را بفرمایید.

اگر نیروهای متخصص و نخبه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و کسانی که به‌نوعی توانایی هدایت جامعه و افکار عمومی استان را با مبنا قرار دادن منافع عالی استان و متأسفانه به‌جای هم‌افزایی جهت رفع نگرانی‌ها و ناکامی‌ها، معمولاً بسیاری از نیروهای بومی را به‌جای همگرایی و همراهی تخریب می‌کنند و مانع رسیدن به اهداف و مصالح عالیه استان می‌شوند واحساس می‌کنم یکی از موانع اساسی این قضیه است. دوم اینکه نیروهای ملی ما به نظر می‌رسد به‌اندازه نیروهای ملی سایر استان‌ها مطالبه گر نیستند، شما رشد اقتصادی کرمان، اصفهان، یزد و استان‌های هم‌تراز را بعد از حدود ۴۰ سال پس از انقلاب را با استان ما مقایسه کنید، مردم حرکت می‌کردند، شاید بسیاری از این ناکامی‌ها و کاستی‌های فعلی وجود نداشت و شاید در صورت استفاده به موقع از فرصت‌ها طلایی که وجود داشت می‌توانست موجب رونق استان شود. بنده در دعوت‌هایی که در شهرستان گچساران در دور قبل از انتخابات انجام گرفت، معمولاً از دعوت‌کنندگان به حضور که دارای گرایش‌های فکری متعدد بودند، با اصرار بر عدم ورود به صحنه انتخابات تشویقشان می‌کردم به سمت راهکارهایی که فکر می‌کردم برای استان مفید است حرکت کنند. مثلاً دریکی از جلسات به آقایان عنوان کردم که به نظر می‌رسد با توجه به شرایطی که در زمینه‌ی فضای عمرانی استان و توسعه شهرستان گچساران و باشت پیش آمده و با توجه به توانمندی نماینده شما در کشور، بهتر است به خاطر حفظ موقعیتی که به وجود آمده و به جهت رشد استان کهگیلویه و بویراحمد یک بیانیه‌ای بدهید و اعلام کنید که از اختلافات فکری به نفع منافع مردم و آبادانی استان در این دوره صرف نظر می‌کنیم. به این شکل هم هویت تشکیلاتی خودتان حفظ می‌شود و هم در مسیر رشد استان خصوصاً در بخش عمران، آبادانی و توسعه اقتصادی همنوایی و همیاری صورت می‌گیرد. حتی به برخی از دوستان هم پیشنهاد دادم که اگر شما اصرار بر داشتن کاندیدا دارید خود شما بروید و کاندیدا شوید یکی از آقایان تعجب کرد و گفت برای اولین بار است که یک کاندیدایی پیشنهاد به خودش را به سمت دگران سوق می‌دهد، در خود بویراحمد هم بنده همواره با شرایطی که به وجود آمده است، معمولاً به خاطر همین مسائل حاد استان از حضور خودم در صحنه انتخابات صرف‌نظر کردم، هم در پیشنهادات مدیریتی و اجرایی و هم در بحث کاندیداتوری همواره به نفع خروجی واحد تأثیرگذار در استان کنار کشیدم. به همین دلیل احساس می‌کنم که اگر ما یک سری خواستن‌ها و داشتن‌ها را نادیده بگیریم و به خاطر منافع عالی استان که در واقع نگاه مدیریتی اسلام هم همین است، به نفع کسانی که احساس می‌کنیم توانایی بیشتری دارند، از خواسته‌های شخصی خود صرف‌نظر کنیم و همچنین به منتخبین کمک کنیم که واقعاً دنبال پیشبرد امور جاری و برنامه‌های سازنده باشند. در نهایت بسیاری از این مسائل و مشکلات برطرف می‌شود، متأسفانه به‌جای هم‌افزایی جهت رفع نگرانی‌ها و ناکامی‌ها، معمولاً بسیاری از نیروهای بومی را به‌جای همگرایی و همراهی تخریب می‌کنند و مانع رسیدن به اهداف و مصالح عالیه استان می‌شوند واحساس می‌کنم یکی از موانع اساسی این قضیه است. دوم اینکه نیروهای ملی ما به نظر می‌رسد به‌اندازه نیروهای ملی سایر استان‌ها مطالبه گر نیستند، شما رشد اقتصادی کرمان، اصفهان، یزد و استان‌های هم‌تراز را بعد از حدود ۴۰ سال پس از انقلاب را با استان ما مقایسه کنید، در یک برهه زمانی استان ما کاری به آبادانی نداشتیم و در دوره دیگری نمایندگان منتخب به خاطر اینکه عدم ارتباطات نمایندگان قبلی با مردم را جبران کنند و از نگرانی مردم بکاهند مجبور شدند وظایف اساسی نمایندگی به نفع ارتباط با مردم و برطرف کردن نگرانی‌ها و مشکلات قبلی فاصله گرفتند و از هر دو طرف افراط و تفریط شکل گرفته است. لازم است که یک فرهنگ جدیدی در بین نخبگان و به‌ویژه در ادبیات انتخاباتی، اعم از انتخابات ریاست جمهوری، مجلس و شوراهای اسلامی شکل بگیرد؛ و منافع و مصالح عالیه و تخصص گرایی نهادینه شود و منافع جناحی، قومیتی، فردی و خواسته‌های شخصی افراد به حاشیه رانده شود.

پایان بخش اول

ادامه دارد...

منبع:کبنانیوز
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 2 نظر

  • 1 بابکن 1397/3/20 22:42:7

    اقای فروزان سوابق سیاسی ندارد و اصلاح طلب نیست و نفوذی در بویر احمد ندارد و دارای پیشینه مثبتی نیست

    پاسخ
  • 2 محمد محرابی 1397/3/20 16:17:28

      با امدن حاج فروزان   اصلاح طلبان بویراحمد    بیش از گذشته از انسجام   بیشتری برخوردار ند  که میشه از پیش  این پیروزی را تبریک گفت 

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها