شناخت مخرج مشترک اصلاحات

شناخت مخرج مشترک اصلاحات

چند روز پیش در آخرین روزهای ماه مبارک رمضان، نامه‌ای با تیتر«اصلاحات را اصلاح کنیم» با امضای برخی از فعالان رسانه‌ای و سیاسی کشور خطاب به رئیس دولت اصلاحات، و معمار این گفتمان در فضای رسانه‌ای بازتاب گسترده‌ای یافت، که از نظر راقم‌ می‌توان از آن به عنوان «بیم‌ها و امیدهای» اصلاحات یاد کرد و قدرمسلم قابل واکاوی و تامل جدی است. هرچند باید اذعان داشت که در قاموس اصلاح‌طلبی نقد آگاهانه و مستمر از الزامات و اجزای لاینفک است و هر گفتمانی که واجد عنصر آزادی و دموکراسی باشد بهتر است هر نقدی را برتابد تا دچار دور باطل انقلاب، استبداد و انقلاب نشود. رهبران و کنشگران اصلی آن نیز باید از چالش‌ها و نقد‌های درون‌گفتمانی استقبال کرده، آن را ضامن بقا و پویایی خویش دانسته و از حقوق اولیه شهروندی بدانند. از سوی دیگر برای رسیدن به اصلاحات واقعی، تعالی گفتمان اصلاحات و رسیدن به فهم مشترک همگانی، نیازی به یکسان‌اندیشی نیست، بلکه نیاز به یافتن مخرج مشترک، توجه به خواست همگانی و تلاش برای رسیدن به آن است و این مخرج مشترک از جمله الزامات اساسی هر تلاش جمعی است که گفتمان اصلاحات نیز به عنوان جریانی پیشرو و مردمی از این قاعده مستثنی نیست. حال با مرور وقایع پسا۸۸ و خارج از هر نوع داوری اخلاقی باید در ترسیم نمودار سیاسی جریان اصلاحات و با لحاظ کردن قدرت مانور ناچیز این جریان سیاسی - اجتماعی که در تاریکترین شرایط تاریخی کشور و انسداد کامل سیاسی با سیاست‌های داغ، دار و درفش و حذف - حبس و حصر دست به گریبان بود، واقع‌بینانه روبه‌رو شد. از سوی دیگر عمده فعالیت‌های مدنی، احزاب و جریان‌های سیاسی اصلاح‌طلب در دوران زمامداری احمدی‌نژاد و میدان‌داری جبهه پایداری عملا به کما رفته بودند که نهایتا با تحولات سیاسی سال ۱۳۹۲ کورسوی امیدی حاصل شد تا دری باشد بر این دیواره‌های بلند. بنابر این وقتی رقیب در موازنه قدرت دست پیش را دارد و رفیق تازه جریان اصلاح‌طلبی (دولت‌های یازدهم و دوازدهم) چندان وقعی به خواسته اصلاح‌طلبان نمی‌نهد، چیزی فراتر از سیاست صبر و انتظار را نمی‌توان توقع داشت. حال با این شرح ماجرا چند نکته را در خصوص نامه‌ای که البته قسمت‌هایی از آن مصداق بارز «جانا سخن از زبان ما‌ می‌گویی» است و در بخش‌های عمده‌ای نیز از دایره انصاف بیرون شده و جفا در حق شورای عالی، رئیس آن و معاون دولت اصلاحات روا داشته را متذکر‌ می‌شوم. چطور‌ می‌توان با عزیزان امضاکننده نامه یاد شده همراه بود وقتی که در نیت برخی از این دوستان جای شک و شبهه فراوان وجود دارد؟ کسانی که خود یا هم‌حزبی‌هایشان در لیست‌های انتخاباتی پایتخت یا کلانشهرهای کشور در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شورای شهر قرار گرفته‌اند و به شورای شهر راه یافته‌اند، در صورتی که برخی از اعضای خوشنام شورای مرکزی برخی احزاب یا دبیران کل آنها با توجه به سازوکارها و ضوابط مطرح شده توفیق حضور در لیست را نداشتند. چرا برخی از دوستان امضاکننده این نامه که از لیست‌های انتخاباتی، انتفاعی داشته‌اند در هنگام بستن لیست‌ها اعتراضی نداشتند و عملکرد شورای عالی را مثبت‌ می‌دانستند، اما اکنون جوری دیگر موضع‌ می‌گیرند، آیا این همان سیاست یک بام و دو هوا نیست؟! پارادوکسی که هم در متن و هم در امضاها قابل مشاهده است با چه منطقی توجیه شدنی است؟ ‌آیا جز زیاده‌خواهی نامی‌ می‌توان بر آن نهاد؟! برخی از امضاکنندگان محترم که امروز شورای عالی را به محافظه‌کاری متهم‌ می‌کنند، تا همین چند وقت پیش برای رسیدن به مناصبی در دولت و شهرداری حرکت دو کاندیدای اصلاح‌طلب در سال ۸۸ را تندروی و رادیکالیسم قلمداد می‌کردند و امروز...؟! اما روی دیگراین سخن، با سایر عزیزان است که ترمیم ساختار جریان اصلاحات دغدغه واقعی و جدی آنهاست. در این فقره باید عرض کنم که با کدام معیار و منطق مشکلات امروز سیاسی کشور را که از حیطه کنترل و عملکرد اصلاح‌طلبان خارج است به پای اصلاحات نوشته، آن را موجب دلسردی جامعه تحلیل کرده و پیش‌بینی شکست اصلاحات در آینده را از آن نتیجه‌ می‌گیرند؟ آیا واقعا معضلات و مشکلات اقتصادی دولت را حاصل عمل شورای اصلاحات‌ می‌دانند؟! چرا در تمامی این مدت دوستان سکوت کرده‌اند و حال که در انتخابات هیات رئیسه سال سوم مجلس، فراکسیون امید انسجام لازم را پیدا کرده و به زعم کارشناسان بهترین عملکرد را در این قضیه از خود نشان داده‌اند، به جای تلاش در جهت ایجاد روحیه وفاق و همدلی به یاد نامه‌نگاری افتاده‌اند؟! تعریف این دوستان از نیروی ملی چیست و کدام‌یک از اعضای محترم شورای عالی (حقیقی و حقوقی) را که در قامت وزیر و وکیل در عرصه‌های مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... در چند دهه اخیر فعال بودند، ملی نمی‌دانند؟! کدام حرکت شورای شهر پنجم تهران را در انتخاب شهردار قبلی و فعلی نسنجیده‌ می‌بینند که رگ گردن آنها متورم شده است؟ آیا جز آن است که در لیست پیشنهادی شهرداران پایتخت، به جز یک نفر همه سابقه اصلاح‌طلبانه و ملی داشته‌اند که دست آخر از بین آنها نیز بهترین گزینه با درخشان‌ترین رزومه کاری که مفتخر به دریافت نشان خدمت از دست رئیس دولت اصلاحات نیز بوده است را انتخاب کرده‌اند تا به عنوان برگی زرین در کارنامه شورای پنجم بماند. یادمان باشد که بخشی از کنش سیاسی در دست جریان اصلاح‌طلب است و بخش‌های عمده آن در قبضه جریان‌های رقیب است. لیکن بایستی حواسمان باشد که ناخواسته آب به آسیاب دشمن نریزیم و فریب بازی رقبای اصلاحات را نخوریم تا در انتخابات آتی ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ با دوگانه‌های غیر قابل پذیرش مواجه نشویم و باز مجبور به انتخاب بین بد و بدتر نباشیم. بهتر است همواره در نقدهایمان از دایره انصاف بیرون نرویم و مصلحت جمع را بر مصلحت‌اندیش‌های شخصی ارجح بدانیم. بهتر است بپذیریم که در حرکات و فعالیت‌های جمعی و سیاسی همواره نتیجه حاصل صددرصد مطلوب ما نخواهد بود و اصلاحات به صورت تدریجی و گامبه‌گام محقق خواهد شد.

منبع: همدلی
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 اصلاحاتی 1397/4/1 12:45:2

    انگاری برو ول نیکنه باز بچیل ایخان علمت کنن

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها