دانشگاه یاسوج؛ از سقوط تا صعود!

دانشگاه یاسوج؛ از سقوط تا صعود!

اگر در گذشته نام دانشگاه یاسوج در اذهان عمومی بیانگر توسعه، آرامش، شفافیت و تعامل بود، اما متاسفانه در طی سال های نچندان دور به دلیل سوء مدیریت هایی که به واسطه افراد ماجراجو، ناپخته و هیجانی اداره می شد، از مسیر و رسالت اصلی خود به دور شد تا جای که اگر قرار بود چون کلام امام خمینی (ره) دانشگاه مبدا تحولات باشد، متاسفانه به خاطر مدیریت پر حاشیه و رمزآلود مدیریت برخی ها به مبداء تنش و ویرانگری مبدل شد، تا بعد از سال ها تلاش و جدیت و کوشش که میراث گوهر بار بنیانگذار فقید دانشگاه یاسوج زنده یاد دکتر محسن عسکریان بود که از یک اتاق، دانشگاهی گلستان آفرید اما اینک آن محیط پویا و آکادمیک بیشتر شبیه باغ سوخته ای باشد که در شعبده بازی مدیریت برخی ها به نفس زدن افتاده و روند بهبود آن زمان بر و طاقت فرسا شده است.

امروز جریانی که در گذشته بر تمام مدیریت های دانشگاه یاسوج به ناحق تکیه زده بود و اینک به واسطه خردورزی و تدبیر وزیر محترم علوم از قدرت کنار زده شده اند؛ چنان از آرامش و بازگشت به ریل توسعه دانشگاه در این مدت کوتاه سخت برآشفته شده اند که عنان از کف داده اند و به جای پذیرش اشتباهات پرهزینه و گاها جبران ناپذیرشان که بر پیکره امور آموزشی، علمی، پژوهشی و خصوصا عمرانی دانشگاه وارد کرده بودند، بار دیگر مست قدرت و دیکتاتوری تمام عیار سوابق گذشته یشان شده اند و با غوغا سالاری در فضای های مجازی و انتشار اخبار سراسر دروغ و خلاف واقع با هدف برهم زدن آرامش جامعه و ارائه آمار سراسر اشتباه، سعی در تبرئه کارنامه سیاه و غیرقابل دفاع خود را در برابر افکارعمومی و مردم را دارند، تا زمانی که قدرت در دستِ همین اقلیتِ تند خو و بی عاطفه و نارفیق، وجود داشت، دایره زندگی و آرامش را بر تمام ارکان مجموعه دانشگاه تنگ کرده بودند و چنان رفتار می کردند که اگر کسی حاضر نبود در قمار شطرنج آنان به عنوان بازیگری ابزاری، دست به هنرنمایی از پیش تعیین شده بزند و بر اساس خواست و مقاصد قدرت طلبانه آقایان که به صورت محرمانه، غیرشفاف و پر حرف و حدیث و پیچیده تعریف می شد، رفتار نکند با ناجوانمردی و رفتارهای به دور از شان و کیان انسانی، با او برخورد می کردند و شوربختانه آنکه دایره این بی اخلاق ها و بی ایمانی ها تا جایی پیش می رفت که اگر انسانی بر اساس سلامت نفس و وجدان کاری حاضر به شراکت در این قمار قدرت نمی شد، اقلیتِ دیکتاتورِ قدرت پرست، با صحنه سازی و حتی پرونده سازی سعی در تخریب هویت کارمندی، استادی و دانشجویی و حذف فوری آنان در محیط دانشگاهی و اجتماعی اقدام می کردند؛ اما طبق آیه صریح قرآن که می فرماید: وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ و آنان دست به فریب زدند و خدا هم مکر کرد و خداوند بهترین مکر کنندگان است.” خداوند باری تعالی بالاخره مکر این اقلیت دیکتاتورماب را به خودشان بازگردانید که وقتی خبر تغییر مدیریت دانشگاه یاسوج در زمستان مخابره شد، موافق و مخالف، اصلاح طلب و اصولگرا و هر انسانی آزاده ای که دل در گرو پیشرفت و توسعه همه جانبه دانشگاه و استان را در دل خود می پرورانید سر به آسمان خدایی می کرد و می گفت: “بالاخره دانشگاه آزاد شد.”

اتفاقا مدیریت جدید دانشگاه یاسوج که به واسطه انسانی صبور، با تجربه، اهل علم و ادب که با سیمای سپید کرده و با کارنامه ای روشن و درخشان به راس مدیریتی دانشگاه یاسوج تکیه داده است در همین مدت کوتاه نسبت به مدیریت جزیره ای آقایان که پشت درهای بسته تصمیمات خلق الساعه می گرفتند، چنان مرز مدیریتی هر دو تفکر مشخص و هویداست که با بررسی ماه های گذشته به خوبی می توان به این نتیجه رسید که بعد از دو سال و چند ماه که متاسفانه دانشگاه یاسوج تمام درب های گفتگو و تعامل را بر روی تمام سازمان ها، ادارات و بخش های تصمیم گیر و تصمیم ساز استانی بسته و شان و منزلت دانشگاه را به حد یک مهدکودک منزوی، مبدل کرده بودند، خوشبختانه با مدیریت فعال و دیپلماسی کارساز دکتر عریان که مبتنی بر اعتماد سازی، احترام متقابل و بازی برد-برد بوده است بار دیگر تار های رخوت را از سیمای دانشگاه یاسوج برچیده است و بسترهای رشد و تعامل دانشگاه با دنیای بیرون را چنان فراهم کرده است که امروز نام دانشگاه یاسوج بار دیگر به عنوان نهادی تاثیرگذار و محوری در استان و شورای اداری و شورای برنامه ریزی استانداری معرفی می شود و بعد از ماه های طولانی، کرسی دانشگاه یاسوج به واسطه مدیریت انسانی متدین و با تجربه ای چون دکتر عریان هم ردیف استاندار توانمند استان می شود در حالی که سالها دانشگاه یاسوج به خاطر دید کوتاه مدیریتی برخی ها، از حضور در نشست ها و کارگروه های تصمیم گیری و بودجه ای محروم مانده بود که متاسفانه حاصلی جز مرگ تدریجی این نهاد در بر نداشت.

اگر در گذشته راه های گتفگو و تعامل به دانشگاه یاسوج به بن بست منتهی می شد اما در مدیریت جدید دکتر عریان باب گفتگو و مراوده های بین سازمانی چنان گسترده و فراوان شده است که به وضوح می توان بازگشت نشاط و امید و پویایی در جای جای دانشگاه را ملاحظه کرد که چگونه به واسطه مدیریت پرحاشیه آقایان، دانشگاه چنان ضعیف و رنجور شده بود که در هیچ یک از برنامه های استانی کسی از این مبدا تحولات سراغی نمی گرفت!

اتفاقا ما نیز از مجموعه وزارت علوم، از نهاد های بازرسی و نظارتی کشور و خصوصا از مردیم شریف و آگاه استان دعوت می کنیم تا به عنوان داوران بی طرف و البته صدیق و شریف به مجموعه دانشگاه یاسوج ورود پیدا کنند تا دانشگاهی که باید به عنوان بستری برای گردش آزاد اطلاعات و داده های علمی-پژوهشی بین نخبگان کشوری و استانی باشد و صدای موافقین و مخالفان در آن شنیده شود و هیچ کسی به خاطر اندیشه و عقاید متفاوتش مورد بازخواست و حتی نکوهش قرار نگیرد چرا در مدیریت آقایان دانشگاهی که باید به محیطی امن برای گفتگو و مناظره باشد به محیط امنیتی و پادگانی تبدیل شده بود؟

آقایان مسئول در زمان مدیریت خود چه رفتار ها و تصمیماتی در اتاق های پنهان خود می گرفتند که حاضر نبودند اسناد آن را در اختیار بخش های مسئول دانشگاه قرار دهند؟

چه تصمیماتی گرفته بودند که نقطه به نقطه دانشگاه را به سیستم های شنود متصل کرده بودند تا دانشگاه را از یک محیط آکادمیک و شرافتمند به یک محیط بازجویی و استراق سمع تبدیل کنند تا اگر کسی از رازهای آلوده آنان مطلع شد، صدای حق طلبی آنان را در نطفه خفه کنند؟

آقایان باید در برابر وجدان های به خواب رفته خود و افکار عمومی پاسخ دهند که اگر طلای دستانشان پاک بوده است چرا از محاسبه عیار طلاهای دستانشان هراسانند و به جای حضور در اتاق های شیشه ای، خود را در اتاق های مدیریت یشان حبس کرده بودند؟

البته تاریخ از یاد نخواهد بود که این آسیب های فراوانی که به تار و پود جامعه علمی استان به ناحق تحمیل شد حاصل همان مدیریت حبابیست که وقتی برخی ها بدون سلسله مراتب و درک درست از فضای آموزشی-اداری و مدیریتی ستاره اقبال بر شانه هایشان می نشیند و بدون یک ساعت سابقه اجرایی بر حساس ترین سمت مدیریتی در یک استان جوان و نوپا و در حال توسعه تکیه می زنند باید هم آینده یک جامعه اینچنین دست آویز آرزوهای محقق نشده دوران کودکانه برخی ها شود تا با رفتار توهم زای دشمن پروری دایی جان ناپلئونی، ستاره اقبال دانشگاه را چون کارنامه مدیریتی یشان سیاه و خاموش کنند که بدون شک تاریخ و مردم استان هیچگاه آنان را نخواهد بخشید که البته باید به همت والای وزیر علوم درود فرستاد و ایشان را مورد تحسین قرار داد که چگونه کسانی را که اتوبوسی وارد دانشگاه شده بودند را در ایستگاه قانون و عدالت پیاده کرد تا کار به کاردانان سپرده شود!

امروز بار دیگر دانشگاه یاسوج آوازه رئیسی خوش رو، مردمی، فهیم و دانشمندی همچون دکتر احمد عریان را به خود می بیند که سوابق درخشان علمی، تعداد مقالات منتشر شده از ایشان در مجلات داخلی و بین المللی، مسئولیت های مهم و متعدد در طول دوران خدمت شان، نام ایشان را جز ۱۰۰ محقق و پژوهش برتر کشوری نمایان می کند که چگونه با درایت وزارت علوم، شخصی که سرد و گرم روزگار را چشیده است و با کوله باری از تجربه موفق و خدمات ماندگار و تاثیرگزار در بدنه آموزشی ایران، خصوصا جنوب کشور (استان های فارس و بوشهر) زبان زد عام و خاص بوده، برخلاف آنکه خود میلی به ریاست و مسئولیت داشته باشد اما همانند سوابق خدمتشان، که حکایت از مدیریت جهادی و پای کار بودن دارد، بر اساس تکلیفی که به ایشان محول داده شد و همچنین فشار های فراوانی که از سوی اعضاء هیات علمی،کارکنان و دانشجویان دانشگاه یاسوج به جهت بازگشت دانشگاه به مسیر آموزشی و پژوهشی به مجموعه وزارت علوم وارد می شد، بر اساس این سلسله گفتار، دکتر عریان برای پاکسازی تصمیمات رمز آلود، خسارت بار و پرهزینه ای که برخی ها در دوران مسئولیت شان به بدنه دانشگاه تحمیل کرده بودند، منافع عموم و دانشگاه را بر منافع شخصی خویش ارجعیت داد و پای در رکاب بازسازی دانشگاهی گذاشت که جز ویرانی و شلختگی، میراث دیگری از خود بر جای نگذاشته بود.

باید قدر دکتر عریان را که با سلامت نفس، اراده ای قوی و جدیت مثال زدنی اقدام به جراحی سرطان بدخیمی که در بدنه دانشگاه یاسوج رسوخ کرده است و با همت والای تمام مجموعه دانشگاه سعی در ترمیم و بهبود بخشیدن به آن را دارد را ارزشمند و مغتنم بدانیم و ایشان را در برابر تیرهای زهرآلودی که از سوی برخی شکست خوردگان آشنا که این روزها در دنیای مجازی سعی در برهم زدن آرامش دانشگاه یاسوج را دنبال می کنند، با قاطعیت تمام حمایت کنیم.

امروز اقلیتی که منافع مالی و ابزارهای بی رحمانه قدرت ورزیشان در دانشگاه یاسوج کوتاه شده است، در رفتار کودکانه به مدیریت دکتر عریان که مبتنی بر خرد جمعی، مشورت پذیری، تعامل و تجزیه و تحلیل است حسادت می ورزند و برای آنکه مدیریت محفلی، خانوادگی و مٌرید و مرادی خود را پنهان کنند؛ از تصمیمات اصولی و منطقی دکتر عریان سخت برآشفته شده اند و به ایشان حمله می کنند تا با آدرس اشتباه سعی در فریب افکار عمومی را داشته باشند؛ اما غافل از آنند که بدانند دیگر کسی فریب نقشه هایی که پشت آن عینک مدیریتیِ غیر شفاف با آن مداد های معماری انتقامگیر وجود دارد، را هرگز نخواهند خورد!

کاش این اقلیت ماجراجو که در افکارعمومی خود را شکست خورده می بینند اما با القای اقتدار و قدرت رویا پردازانه اینچنین به صورت و خیال خود چنگ می زنند و چون مار گزیده به خود می پیچند، دلیل این روزگار پرآشوب خود را در اینگونه ببینند که آن زمان که قدرت خود را فراتر از قدرت خدا می پنداشتند و به هیچ کسی حتی به دوستان و همفکران و یاران خط اول خود در دانشگاه هم رحم نمی کردند و یا آنان را برکنار کرده، یا برخی را تحقیر و برخی دیگر را به حاشیه کشاندند، کمی به خود بیایند که این آسیاب، به نوبت است.

(مطلب منتشر شده نظر نویسنده است و انتشار آن در افتونیوز به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نمی‌باشد)

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها