قانون از جمله مولفه‌هایی خواهد بود که اگر به آن عمل نشود افسار گسیختگی امور را بدنبال خواهد داشت و اگر خدای ناکرده این مهم را مدیران ارشد انجام ندهند دیگر از هیچ کس نمیتوان توقع تبعیت از قانون را داشت و بخودی خود همه چیز از هم میپاشد. قانون فصل الخطاب همه ی امور است و همه بدون استثنا باید مقید به آن باشند تا امورات جامعه روال طبیعی خود را طی کرده و کارها بدون کمترین مشکلی سرانجام پذیرد. حال اگر یکی از مدیران بجای عمل به قانون دست به اقداماتی زد که نافی قانون مندی بود شیرازه امور از هم پاشیده و در میان مردم اینگونه تداعی میشود که همه میتوانند به قانون دهن کجی نمایند و کسی معترض آنها نخواهد شد و این یعنی فرو پاشی قوانینی که جامعه را در ثبات نگه میدارد و از زوال قانون در جامعه انسانی جلوگيرى میکند . سلیقه ای عمل نمودن در جایی که قانون واضع و مبرهن است چه دلیلی میتواند داشته باشد بجز تسری دادن بی قانونی، مردم هر آنچه می بینند باور می‌کنند بخصوص اگر از سوی مدیران ارشد نظام و علی الخصوص استان باشد و پر واضح است که این رویه پذیرفتنی نیست و نخواهد بود. بعضی ها فکر میکنند زمان حکم رانی فلان کس گذشته و اکنون زمان ترک تازی دیگری است. بنده هم قبول دارم که اگر نوبتی باشد نوبت آقای ایکس است و قبلی ها باید جایگاه ریاست را رها کرده و به دیگران بسپارند و حق اعتراضی هم ندارند بدلیل اینکه چهار سال حکومت کرده اند و حالا نوبت دیگران است. آیا این بحق بودن افراد متمایل به آقای ایکس میتواند دلیل بی توجه ایی به قانون شود و فقط رضایت مندی افراد منتسب به فلانی را باید نصب العین قرار دهند و قانون و قانون مندی هیچ محلی از اعراب نداشته باشد قطع به یقین اینگونه نیست، واگر احیانا چنین از جانب هواداران فلانی عنوان شده اصلاً درست نمی باشد و من مطمئن هستم که فلان کس هیچ اشتیاقی به پشت کردن به قانون نداشته و ندارد. تا آنجا که بنده اطلاع دارم بزرگان اصلاح طلبی از جمله افراد قانون مند بوده و در تمامی سخنرانی های خود هواداران خویش را ملزم به رعایت قانون کرده و میکنند و هر کس در هر جایگاهی اگر مرتکب خطا و اشتباه شوند وقانون را زیر پا بگذارند اگر بگوش آنها برسد علاوه بر تقبیح فرد و عمل وی در صورت قانع نشدن بشدت برخورد خواهند کرد و این خود نشانه واضعی از قانون مند بودن این بزرگان است. این مطالب به این دلیل نگاشته گردید که عده ای از فرصت بدست آمده استفاده کرده و اعمال خویش را به آنها منتسب میکنند و سعی دارند نهایت بهره وری را از موقعیت ها بنمایند. همانطور که گفته شد حق مسلم افراد منتسب به اصلاح طلبی و بخصوص کسانی که تاکنون منصب نداشته و باید پست ها در میان آنها تقسیم شود اما همه ی این حق بودن ها نمیتواند دلیل بی توجه ایی به قانون شود و به صورت سلیقه ای عمل نمایند. خبرنگاران هم مثل همه مردم باید مقید به قانون باشند و به آن عمل کنند و اگر احیانا خلاف آن مشاهده شد باید پاسخگو باشند و هیچ فرقی با دیگر مردمان ندارند بنده ودیگر دوستان بر مبنای دستور العمل های خانه مطبوعات که مرجع امور خبرنگاران است بصورت قانونی در این نهاد ثبت نام کرده و به دستور العمل های صادره عمل کرده و در امور خبری لحاظ میکنیم. انتظار میرود دیگر مدیران همچون آحاد ملت قانون فصل الخطاب اعمال ورفتارشان باشد تا جامعه خبری از فرو رفتن در تنش ها و درگیر شدن با حاشین ها دور بماند و به طبع آن ادارات و نهادها وسازمانها هم کمتر در این مورد دخیل شوند . بهر جهت از باب شفاف نمودن فضای رسانه ایی و افتادن تمامی امور بر روی ریل قانون ، بهتر این است همه ی افراد ، بدون توجه به نقش و جایگاهشان مطیع و فرمانبردار قانون باشند و از سلیقه ایی عمل نمودن پرهیز نمایند. با امید به اینکه فهم ودرک ما آدمها آنقدر زیاد شود که سره را از ناسره تشخیص دهیم و لازم نباشد هر روز بطریقی به ما گوشزد نمایند که از قانون پیروی نمائیم .