دهرابپور سکوتش را شکست/ با روش انتخاب شهردار یاسوج فلسفه شورا زیر سوال رفت!

دهرابپور سکوتش را شکست/ با روش انتخاب شهردار یاسوج فلسفه شورا زیر سوال رفت!

محمد رحیم دهراب پور عضو با سابقه شورای شهر یاسوج در مصاحبه با یکی از سایتهای استانی پس از یکسال از آغاز به کار دوره پنجم شورای شهر، سکوت خود را شکست و از عملکرد شهردار و شورای شهر یاسوج به شدت انتقاد کرد.

به گزارش افتونیوز، مشروح مصاحبه دهراب پور را در زیر می خوانید .

در ابتدا درباره انتخابات اخیر اعضای هیئت رییسه شورای شهر یاسوج توضیح دهید که آیا لابی در کار بوده است؟

طبق قانون شوراها هدف از قانون اصلاحی شوراها، تغییر و تحولات در شوراست، شوراها هر سال یکبار تغییر می کنند و در این رابطه قانون و قانون گذار به خوبی فکر کرده است که هر سال در روند کاری شورا تحول ایجاد شود. لذا با مد نظر قرار دادن این موضوع که اعضایشورای شهر که در هر شهر تعداد مشخصی هستند(در یاسوج اعضای شورا از هفت نفر تشکیل شده است) بصورت هیئت رئیسه ای اداره میشوندکه شامل رئیس و نائب رئیس شورا ، دبیر و خزانه دار شورا هستند و سه نفر دیگر عضور عادی شورا هستند.

در سال گذشته که هیئت رئیسه شورا تشکیل شد، در همان شروع کار جلسه ای در فرمانداری برای انتخاب اعضای هیئت رئیسه برگزار شد و این تصمیم اتخاذ شد که شورا را در دو صف و به عبارتی در دو باند قرار دهند که خیلی به آینده آن خوشبین نیستیم.

اعضای شورا منتخبین مردم هستند و مردم در زمان تصمیم گیری به دنبال این نبودند که کاندیداها از کدام جناح و باند و طایفه قرار دارند. به اعتقاد بنده جایگاه شورا ارزشمند بوده و در آیات قرآن به آن اشاره شده است، در رابطه با شورا آیه و سوره و شان نزول خاص داریم و شورا همانند مسجد بوده و هرکس نمیتواند وارد مسجد شود. این جزء اعتقادات ماست، افراد با مشخصات و ویژگی های خاص باید در این مکان های مقدس حضور پیدا کنند مخصوصا شورا که محلی برای خدمت به مردم است.

از آیه “وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ” اینگونه برداشت میشود که هر انسانی مکلف است که وقتی در این جایگاه وارد شود با این موضوع که خود انسان احساس تکلیف می کند فرق می کند و این جایگاه مانند مسجد است و بعد از آن می فرماید وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ یعنی آنان که نماز را برپا می دارند و اهل نماز هستند که ستون و اصل برنامه های دینی است. بنابراین شورا جایگاهی است که کسانی که وارد می شوند به صورت فردی و با عنوان خاص نمی توانند به وظیفه خود عمل کند بلکه باید با خرد جمعی که حاکم است تصمیم بگیرند، همانند وقتی که قرآن می فرماید وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ یعنی کارهای خود را به صورت جمعی انجام دهید و تصمیم بگیرید.

نباید از تک روی و خودسری و اینکه از فرصت استفاده کنیم اکثریت و اقلیت کنیم، اصلا مردم انتخاب نکردند که اکثریت یا اقلیتی باشد و شورا را انتخاب کردند که افراد دارای تعهد و تخصص و دلسوزی و احساس دغدغه برای انسان ها و کسانی که در این شهر به عنوان شهروند هستند احساس مسئولیت کنند. مردم بر اساس این دیدگاه ما را انتخاب می کنند و نه دیدگاهی که در آنجا وارد شویم و بعد دست به دست هم دهیم و تبانی کنیم.

وظیفه من است که حقایق را بگویم و مطلب را روشن کنم؛ متاسفانه در همین شورا در سال گذشته تصمیمی که به اعتقاد بنده مشروع هم نیست گرفته شد و چهار نفر از دوستان من که دارای سلیقه های مختلف اما یک وضع مشترک هستند و ممکن است منافع آنها … باشد دست به دست هم دادند و چهارنفری به عنوان اکثریت قسم خوردند که در این چهار سال باید با هم باشیم که ابتکار عمل دستمان باشد.

باید بگویم انتخاب هیئت رئیسه هر چهار سال یکبار معنا ندارد. پس اگر شما تصمیم گرفتید که این چهار سال فقط خودتان باشید و تصمیم گیرنده باشید و جالب اینجاست دو نفری که بیشترین رای را آوردند در این هیئت رئیسه جایگاهی ندارند و عضویتی ندارند وحتی در کمیسیون های اصلی شورا عضویتی ندارند.

پس قانون گذار در تغییر هیئت رئیسه و تغییر افراد در کمیسیون ها هر سال خوب فکر کرده که شوراها در این چهار سال یک دست و یکسان نباشد و دست عده ای خاص نباشد، در یاسوج در همان ابتدا ما به آن پشت پا زدیم و اینجا ما مجوز گرفتیم که روی حقوق مردم بایستیم.

در حال حاضر به عنوان یکی از کسانی که بیشترین رای را در انتخابات آورد، واقعا نمیدانم در این شورا چکاره هستم؟ و با این وضعیتی که ادامه دارد اگر به خاطر مردم و احترام مردم نبود نباید می ماندیم.

در همین ابتدای قضیه این اشکال را به قانون برگزاری شوراها که درب ورود به صحنه انتخابات را بروی همه باز می کند و اجازه ورود به میدان می دهد وارد می دانم که هر کسی بیاید و با هر حربه و هر طریقی از مسائل باند و جناح و استفاده از مسائل قومی و قبیله ای آراء مردم را جمع کند وارد می دانم.

در حال حاضر تصمیماتی که گرفته شده است و تکرار و تجدید کردن آنها، پشت پا زدن به حقوق و آراء مردم است و نادید گرفتن حقوق مردم است. ضمن اینکه در اینجا در سال گذشته زمانی که تصمیم گرفته شد، هیئت رئیسه تشکیل شود، اصلا روند شورایی طی نشد بلکه در واقع افرادی بیرون از شورا و افراد متنفذ و خاص که میخواهند منافع شهر دست آنها باشد، تصمیم را گرفتند و این دوستان را وادار کردند که این باند را تشکیل دهند. تا یک باند همراه برای هم و دست به دست هم دهند و این روندی که به اعتقادبنده نامطلوب و ناصحیح است ادامه داشته باشد و در اینجا به عنوان عضوی از شورای شهر دفاع کنم بدون از آنکه بخواهم تعصبی به خرج دهم و یا نظرات شخصی خودم را دخیل کنم.

بر اساس احساس مسئولیت به عملکرد یک ساله شورا که بنده عضوی از این شورا هستم اصلا نمره قبولی نمی دهم، شما بررسی کنید در هفته دولت یعنی هفته ارزیابی عملکرد مدیران، بعد از یک سال که شهردار یاسوج تعیین شده است در این هفته چه برنامه ای داشته است و در این یکسال چه کار کرده است و بنده هم به عنوان یک شهروند و یک عضو کوچک شورای شهراعلام میکنم اگر این روند ادامه داشته باشد آینده شهر یاسوج که یک شهر مهاجر پذیر است درجا می زند و نه تنها پیشرفت ندارد بلکه در حال عقب گرد است. دلیل اصلی آن هم این باندی است که در شورای شهر تشکیل شده است.

شهردار اجرا کننده و عمل کننده برنامه های شوراست و بنده با استفاده از تجربیاتی که از حضور در دو دوره شورای شهریاسوج دارم ، اعتقادم این است که ضعیف ترین فرد که اصلا الفبای مدیریت شهری را بلد نیست و هیچ ایده و اراده ای ندارد به عنوان شهردار، تعیین شده است. صرفا بخاطر اینکه در اختیار عده خاصی باشد حتی خارج از مجموعه شورا آنهایی که تصمیم گرفتند وی شهردار باشد ظلمی آشکار کرده اند.

با توجه به اینکه سناریویی مشابه سناریوی پوتین – مدودف برای تصاحب قدرت در شورای شهر یاسوج به کار رفته است آیا شما تایید می کنید؟

بنده این را حیف می دانم که چنین مقایسه ای کنم زیرا آنها نشان دادند که برای اداره جامعه خودشان برنامه دارند و الان مشخص است که توانستند خوب مملکت خود را نسبت به گذشته اداره کنند. در این رابطه این مقایسه را غلط میدانم، هدف نهایی آنها خدمت به جامعه خودشان بود و خدمت می کنند و برنامه و سیاست گذاری هم دارند اما در اینجا خبری از برنامه و سیاست گذاری برای خدمت گذاری به مردم نیست اما به لحاظ شکل مقایسه ای که شما کردید درست است.

آیا این سناریوی از پیش تعیین شده است؟

همانطور که عرض کردم این سناریو در سال گذشته مقدمه چینی شد و به عنوان یک معاهده تنظیم شد و برای چهار سال این قصد را دارند که هر سال یک نفر از این چهار نفر رئیس و نائب رئیس باشد و هیئت رئیسه و کمیسیون ها دست آنها باشد و این یک بحث است و اینکه آن سه نفر دیگر چه کاره هستند و باید چکار کنند.

بحث اول این است که کسانی که بالاترین رای را در انتخابات آوردند جرم آنها چیست؟ چرا موقعیت و جایگاهی نیست که بتوانند به مردم خدمت کنند؟ بحث دوم این است که تغییر قانون هیئت رئیسه در هر سال هدفی در آن است که اگر کسی خوب کار نکرده است کسی دیگر جایگزین او شود و من عرض کردم و اثبات میکنم که این شورا در این یک سال کارنامه قابل قبولی نداشت و حتی ما که معلم هستیم و میگوییم تجدید هم شدند و امیدی به قبولی آنها نیست .

بحث سیاست زدگی در شورای شهر را که البته فقط مختص به یاسوج نیست چه آفت هایی برای شهر داشته و در بحث انتخاب شهردار و واگذاری هایی که صورت گرفته است و زد و بند هایی که وجود دارد راهکار چیست؟ آیا باید مردم مطالبه گری کنند و یا خود آن کسانی که انتخاب شده اند واقعا به سطحی رسیده باشند که درک کنند سیاست زدگی چیزی نیست که مردم دنبال آن هستند؟

همانطور که اشاره کردید مصیبت سیاست زدگی در استان ما تنها خاص شورا و شهرداری نیست بلکه خاص مدیریت استان ماست.

مقام معظم رهبری در سال ۷۳ که به استان تشریف آوردند صحبت ایشان در این رابطه وجود دارد و تابلو شده است البته اگر جمع نکرده باشند؛ فرمودند مشکل این استان مسائل سیاسی نیست بلکه مشکلات شبه سیاسی است، نمونه عینی مسائل شبه سیاسی همین بحث شوراها یا مدیریت های شهری است یا خیلی از مدیریت ها دولتی است.

معنا و مفهوم آن اینست که خودشان اشاره فرمودند مسائل قومی و قبیله ای را در بحث های مدیریتی خیلی دخالت می دهیم و به جای اینکه شایسته سالاری را مدنظر بگیریم و افرادی که برای انقلاب و مردم دغدغه، تعهد و دلسوزی دارند را در جایگاه ها ببینیم، اما مشاهده می شود در اکثر جایگاه ها مخصوصا شورا که یک جایگاه مردمی است حذف می شوند و مسائل قومی و قبیله ای بیشتر دخالت داده می شود.

انتخاب هیئت رئیسه شورا که سال گذشته شکل گرفته و همچنان ادامه دارد و مانند داستان یک تیم والیبال است که فقط جاهای خود را تعویض می کنند، در واقع همان تیم است و اجازه نمی دهند دیگران وارد شوند، بنده اعتقاد دارم نمونه عینی سیاست زدگی یا مدیریت شبه سیاسی که مقام معظم رهبری اشاره فرمودند همین شورای شهر و مدیریت شهری ماست.

آیا شهردار یاسوج وابسته به فرد یا جناح خاصی است؟

تشکیل هیئت رئیسه و انتخاب شهردار از مسیر شورایی خارج شده است و اصلا روندی که طی شد که فلسفه شورا زیر سئوال رفته است!

واقعیت این است که در این دوره وقتی که تصمیم گرفتم وارد شورا شوم برای خودم انگیزه هایی داشتم و اگر شما بررسی کنید بیش از چهل مورد برنامه کاری داشتم که دستاورد دو دوره حضور من در شورا بوده است و بالاخره یا کارهایی بود که باید تکمیل میکردم و یا کارهایی بود که اجرای آن به عنوان حسرت بر دلم مانده بود و منتظر بودم فرصتی برای من پیش بیاید.

لذا از همان موقع که تصمیم گرفتم وارد شورا شوم نسبت به مسئله ترکیب شورا و اینکه شهردار چگونه فردی است برنامه داشتم، زمانی که مجموعه شورا انتخاب شد همیشه اعتقادم این بود که شورا نباید دو صفی شود و در همان دوره دوم که بنده بودم قویا جلوگیری کردم که سیاست زدگی نباید در شورا حاکم شود و نباید باندی شود. چه سیاسی و چه غیر سیاسی و چه قومی و قبیله ای و این را من ثابت کردم.

لذا در این دوره ی شورا که بنده به عنوان عضو انتخاب شدم برنامه داشتم که شورا از مسائل باندی و جناحی و سیاسیمحفوظ و مصون بماند و شهردار هم باید کسی باشد که در واقع بازوی قوی شورا برای اجرای برنامه ها و سیاست گذاری های شهری باشد لذا روی مسئله شهردار حساس بودم و طرحی را به آقایان دادم .

آیا اعضای شورای فعلی شهر یاسوج بروی ماندن جاوید بعنوان شهردار اصرار داشتند؟

در جواب شما باید عرض کنم که جالب است که در ابتدای این قضیه دو نفر از آقایان اعتقاد به ابقای شهردار قبل داشتند و بقیه از جمله بنده با توجه به خواست مردم و زمان تبلیغات که بنا بود شهردار تغییر کند، با قاطعیت نظرمان این بود که تحولاتی در شهرداری صورت بگیرد.

دو نفر از دوستان فعلی شورا از همان ابتدای کار، قویا برنامه ریزی داشتند که شهردار قبل باقی بماند و تثبیت شود و پنج نفر از دوستان به بنده اعلام کردند که با توجه به اینکه شما دارای تجربه هستید و دو دوره در شورا حضور داشتید برای اینکه آینده را به نفع مردم اصلاح کنیم، شما به عنوان هیئت رئیسه باشید و هیئت رئیسه را تشکیل دهید. اما ما آن دو نفر را نخواستیم جدا کنیم و تمام پافشاری آنها این بود که شهردار قبل بماند و این پنج نفر خواست آنها این بود که شهردار باید تغییر کند، چون این خواست مردم بود.

لذا پنج نفر وقتی هیئت رئیسه را تشکیل دادند، بنده در رابطه با شهردار طرحی دادم که این طرح را بعدا در تهران ،مشهد، و شیراز اجرا کردند. طرح بنده این بود که شهردار را نه فرد خاصی از باند خاصی و نه از دسته مردم خاصی باشد و فراخوانی دادیم که هر فردی این توان و صلاحیت را در خود می بیند بیایید و داوطلب مسئولیت شهرداری شود.

در همین رابطه جدولی را طراحی کردیم و صد امتیاز دادیم و بیش از شصت نفر نیروی بومی و غیر بومی از بچه های استان داوطلب شدند و مدارک آنها را جمع آوری کردیم و امتیازات آنها را بررسی کردیم و نهایتا از بین آنها ده یا پنج نفر انتخاب شد. و تصمیم داشتیم از بین این گزینه ها یک نفر به عنوان گزینه نهایی شهردار انتخاب شود.

با همکاری و مشورت استانداری و راه هایی برای اینکه شهردار مورد حمایت همه باشد نیز در این طرح گنجاندیم و مدارک و امتیازات داشت جمع می شد که تیری در تاریکی انداخته شد و دو سه نفر مطرح شد و گفتیم اشکال ندارد و اینها در صف آن لیست قرار بگیرند و اگر امتیاز آوردند در خدمت آنها خواهیم بود.

نهایتا آن دو دوست قبلی که بر شهردار قبل پافشاری داشتند نه خود آنها بلکه توسط عوامل بیرونی که افراد خاصی هستند و آنها را میشناسیم که همیشه این شهر و منافع آن در دست آنهاست آنها را تغییر دادند.

منبع:صبح زاگرس
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 ناشناس 1397/6/19 15:24:14

    درود بر حاج محمدرحیم دهراب پور اصولگرای اصلاح طلب

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها