منفعت گرایان اجتماعی و نفع عمومی

منفعت گرایان اجتماعی و نفع عمومی
چو از قومی یکی بی دانشی کرد نه که را منزلت ماند، نه مه را «سعدی»   هرچند که تحلیل شبکه ای موضوعات اجتماعی به دلیل ‹بافت و تراکم› که شاخص های اصلی ساخت و بررسی یک شبکه است اندکی مشکل هست ولی در حد وسع و علم مخاطب گرام در این سایت و به قلم اینجانب به موشکافی و کنجکاوی فنی در باب نقاط تاریک اجتماع محل زندگی مان اشاره و پرداخته خواهد شد . «منفعت و منفعت گرایی» ماحصل یک اجتماع معیوب و ناکارآمداست دراین پروژه هرشخص به سود وزیان شخصی شده خود می پردازد تا جمع وخردعمومی، این نوعی از رباخواری درمنصه ظهور اجتماع محل زندگی است .بدون شک اخلاق و فضیلت سخت با آن مخالف هست الا اینکه  سخت مخالف اخلاقمداری و در حال وام دهی به منفعت پرسود شخصی شده باشیم و ضرورت کبیره (نفع عمومی) رانادیده بگیریم ،توسل بر منفعت بازگذاشتن «استفاده سو»و «جایگاه سرمایه داری منفی»به دلیل انکار اصل اصیل و صاحب اصالت «نفع عمومی»است . تطور منفت گرایان اجتماعی منشایی تاریخی به قدمت و فراخنای گذشته های دور تا به امروز ما دارد و انگاری هرگز دوای آن در مطب هیچ طبیبی یافت نشده و تئوری های تئوریسن های مهم علم اجتماع این منفذ پر از خاطره و خطر را نپوشانده است و همیشه بعنوان یک دغدغه مهم در سپهر جامعه ای که ناگزیر از سیاست بود خیمه ای پرهیمنه  و فراگیر گسترانیده و بلکه شرطی شده هم شده است و معمولاَ شرط بلاغت و اجرا به خود گرفته هم  چنین فرعیات و فروعیات گوناگون و عجیب و غریبی به خودش گرفته است.«منفعت سیاسی-اجتماعی» بعنوان مفهوم امری کلان برای زراندوزان قدرت طلب خلاصه ای از آراء محسوب شده و از کاراکترهایی نفع گرا افرادی سودجو بارآورده تا شایسته گانی پرتحرک و دغدغه مند. در همین خصوص جمله معرفی می گوید : (تولید نه تنها مصرف را پدید می آورد که انگیزه مصرف را هم پدید می آورد) بدین معنا که تولیدات کارخانه منفعت باعث می گردد انسانهایی دیگر به سیاق آنچه تولیدشده یک به اصطلاح کاریزمای محلی است، بدون اندیشه و بخاطر دلخوشکنکهای پوشالین به مصرف گرایانی بارزتبدیل شوند و اشتیاق بیشتر را در توده ناآگاه بیشتر و بیشتر کنند . افراد منفعت طلب سیاسی-اجتماعی که یک پرنسیب تاریخی بر آن حاکم است حتی نگاه هایی افراطی تر نسبت به این بازار مکاره دارند و هرگونه سازماندهی و نظم بخشی به زعم خود موجه را ! مبنایی  بر شکل گیری روش خود می دانند در حالیکه این یک اسلوب برای شکل گیری دیکتارتوری های اخلاقی-اجتماعی هست تا مدافعی برای حرمت نهادن بر اخلاق های موجه انسانی ، این مسئله از آن رو مهم است که یک انسان صاحب درک و خردمند تابع هوس های درازمدت مفعت طلبان نباشد(و باید آگاهی را بداند تا لقلقه نشود) . ساختار اجتماعی و سیاسی زمانی شروع به تغییر می کند که عقل در چشم نباشد و همانطور که مشخص هست عقل در مخ محل عقلانیت است نه در روشی بر اساس کسب سود  .گئورگ زیمل جامعه شناس آلمانی  در یکی از کتابهاش اشاره می کند :(بازار و رقابت می تواندکاری بکند که فقط عشق قادر به انجام آن است،یعنی پیشگویی خواهش دیگران پیش از آنکه خودشان به آن آگاهی پیدا کنند) در اینجا این جامعه شناس منفعت را بخوبی نمایانده است و عشق یا همان(احساس) که سم آگاهی های اجتماعی است را قدرت منفعت طلبان می بیند. در روش منفعت طلبان یکی از موردهای کجرو گسست میان نظر و عمل در حوزه اخلاق اجتماعی است.گسست میان اندیشه و مرام عملی ‹فریفتن› متاسفانه بدون داشتن موضعی سالم در خودآگاهی یک جهل مرکب با چگالی بسیار حاد و ذهن خراش قلمداد می گردد. بعنوان مثال: شخص یا اشخاصی که در هنگامه انتخابات های سیاسی ملون به انواع رنگها می شوند و «حزب باد»را بخوبی برای توده ناآگاه نشان می دهند و از آنجائیکه زندگی اجتماعی ما پیوند و گره سفت و سختی با سیاست دارد،این کار خود نوعی ملموس از«منفعت طلبی منفعت طلبان»قلمداد می شود.با اندکی تامل در محیط اطرافمان این آسیب بشدت مخرب را می توانیم نظاره گر باشیم.«عدم خودآگاهی جمعی» باعث پرورش احزاب باد و سودآوران می شوند بی گمان این نوعی زوال خرد و انحطاط اخلاقی بشمار می رود.منفعت طلبان در زوال و فقدان اندیشه عقلائی همه را در کام خود فرو می بلعند ،این خود سرشار از صورت های گسست اجتماعی هست. جامعه محل زندگییمان همراه با اندکی تامل بسیار مناقشه برانگیزاست چون «خاصیت»آن بر کسب اصالت صرف سود و انواع پلشتیها و سرگشتگی کاراکترهای سیاسی است ،کسانیکه آبشخورشان مداوم و پی درپی بر اساس مصلحت!! به هرسویی روان هست آشکارا و پنهان توسط «امپراطوری سرمایه» به هرسویی روان اند و براساس «مصلحت دروغ» هرگونه رایزنی را با اندیشه های کج دارومریز خود روا می دارند! نمی دانم آزادگی و رواداری در کدامین موقعیت این افراد جای گرفته و یا جای خواهد گرفت ؟ اما یک امر برایم مسلم و روشن هست و آن «فقرعقل و زوال عقلانیت»است  .عدم اهتمام به راستی گرایی بالذات یک پدیده بسیار زشت و مخرب فردی و اجتماعی است که هویت را مخدوش می گرداند و «ریا»را بعنوان یک نمود بارز رشد می دهد .امروزه «اخلاق بر پایه معرفت» یک حلقه گمشده است و‹من و ما› در معرض صدمات ناشی ازکمبود آن قرار دارد .عدم آن بعنوان یک اپیدمی فرهنگی-اخلاقی حتی  روابط خانوادگی را نیز تحت تاثیر خود قرار داده و موجبات متزلزلی را رقم می زند. بزرگترین دشمن یک جامعه انسانی و آنچیزی که آن را تهدید می کند کسب سودشخصی برپایه فایده گرایی شخصی شده تر هست در اینجا توسعه و پیشرفت بعلت عقبه ای ناکوک درجا می زند و فساد بصورت ناخواسته مسری خواهدشد و جامعه ای که «ملاط اخلاق»برای آن تاکید شده می باشد تبدیل به یک سلسله بی انتهایی از دوران باطل می شود و همچون موریانه به جان محصول می افتد(مروری بر رویدادهای محل زندگیمان)نشان می دهد فایده گرایان علیرغم اینکه به آنها دقت شود ! بر غالب رویدادهای روزمره و حوزه عمومی همچون بختک چنگ انداخته اند و تحلیل های ساده انگارانه و تقلیل گرایانه از سوی عامه باعث بالندگی منفعتشان می شود ،این خود از نگاه جامعه شناختی هم فساد را بالا می برد و هم ارزیابی تاثیر فساد بر بازده و کارایی را کاهل می گرداند و اجتماع به یک جامعه خاکستری تبدیل می شود خاصیت های اصیل نفع عمومی که بسیار مورد اهمیت اند بعلت روابط منفعت طلبانه مصادره می شوند .   بقول سهراب سپهری؛ چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید!
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 4 نظر

  • 1 حنا 1397/9/29 9:15:49

    درودها برقلم شیواوپرصلابت شما.امیدوارم نوشته های جنابعالی کلیدوراه گشای حل مشکلات مردم جامعه ماگردد.انشا..روزبه روز موفقیت های شمادرعرصه معضلات اجتماع افزونترگردد.

    پاسخ
  • 2 امیر 1397/9/28 23:25:54

    درود جناب ضرغامی.اشاره به واقعیتی که باعث وامانده گی بیشتر شده و می شود. و یقینا در این بستر فکر واندیشه رنگ می بازد. و خون و تعصب پر رنگ جلوه گری می کند.

    پاسخ
  • 3 جهان آرا 1397/9/28 19:11:25

    بسیار جالب و پر مغز نگاشته شد درود فراوان بر کیوان عزیز امیدوارم ادامه دهید

    پاسخ
  • 4 کرمی محمد 1397/9/28 13:56:35

    درود بر شما جناب ضرغامی عزیز،

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها