کودکان باید کودکی کنند

کودکان باید کودکی کنند
(به مناسبت 12 ژوئن روز مبارزه با کار کودکان)

اگر زمانی که می‌بایست به دریافت محبت، آموزش و پرورش صحیح و کاربردی و تخلیه شور کودکی صرف شود ؛ فال و گل و غیره و ذلک به دست پشت چراغ قرمزها و لا به لای زباله ها و دود و دم مکانهای بی ثبات از نظر اخلاقی و فقیر از نظر فرهنگی تلف شود نباید انتظار این را داشت که روزی همین کودکان سفیران حقوق انسانی و ارزشهای اخلاقی و مجریان حقوق شهروندی شوند و یا چرخ توسعه را بشود با خیالی آسوده به دستشان سپرد ؛ چرا که اینها اندوخته ای نداشته و یا بهتر بگویم داده ای دریافت نکرده اند که بخواهد منجر به چنین خروجی شود.

بنابراین بیش از همیشه بر این راهکار تاکید میکنم که راه رهایی کودکان کار از دنیای انسانهای بزرگ با همه سختیها و ناراستی هایش از دل آموزش صادقانه میگذرد.

چرا میگویم صادقانه!؟ به استناد دیده ها؛ متن جامعه بهترین مستندی است که صحه میگذارد بر این ادعا که یک جای کار می لنگد و در واقع مغز کار نمیتواند به خوبی وظیفه اش را انجام دهد و این می شود که دیگر اعضا نیز هر روز شاهد زایش مشکلی نو در این جسم نحیف هستند.

آموزش اگر صادقانه باشد موجب میشود آنکه در بالاترین جایگاه است بداند که هر کنش اش واکنشی وسیع به دنبال خواهد داشت و صد البته بر قواره دانستن اش جامه عمل نیز می پوشاند. منتج به حضور انسانهایی میشود که هر کدامشان رسانه ای برای انتقال صحیح آگاهی هستند.

اما آموزش برای چه گروهی مدنظر است؟ نخست آموزش همه خانواده ها علی الخصوص خانواده همین کودکان برای پرورش صحیح گرچه توامان با سختی. سپس آموزش شهروندان برای بروز رفتار صحیح با چنین کودکانی.

به این دلیل ابتدا آموزش خانواده ها را مطرح کردم که معتقدام اثر بخشی این راه سریعتر از هر راه دیگری است.در این میان لازم است ذکر کنم که نهادهای مدنی نظیر سازمان های مردم نهاد به خوبی میتوانند ازعهده این امر برآیند چرا که به دلیل ارتباط نزدیک با بطن جامعه هم شناخت خوب و کافی از شرایط دارند و هم با پذیرش بهتری از سوی جامعه هدف رو به رو هستند.

البته نباید نقش دولت ها در قوی نمودن زیرساخت های اقتصادی و فرهنگی را نادیده گرفت ، که اصلا ضروری است پای به پای آموزش حرکت کنند و یک جایی سایر زیرساخت ها را برای تسریع روند آموزش پله کنند.

در واقع همه چیز زنجیره وار به هم متصل است.

بنابراین واقع بینانه و بی تعارف باید گفت که اگرهر کدام مان در هر جایگاهی و با هر مسئولیتی که هستیم نسبت به انجام وظیفه مان از تعهد بیشتری نه در قالب تئوریها و تزهای دهان پر کن که در میدان عمل برخوردار باشیم ؛ تاول چرکین آسیبهای اجتماعی به جای رسیدن تا مغز استخوان جامعه و ترکیدن و خلق هزار عفونت کوچک و بزرگ ، آهسته اما پیوسته روی به خشکی میگذارد و یا حداقل درد از پی درد نمی زاید.

لطفا برای درمان آسیبهای اجتماعی نگاه ایده آلیستی نداشته باشیم چرا که واقعیت تلخ تر از این است. و به خاطر داشته باشیم که نجات حتی یک نفر از اهمیت بالایی برخوردار است. چرا که همه ما به یکدیگر متصل هستیم. اگر شک دارید لحظه ای در رویدادهای هر روزه اطراف خود بیشتر تامل کنید.

*فعال فرهنگی و اجتماعی

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها