قدم در راه بی بازگشت

قدم در راه بی بازگشت
در آستانه ی سال جدید نهال های بی شمار هم استانی در وضعیت بغرنجی با دهها آسیب، گرفتار و با خطرات بی شماری در کمین، دست و‌پنجه نرم می کنند. هیچ امنیت روحی و روانی در خانواده های صاحب نوجوان و جوانی نیست. آتشی گزنده اما خاموش، نهالستانِ نوجوان دهه های پس از شصت را، در حال فرا گرفتن است. این بار خانواده ها درد شان را درون خود فرو برده و برای حفظ آبرو دم نمی زنند که مبادا قوم و خویش و همسایه ای بویی ببرد فرزندم کمبودی داشته یا در تربیتش کوتاهی کرده ام. مصرف بیش از پیش مواد مخدر مدارس دخترانه و پسرانه به حدی است که اگر تا دیروز نگران استعمال قلیان یا سیگارِ نهال ها بودیم امروز و فردا آرزوی استعمالِ صِرف تنها این اقلام بنیادافکن را داریم؛ اُفت تحصیلی و نتیجتاً ترک تحصیل مابین نوجوانان و جوانان، ﺍِﻧﺤﺮﺍفات ﺟﻨﺴﯽ ناشی از عدم شناخت و مطالعه، ترویج و افراط در خودارضایی و تجاوز به جنس مخالف در سنین بسیار کم، ﺩﻭﺳﺘﯽ ها و ارتباط های بی شمار ﺑﺎ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ، عدم ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ناآگاهی ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻋﻮﺍﻃﻒ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻧﺎﺕ ﺧﻮﺩ و چیزی که عیان است ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﺎﺕ اجتماعی بیشمار چون ﻓﺮﺍﺭ ﺍﺯ خانه، ﺩﺯﺩﯼ از اعضای خانواده و همینطور جامعه ی اطراف از مدرسه تا خیابان و دزدی های بزرگتر ناشی از تخم مرغ دزدی مکرر؛ اﻋﺘﯿﺎﺩ ﻭ ترویج و تشویق دیگر هم سالان جامعه ی اطراف که درک درستی از مصرف و نوع مصرف ندارند و هل دادن افسردگی به آغوش اعتیاد، ناخودآگاه و به شکل سازمان یافته ای مابین نهال های جامعه مان وارد شده و چون طاعونی مسری شهر و روستا و طبقه و طایفه نمی شناسد. یأس و ناامیدی از آینده و نگاه مأیوسانه شان به وضعیت دهه های پیشین و بیکاری بیش از پیش و فقر حاکم بر خانواده ها را نمی توان دید و با بی تفاوتی گذاشت و گذشت. پشتیبانان این قشر خانواده ایست که در تأمین معیشت وامانده و آموزش و پرورشی که سالهاست بزرگترین مطالبه اش حقوق پایین معلمان است و بودجه های ناچیزی که صرف خدمات آموزش می شود، و نه چرایی انحراف نسل ها از پرورش صحیح؛ و به همین اندازه سهم فرهنگ و ارشادی است که کمتر نوجوانی حتی نامش را به گوش شنیده و نه چون پشتیبانی به خود دیده اند. سرکوب درون خانواده، قیاس با دختر و پسران از ما بهتران(که در ناز و نعمت و اوج توجه رشد یافته اند) از نظر زیبایی و استعداد و ترتبیت و ... همینطور کمبود محبت هایی که هزینه ای نداشت و باید، اما همین را نیز دریغ کرده اند چه روزهایی و سالهایی را که تلخ خواهد کرد. نتیجتاً در این برهه خودکشی نه، اما نوع جدیدی از حالت خطرناک روانی را در این جامعه شاهدیم؛ از درون_فرسودگی تدریجی و نوعی پوچ گرایی و روی آوری به هر چه که نباید را جوامع مختلف اطراف به صورت افراطی، از طرفی تحمیل کرده اند و از قضا منتظر به ثمر نشستن شان نیز نشستند؟ چه کاشته اید که منتظر برداشت با عیار بالا _بر کالبدهای بی روح و کم رمق شان_ نشسته اید؟ اما دو طرف(دختر و‌ پسر) نیز به مثابه جامعه ی گرگ صفت بهم آسیب می زنند از جمله آزار و اذیت های خیابانی که امروز دختر و پسر نمی شناسد و چنان یکدیگر را چون شیرینی و هلو می بینند که باید با ناخونک و گاز زدن از شرمندگی هم در بیایند؛ متعاقب دوستی های کاذب و سواستفاده هایی مکرر که گاها به تنگناهای باریک کشیده می شود. خانواده ها شرایط را نمی سازند بلکه این شرایط حاد جامعه ی امروز است که تعیین کننده وضعیت نگران خانواده هاست؛ از همین روست که چه زیادند پدر و مادرانی که از نطفه هایی که به تأسی از تشویق و تبلیغات فرهنگی چند فرزندی به طرفیت حکومت و دولت ها بر خانواده ها سرازیر شد، سر از کوی پشیمانی درآوردند. ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺁﺳﯿﺐﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ماﺑﯿﻦ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ امروز از ﻣﺮﺯ ﺧﻄﺮ عبور و با جرأت می توان گفت هیچ راه بازگشتی و تغییری بنیادین در راه نیست. هیچ تلاشی برای اصلاح و امیدی به تغییر روند نیست و جامعه ی به شدت آسیب پذیری و آسیب دیده ای را شاهدیم که این روزها در انواع نابه هنجاری ها غوطه ور و به حال خود رها شده اند. آیا زمان تجدید نظر در رفتار و نگاه همراه بی تفاوتی هایمان نرسیده و تا کی این جامعه ی بی پشتیبان باید به حال خود رها شود؟ تا چند نسل باید به یغما رفت و تا چند نسل باید نهال هایی معصوم را در این توحش خانه، تنها گذاشت؟ *بیژن کاظمی کیان* تحلیل اجتماعی نوجوان_جوان
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 1 نظر

  • 1 زرین 1397/12/27 18:26:10

    درود فراوان

    پاسخ
سایر اخبار
برگزدیدها