یادداشت
گفتگو و گزارش

سیل

سیل
در ابتدای سال جدید، علیرغم تلاش مردم و مسئولین، تعداد زیادی از مردم عزیز کشورمان، به رحمت ایزدی پیوستند. تعداد زیادی بی خانمان و تعدادی هم آسیب های جزئی یا خسارات مالی دیدند. نکته حائز اهمیت اتفاق، مسئله سیل نیست، مسئله مهم در کشور ما، بحران و نوع بحران نیست، موضوع و مسئله مهم ما، نوع مواجه و مدیریت بحران است. در این چند روز آغاز سال، صفحات شبکه های مجازی، پر بود از شایعه و تحقیر و تخریب دولت ، سپاه ، ائمه جمعه و...اما هیچکدام از ما از جمله خبرنگاران محترم که اخبار لحظه به لحظه اتفاقات را ارسال می کردند، به نقش خودمان در سیل، توجه نمی کردیم و بسیاری از ما، در تلاش بودیم که مقصری پیدا کنیم و همه تقصیرات را گردن او بیاندازیم . بعضی تصاویر درخواست از حوزه علمیه را برای جلوگیری از بلایا، مورد توجه قرار می دادند، برخی می گفتند از دست هیچ کس کاری ساخته نیست و هیچ دعایی کمکی نمی کند. برخی تحریم، برخی ندانم کاری دولت، مسافرت فلان استاندار، یا سفر فلان فرد را از بحران پیش آمده، مهم تر جلوه می دادند. برخی در این شرایط بحرانی، فرصتی برای کوبیدن سپاه پاسداران یافته بودند. برخی فکر می کردند که اگر استاندار حضور داشت، می توانست مانع سیل شود و عده ای می گفتند، چرا نماینده فلان شهر، در گل و لای خیابان غرق نشده تا بفهمد که مردم چه می کشند؟ تقریبا هیچ کس، به اصل موضوع، توجهی نمی کرد. انگار ما در تحریف مسئله و انحراف افکار، استادان زبردستی هستیم. انگار نمی توانیم بیاندیشیم که تحقیر فلان مسئول یا فلان نهاد، هیچ گرهی را باز نمی کند. انگار منتظر بودیم، مقصری را پیدا کنیم و علیه او راهپیمایی کنیم. انگار دوست داشتیم، فردی را بیابیم و به دار بکشیم و خیالمان راحت شود و برویم و در خانه هایمان بخوابیم. چون مقصر را یافته و تنبیه کرده بودیم، اما به فرایند ها، علل و ریشه ها و سایر شرایط کاملا، بی توجه بودیم. دعاکردن در این شرایط، به افراد کمک می کند تا آرامتر باشند و با روحیه بهتر و آرامش، با قضایا مواجه بشوند. قرارنیست دعا کنیم و سیل به سمت بیابان بچرخد و از شهر خارج شود، زیرا خلاف قوانین خداوند است . قرار نیست، در هر مسئله ای سپاه و بسیج مقصر قلمداد شوند و ما در گوشه ای بنشینیم. نیروهای سپاهی، بسیجی، ارتشی و انتظامی، فرزندان این ملت هستند، وظیفه شان همکاری و همراهی در همه شرایط است. آنها فرزندان ما هستند، هیچ منتی هم ندارند، وقتی جنگ باشد، در حال جنگیدن و هنگام صلح، در بلایا وگرفتاریها باید در کنار مردم باشند، این رسم بسیاری از کشورهای دنیاست. چرا عده ای در این بین تلاش می کنند کمک های سپاه را دال بر ناتوانی دولت بدانند؟ چرا عده ای می خواهند، سپاه را مقصر گرفتاریها جلوه بدهند؟ چرا عده ای می خواهند، استاندار یا شهردار یا دولت فلان رییس جمهور و فلان وزیر را مقصر قلمداد کنند؟ زیرا بسیاری از ما یاد گرفتم، به قول دکتر نراقی: بز بلا گردان پیدا کنیم و سرش را ببریم و خودمان و وجدانمان را از احساس گناه برهانیم. همه ما در وجود سیل یا هر بلای طبیعی، مقصریم. اما میزان تقصیراتمان متفاوت است. منِ نویسنده به اندازه کافی خوراک فکری تهیه نکردم و فلان بقال به اندازه کافی تلاش نکرد تا مشتریانش از مواد طبیعی استفاده کنند و فلان کارخانه دار، تنها به سود خودش اندیشید و به فکر محیط زیست نبود. فلان امام جمعه نتوانست وظیفه خود را درقبال منابع طبیعی انجام دهد، فلان نماینده مجلس مانع جنگل خواری نشد، فلان قاضی قاطع نبود و... پس همه و همه، مقصر هستیم و هیچ کس مقصر اصلی نیست. هیچ کس نباید منتظر باشد تا دولت بخشنامه کند و از چندین کانال بگذرد و تصویب شود، بعد جامعه به فکر محیط زیست باشد. کودکی که در پارک بازی می کند و شاخه درختی را می شکند، در دامان خانواده ای بزرگ شده که به طبیعت احترام نگذاشته است. مدیری که نفع شخصی خود را بر سلامت جامعه و یا توسعه پایدار کشورش، ترجیح می دهد در دامن جامعه ای بزرگ شده که ما، اعضای آن جامعه هستیم. همه ما در این جامعه به نسبت جایگاهمان مقصر و قاصریم . یا دانسته عملی را انجام دادیم و یا ندانسته کوتاهی کردیم. طبیعی و روشن است که وقتی ما به حریم طبیعت تجاوز می کنیم، طبیعت خشمگین می شود و خشم خود را به گونه ای نشان می دهد. وقتی شما وارد حریم رودخانه می شوید ، رودخانه شما را بیرون می اندازند ، وقتی وارد حریم یک ببر می شوید، ابتدا غرش می کند تا شما را بترساند واگر بی توجه بودید، شما را تنبیه می کند. ما از طبیعت یاد گرفتیم که برای خانه هایمان حریم بسازیم، اما از طبیعت می خواهیم که وقتی حریمش را می شکنیم، سکوت کند و واکنش نشان ندهد، درخواست ما از طبیعت ، در خواستی غیر طبیعی است. نحوه مواجهه ما با مشکلات، بیان کننده فرهنگ و فرهیختگی یا ناپختگی و خامی ماست. اگر هیچ اتفاقی نیافتد، اگر ما دچار هیچ بحرانی نباشیم ، اگر کنار بخاری روی کاناپه بنشینیم و روشنفکرانه اظهار نظر کنیم، بسیاری از ما، انسانهای کامل ، مدیر و مدبر و بی عیبی هستیم. اما بحرانها ، انسانیت ما و باور های ما را به چالش می کشند. به ما می فهمانند که ما فقط، مشتی ادعا هستیم و یا به آنچه می گوییم، اعتقاد و اعتماد داریم . بحرانها و چالش ها به ما می فهمانند که ما چه حرفهایی را بیان می کنیم ولی به چه چیزهایی، اعتقاد و باور داریم. بحرانها نباید ما را مدیریت کنند، ما باید بحرانها را مدیریت کنیم. به یاد دارم زمانی ما مدعی مدیریت جهانی بودیم، اما از عهده یک بارندگی بیست و چهار ساعته برنیامدیم. زیرا در جامعه ما، فاصله آرمان ها تا واقعیت محسوس در جامعه بسیار است. بسیاری از ما، آرمانگرا و اهل تخیلیم، و به واقعیت های موجود توجهی نداریم. من و تو و ما، در به وجود آمدن سیل مقصریم، اما می توانیم در هنگام سیل، دست همدیگر را بگیریم و با مهربانی، مرهمی بر زخم های همدیگر باشیم. بسیاری ازما، نیازمند غذا، خوراک یا پوشاک نیستیم، نیازمند درک و مهربانی هستیم. مهربانی را برای هموطنانمان به ارمغان ببریم.
کلمات کلیدی



نظرات پس از تایید انتشار خواهند یافت
کاربر گرامی نظراتی که حاوی ناساز، افترا و هر گونه بی حرمتی باشند منتشر نخواهند شد.

ارسال نظر




نظرات ارسالی 0 نظر

شما اولین نظر دهنده باشید!

سایر اخبار
برگزدیدها