یک آسمان نَفَس برای خوابی امن و آرام

یک آسمان نَفَس برای خوابی امن و آرام

دونیت ایگم چه ؟ نونیت ایگم چه !

در غربت زندگی کردن محاسنی دارد اما،حتماً که نام غربت ، دلتنگی غریبی در نهاد آدمی می آفریند که هرگز حُسن و امتیازی یارای برابر شدن با آن را نخواهد داشت. مثلاً همین خوابیدن که شاید بسیاری از ما کمتر به اهمیت آن دقت کرده باشیم . جدای از حکمت نهفته در آفرینش خدایی آن و معجزه ی آرامشبخشی این پدیده در حیات تمام مخلوقات خداوند و نقش بی بدیل آن در توازن بیولوژیکی جان و تن آدمی ، که همچنان هم از ابهامات بدون پاسخ تحقیقات علمی بشر مانده است ، به همین بُعد ساده‌ی لذت خواب اگر کمی تامل کنیم درخواهیم یافت که چه اندازه بما نزدیک و چه در دسترس ماست گنجی بزرگ و چقدر ساده بدست می آید یکی از لذتبخش‌ترین لذات آدمی و حتماً هم با تاملی بیشتر متوجه می شویم که چقدر ارزان این گنج بزرگ را به ثمن بخث مال اندوزی از دست می‌دهیم و غافل از اینکه اگر در بدست آوردن مال دنیا موفق شویم ، می بایست میلیون‌ها هزینه کنیم بلکه شاید به خواب آرام شبانه‌ای دست پیدا کنیم !

اما باز هم روی این صحبت با گوشه‌ی ساده‌تری از این مُجمر است، گوشه‌ای از کرشمه‌ی ناب زیستن در ارتفاعات، یعنی همین بلندی‌های بادگیر، همین خاک ، همین آبادی آباد خدادادی .

شاید دردی بالاتر از این نباشد که صبحگهی خروس خوان، از خواب که بیدار شوی، بجای آسودگی تن و آسایه‌ی جان، خورد و خمیر و پر درد باشد تنت و عبوس و عصبی باشد روحت!

درست است، همین اندازه ساده تناقضی بزرگ به وقوع پیوسته است که با مشی حِکمی آفریده های آفریدگار رودروست . چگونه است که خواب، اثری بر آرامش جان و تن ما نگذارده است!؟ ما چه کرده ایم که قدرت لایزال خداوندی و خواب آرامَش، اثر بخش و کارگر نمی‌افتد بر خستگی های تن ما ؟

اینجاست که با نخستین عامل این اتفاق غریب، به سادگی روبرو میشویم و درخواهیم یافت که ما در عالم خواب ، تلاش خستگی آور بسیاری برای تنفس داشته‌ایم . تلاشی که درست با تلاش تمامی جانمان به هنگام شنا کردن برابری می کند و خستگی آن هم سطح خستگی ناشی از شنا کردن خواهد بود. خستگی ناشی از تلاش برای تنفس کردن و طبیعی است که هر چقدر سطح آب و سنگینی آن بیشتر باشد ما به تلاش بیشتری نیازمند بوده و به تبع آن خستگی بیشتری بر جان ما چنبره می زند . حال به سادگی می‌توان بیکرانِ آبی آب دریا را در شنا کردن با نیلگون آبی آسمان را برای تنفس و خواب معادل نمود و میزان اکسیژن ( نَفَس ) موجود در هوا را معیاری برای میزان تلاش برای رسیدن به مقدار مورد نیاز جان و تن آدمی در تنفس هنگام خواب به شمار آورد.

وقتی که در این ارتفاع رقیق و در این آسمان آسمان، اکسیژن ناب، نفس می‌کشیم هیچ نیازی به تلاش جانفرسا در عالم خواب برای نَفَس کشیدن نداشته که صبحدمی کوفته و پر خستگی داشته باشیم.

چقدر خدایمان هوای‌مان را داشته و چه پر نَفَس آفریده آسمان دیارمان را و شکرش چه واجب بر هر کدام ما و در هر نَفَس دم که به یقین مُمد حیات و هر بازدم که مفرح ذات است برای جان ما.

القصه، در غربت زیستن‌ها ، یعنی دور از اینهمه نَفَس، تنفس کردن و در هوایی که سرشار از فقر اکسیژن است تلاش برای نفس کشیدن ، یعنی تلاش برای زنده ماندن ها و نه ، زندگی کردن هاست . حال میپرسم ، دونیت ایگم چه ؟! نونیت ایگم چه ! و امیدوارم سایه امن و خنکای نَفَس تان همیشه گسترده باد و خدایمان تا همیشه ٫هوا٫یتان را داشته باشد .

محمد مختاری سحرگاه پر نَفَس نیمه شهریور ماه نود و هفت - یاسوج

کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 2 نظر

  • 1 کریمی نژاد 1397/6/22 8:36:40

    خدا چقدر هوایمان را داشته 

    پاسخ
  • 2 ناشناس 1397/6/21 13:37:47

    واقعا قدر هوای خوب یاسوج رو باید بیشتر بدونیم خیلی جالب بود مختاری جان 

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها