بی توجهی مسئولین به نگهبانان ناحیه نفت خیز پارسی کلاستر

بی توجهی مسئولین به نگهبانان ناحیه نفت خیز پارسی کلاستر

فرض را بر این بگذاریم که از جنینی بپرسند قرار است در سرزمینی نفتی به نام پارسی که یکی از مهم ترین خاستگاه های جوشش رونق اقتصادی کشور است، متولد شوی. چه ذوقی می کند جنینکی!!!!

چشم که به جهان باز می کند، شعله و دود و نرده و غرش، چشم و گوش ظریفش را نوازش می کند. با دو وضعیت روبرو می شود. یا پدر خود را در کنار شریان عظیم اقتصادی بیکار می بیند و یا شرکت نفتی.

و اما ….

نگاهی به وضعیت شرکت نفتی های منطقه ما خالی از لطف نیست. و اینست زبانحال عده ای از آنها، که عمدتاً در بخش حراست شاغل به خدمت هستند.

“راستش را بخواهید، از بدِ حادثه گرفتار این شغل شدیم. ای کاش مسئولین خوب در این نوشتار تأمل کنند و تصمیمی بگیرند که در آن، حداقل توجه به مسائل انسانی و نه انگیزشی نمودی داشته باشد.

واقعیت آن است که نام افراد را هم نمی توان در این نوشتار به میان آورد. تجارب گذشته، این ترس را در دل شان افکنده که حتی اگر آب خوردن هم نداشته باشند اعتراضی نکنند. آیا این زیبنده نظام اسلامی و صنعتی با آن همه استانداردهای دیرپاست؟ لذا از اسامی مستعار بره می گیرم.

الف. ن. می گوید: “در میان آتش و آهن متولد شدم. کم کم بزرگ شدم و لوله های جریانی نفت را که می دیدم خیلی امیدوار بودم روزگاری خواهد آمد که از قبل این لوله ها و دود این چاهها وضع زندگی ام دگرگون شود وشغلی پیدا می کنم. چه می دانستم که این آرزو محقق می شود اما به قیمت یک دنیا استرس و فشار روانی.

در بعضی شبهای سرد و تاریک زمستان و گرم سوزان تابستان باید هر ثانیه با مرگ دست و پنجه نرم کنم.

با خود فکر می کنم، آیا ما هم مثل پدران مان به پیری زودرس مبتلا می شویم؟

بگذریم …..

مسئولین عزیز!!!

لطفا کمی خود را جای ما بگذارید. تصور کنید که خود یا فرزندان تان را برای حتی یک ساعت جهت امرار معاش خانواده در آن مکان قرار دهید مکانی که مانند فیلمی پر حادثه شما را ممکن از مصطرب کند. اگر کمی ….

واقعیت ماجرا اما چیست؟

تعداد چهل یا پنجاه نفر از همشهریان و برادران ما در شهرستان بهمئی که با هزاران منت و بدبختی بعنوان نیروی گشت موتوری یا نگهبان ثابت در راه بندها یا محل احداث چاههای نفت وظیفه حراست از چاه های نفت حوزه نفت خیز پارسی کلاستر وکرنج را برعهده دارند و از حقوق و مزایای ناچیزی برخوردارند.

متاسفانه علاوه بر اینکه، این افراد هیچ گونه امنیت شغلی و جانی ندارند، محل کارشان در سخت ترین شرایط آب و هوایی است. نه در زمستان سرپناه مناسبی دارند و نه در تابستان. حق هیچ گونه اعتراضی هم ندارند. آیا این نقض اشکار حقوق انسانی نیست؟ ای کاش می دانستم که این نوع رفتارها آیا فقط برای فرزندان این منطقه نهادینه شده است یا همه جای نفت این گونه است؟ در هر صورت فقط می توان گفت: واویلا به این صنعت و امان از بی تدبیری!!!

حیف که حاضر نشدند هم زمان با تهیه این گزارش عکسی از آنها تهیه کنم اما به چهره این افراد که نگاه کنید همه دچار پیری زودرس و افسردگی شده وبه اجبار زندگی می گذرانند. آیا سزاوار است کسانی که امنیت میدان های بزرگی نفتی را برعهده دارند اینست که شبانه روز با مرگ دست و پنجه نرم کنند.

پ. ف. می گوید: آنهایی که دارای پست ثابت نگهبانی هستند، شبانه یا روزانه بصورت تک نفری!!!!؟؟؟؟ در بیابانی که فاقد آب برق و حتی فاقد آنتن دهی موبایل هست، باید کار حفاظت و حراست از چاه نفتی یا گازی را بعهده بگیرند آن هم در منطقه ای که اختلافات طایفه ای و قبیله ای وجود دارد و تاکنون هم موارد متعددی اتفاق افتاده که فرد نگهبان، شبانه یا روزانه، توسط افراد ناشناسی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تا پای مرگ هم پیش رفته است. از آنجاییکه بصورت تک نفری وظیفه حراست را بر عهده داشته نتوانسته از خود دفاع کند و طبق قانون، حتی مجاز به استفاده از اسلحه سرد هم نیست. آیا مسئولینی که چنین قانونی را پی ریزی کردند حاضرند یک شب در آن بیابان ها، فقط بعنوان تفریح به همراه خانواده بسر ببرند.

آیا شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب، با وجود نقش راهبردی خود در اقتصاد ملی، توانایی آن را ندارد که سرپناه مناسبی با امکاناتی از قبیل آب، برق و وسایل سرمایشی و گرمایشی برای نگهبانان گشت موتوری در ناحیه پارسی کلاستر ایجاد کند؟ آیا مناطق نفتخیزجنوب از بین جوانان مومن و تحصیل کرده جویای کار در این دیار محروم و مظلوم توان اشتغال پنجاه نفر را آنهم در شغل حراست از چاه های نفت ندارد؟ آیا خدا راضی است که از جیب تقریباً تهی نگهبانان گشت موتوری، هزینه تامین اتاقک های نگهبانی تامین گردد؟ ؟؟!!! آنها برای حفظ جان شان راهی جز پرداخت این هزینه را ندارند. چرا که تا حدودی از خطر حشرات و جانوران موذی در امان می مانند. هرگونه که به این قضیه نظر کنیم نقض اشکار حقوق انسانی است. مردم دیار محروم ما به حدی شریف و بزرگوار هستند که از سالهای دور که نفت در این منطقه کشف گردید و به بهره برداری رسید تاکنون کوچکترین مشکلی برای امنیت چاه ها بوجود نیاورده اند و مانند فرزندان خود از جریان نفت حراست و حفاظت کرده اند و شایسته نیست که این چنین با آنها برخورد شود و اینجانب بعنوان یک پژوهشگر تاریخ و نه از نگاه زادبوم گرایی و تعصب محلی، این نکته را به دست اندرکاران امر گوشزد می نمایم امید آن می رود که مسئولین استانی، شهرستانی و نماینده مردم در مجلس و همچنین مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب، مانع از استمرار چنین شیوه ای در مدیریت صنعت نفت گردد و در اسرع وقت به رفع مشکلات این قشر مظلوم و زحمتکش اقدام نمایند. در پایان از جناب آقای دکتر خلیلی معاونت عملیات غیر صنعتی شرکت ملی نفت ایران که خود از فرزندان این شهرستان است و حضورش در این مسند می تواند فرصتی برای توسعه بهمئی قلمداد گردد نیز تقاضای رسیدگی فوری به موضوع را دارد.

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها